ترازوی درونی انسان (خوان حکمت)
از سخنان نوراني وجود مبارك رسول گرامي (ص) اين است كه اگر وارد مجلسي شديد و حديثي از ما به اطلاع شما رسيد، اين را كاملاً در جانتان جا بدهيد؛ يك. و به عنوان سوغات و ره توشه به ديگران منتقل كنيد؛ دو. و سعي كنيد به كساني بگوئيد و منتقل كنيد كه از شما عالم تر و آگاه تر باشند، سه. زيرا آنكه از شما عالم تر و آگاه تر است، از حديث خاندان ما بهره بيشتري مي برد و به ديگران منتقل مي كند؛ چهار.
اصولاً يكي از القاب نوراني وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه)، « ماء مَعين » است. ذيل اين آيه: اَرَءَيْتُمْ اِنْ اَصبَحَ ماؤُكُمْ غُوراً فَمَنْ يَأتيكُمْ بِمآءٍ مَعينْ (1)، آنجا اين حديث هست كه بر وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) اطلاق شده است. (ماء مَعين) آبي است كه چشم،آن را مي بيند، در دسترس تشنههاست و دَلو هم به او مي رسد. مَا تَراهُ العُيُونْ وَ تَنالُهُ الدِلاء(2).
علم، چشمه جوشان
اصولاً علم، ماء مَعين است. زيرا از يك چشمه اي مي جوشد، از يك قلبي مي جوشد و به كتابها مي آيد، يا به صورت نوارهاي درسي به ما منتقل مي شود. همانطوري كه آب از چشمه ميجوشد و در يك جوي خاص جريان دارد؛ و هر كسي در مسير آن است، او را سيراب مي كند؛ أعم از گياه تشنه، حيوان تشنه، انسان تشنه؛ علم هم همين طور است. اگر از قلبي برخاست، در كتابي نشست يا به گوشي رسيد؛ آن كتاب را عدّه اي مطالعه ميكنند، به ديگران منتقل مي كنند. آن حديثي را كه شنيدند، در جانشان جاي مي دهند، به ديگران منتقل مي كنند و مانند آن.
اصولاً خاصيّت علم اين است كه ماء مَعين است؛ منتها چون وجود مبارك امام زمان (أرواحنا فداه) مصداق كامل اين حديث است، بر آن حضرت تطبيق شده است. وگرنه عالمان دين هم كه شاگردان آن حضرتند، آنها هم به نوبه خود ماء مَعين هستند. بنابراين طبق اين حديث نوراني كه از وجود مبارك پيامبر (ص) نقل شده است، ما موظّفيم اگر حديثي از اين خاندان شنيديم، اين را ضبط بكنيم و به ديگران منتقل بكنيم، به نوبه خود بشويم ماء مَعين.
مطلب دوّم آن است كه آن حضرت به ما فرمود: مَنْ سَمِعَ حَديثاً فَوَعاهُ وَ بَلَّغَهُ مَنْ هُوَ اُوعي مِنْه (3)؛ اگر كسي حديثي را از ما شنيد و اين را در جان خود جا داد، چون دل وِعاء و ظرف علم است: إنَّ هذِهِ القُلُوبْ اُوعِيَهٌ فَخِيرُها اُوعاها (4). وَ بَلَّغَهُ مَنْ هُوَ اُوعي مِنْه، اين را برساند به كسي كه از او ظرفيّت اش بيشتر است، چنين انساني مورد رحمت خاصّه الهي است.
لزوم حسابرسي از نفس
روي اين اصل دوّم، حديثي از وجود مبارك آن حضرت رسيده است كه آن حديث براي همه ما كارآمد است، يعني به روز است. فرمود: كُلُّ امرِئٍ حَسيبُ نَفسِه. هر كسي بايد حسابرس خودش باشد. اين جمله خبريّه است، ولي به داعي انشاء القاء شده است؛ يعني بايد اينچنين باشد. يعني هر كسي بايد حسابرس خودش باشد. ببيند آیا به سود خود كار كرد يا نه؛ اين يك معناي ظاهري دارد. امّا همين حديث را وجود مبارك آن حضرت براي ما روشن كرد كه چگونه حسابرس خودمان باشيم.
حسابرسي عبارت از آن است كه ما يك ترازوي خوبي داشته باشيم. كالاها را در يك كفّه ترازو بگذاريم. يك سنگي، يك وزني داشته باشيم كه اين كالاها را با آن وزن بكنيم؛ معلوم بشود اَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ (5) كيست و اَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ (6) كيست. كي ترازويش سبك است، كي ترازويش سنگين. اين معناي حسابرسي است!
خيلي از چيزهاست كه برايمان مشكوك است كه آيا حق است، باطل است، زشت است، زيباست؛ اين كار را بكنيم يا نكنيم! اين كه انسان مردّد است، براي همين جهت است. ترديد را كه ترديد گفتند، براي اين است كه يك رد مكرر است. اگر كسي يك راه خاصّي داشته باشد، يك دري باشد و يك راه خروجي؛ وقتي از همان راه كه آمد، رد مي شود. از آن در خارج مي شود، بر مي گردد؛ اين مي شود ( ردّ ). امّا وقتي نابينا باشد، مي خواهد از يك محفلي خارج بشود، به طرف ديوار مي رود؛ مي بيند اينجا راه نيست. دوباره بر مي گردد به طرف آن ديوار، مي بيند راه نيست. سه باره بر مي گردد اين طرف، مي بيند راه نيست. اين رد مكرر را مي گويند: (ترديد). ترديد عبارت از ردّ مكرر بي نتيجه است.
گاهي انسان مردّد است، يعني راه خروج ندارد. نمي فهمد كه كدام راه را انتخاب بكند و طي بكند. آيا ما اينچنين خلق شدهايم؛ يعني بدون سرمايه خلق شديم، هيچ راهي برايمان نيست؟! بدون ترازو ما را آفريدند ؟ ما با جهان رابطه داريم، با انسانهاي ديگر رابطه داريم، با عقائد و افكار گوناگون رابطه داريم؛ بالأخره بعضي حقند، بعضي باطل. بعضي اعمال صحيحند، بعضي اعمال باطل. بعضي كردارها زشتند، بعضي زيبا. يك ترازوئي بايد باشد تا بفهميم.آیا ما را بي ترازو خلق كرده اند؟ يا به ما ترازو دادند، ولي ما اين ترازو را ناقص و كج كرديم؟!
از اين بيان نوراني حضرت بر مي آيد كه خداي سبحان هر كسي را با ترازوي كامل آفريده است. اينطور نيست كه اين اشخاص را بي ترازو خلق كرده باشد! چون فرمود: كُلُّ امرِئٍ حَسيبُ نَفسِه. هر كسي موظّف است كه كارهاي خودش را حسابرسي كند.اين اطلاق دارد؛ هم درباره عقائد است، هم درباره اخلاق است، هم درباره اعمال ديگر. اگر ما بخواهيم عقائد واخلاق و اعمالمان را بررسي كنيم، بايد اين ترازو جوابگوي همه اينها باشد! پس معلوم مي شود خداي سبحان ما را با اين ترازوي صحيح آفريده است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمع كثيري از طلاب و دانشجويان در قم؛ آذر 1383
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ملك/ 30 (2) بحار الأنوار/ 57/ 29
(3) مستدرك الوسائل/ 17/ 288 ـ با تلخيص
(4) نهج البلاغه/ خ 147 ( لِكُميلِ بن زياد النَّخعي )
(5) قارعه/ 8
(6)همان/ 6
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می شود