kayhan.ir

کد خبر: ۹۰۰۲۸
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۴

دل زمانه ترک خورده تشنه یاری است(چشم به راه سپیده)


 جنون
این یک مصیبت‌ست «نبودی و زیستم»
تنها برای عرض ارادت گریستم
سجاده پهن کردم و... در اوج گریه‌ها
در اشتیاق جنت و حور و پریستم
پای رکاب خود، طلب مرد می‌کنی
بی‌پرده گویمت که نبودم... که نیستم...
ای خاک بر سرم، به خدا ورشکسته‌ام
دیگر توان نمانده که برپا بایستم
در التهاب برزخ وهم و جنون خویش
در حیرتم چگونه، کجا، یا که کیستم؟
هر رفت و آمد نفسم داد می‌زند...
عادت شده‌ست غیبتتان چون که زیستم
یاسر حوتی

تب آدینه
رفتی و دلم در قفس سینه ترک خورد
یک جمعه گذشت و دل آیینه ترک خورد
دیدار تو در حنجره اشک نگنجید
صد دیده در این حسرت دیرینه ترک خورد
با لهجه چشمان پر از پینه مهتاب
دستان غزل بسته آیینه ترک خورد
دیروز تو را پنجره‌ها خوب ندیدند
امروز زمین در تب آدینه ترک خورد
مهدیه یوسفی

یاد تو
دل را سر زلف تو که بستم، بستم
از غیر تو آن زمان که رستم، رستم
بی‌نام تو هر جا که نشستم، عدمم
با یاد تو هر زمان که هستم، هستم
محمدحسن کیانی

نفخه‌ی اسرافیل
سرد و بی‌طاقت و یک‌ریز، دلم می‌لرزد
دو قدم مانده به پاییز، دلم می‌لرزد
می‌رسی، شط نگاهت چه تماشا دارد
موج با موج گلاویز... دلم می‌لرزد
بعد می‌میرم و می‌میرم و می‌میرم و باز-
من و یک حس غم‌انگیز، دلم می‌لرزد
و تو می‌آیی و می‌آیی و می‌آیی و من...
از صدای نفست نیز دلم می‌لرزد
من پر از حرفم و صد مهر خموشی بر لب
و تو از حنجره لبریز... دلم می‌لرزد
و اذا زلزلت الارض، و من کن فیکون
از تو فریاد که برخیز... دلم می‌لرزد
و مرا آن دم با نفخه اسرافیلت
کمی آهسته برانگیز، دلم می‌لرزد
الهام عمومی

صبح امید
شبی که اشک دلیلی برای بیداری‌ست
شکوه ذکر بلند تو بر لبم جاری‌ست
مسیر زمزمه‌ها سوی توست، می‌دانم-
دعا برای ظهور تو عاقبت کاری‌ست
خدا کند نشود چشم ما تهی از اشک
که از اشاره چشم تو اشک ما جاری‌ست
قسم به گریه‌کنان غروب هر جمعه
قسم به فرصت پاکی که لحظه زاری‌ست
به یک نگاه تو، آقا شدیم، یا مهدی
بیا اگر تو نیایی، نصیب ما خاری‌ست
علم به دوش بگیر ای سوار صبح امید
که چشم عالم و آدم بر این علمداری‌ست
از آن زمان که تو رفتی بهار خشکیده‌ست
دل زمانه ترک خورده، تشنه یاری‌ست
حسین آذری

دعای شما
میان مردمی و مردم از شما دورند
میان مردم صد چهره‌ای که صد جورند
میان طایفه‌هایی که چشم سر دارند
و از ندیدن نور تو غالباً کورند
میان منتظرانی که ندبه می‌خوانند
و گوییا به صدا کردن تو مجبورند
خدا کند که نباشم من از کسانی که-
فقط به گریه و زاری و ندبه مشهورند
اگر دعای شما شاملم شود نروم
میان مردم صد چهره‌ای که صد جورند...
محسن مهدوی