kayhan.ir

کد خبر: ۸۹۹۵۵
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱

گم‌شده بزرگ(یادداشت روز)





با رسیدن چهل ماهگی دولت یازدهم، ارزیابی آن همه وعده رنگارنگ کار دشواری نیست. حالا کمتر کسی است که نتواند در وزن‌کشی گفتارها و اقدام‌ها، نمره‌ای بدهد و قضاوتی بکند.
مهم‌ترین بخش از وعده‌های دولت را وعده‌های اقتصادی تشکیل می‌‌داد که حال و روز امروز اقتصاد، به روشنی گویای میزان تحقق آن وعده‌هاست.
تا مدت‌ها، دولتمردان و حامیان آنها این‌گونه ادعا می‌‌کردند که میراث به جا مانده از دولت قبل، آن‌قدر نامبارک است که تلاش‌های دولت یازدهم را خنثی و کم‌اثر کرده است. با گذشت نیمی از عمر دولت مردم انتظار داشتند گشایشی حاصل بشود و اگر وعده‌های صد روزه و شش ماهه عملی نشد، پس از 2 سال خبر خوبی بشنوند، اما باز هم خبری نبود! در این مرحله، دولتمردان ساز نداری زدند و به قول معروف کاسه چه کنم به دست گرفتند. رئیس‌جمهور پس از آنکه یک بار از خالی بودن خزانه سخن گفته بود، از ناتوانی در ایجاد شغل و کمبود منابع گفت و به تبع او، رسانه‌های حامی، در این تنور دمیدند که دولت منابعی ندارد! اوج این آشفته‌خوانی آنجا بود که رئیس‌جمهور محترم رسماً اعلام کرد در بهمن و اسفند سال 94، پولی برای پرداخت حقوق نداشتند و به ناچار، نفت را پیش‌فروش کردند!
این خبرهای تلخ- و عمدتاً نادرست- کام و ذائقه مردم را تلخ کرد و برای هرکس- مخالف یا موافق دولت- که دل در گرو ایران داشت، حس همراهی ایجاد کرد. به این معنی که وقتی دولت مستقر پولی برای خرج کردن ندارد، باید صبوری و همراهی کرد و دم برنیاورد.
اما انتشار اخباری دیگر، پرده از حقایقی تلخ برافکند و حس همراهی را به حس تعجب و دلخوری تبدیل کرد.
برای مردم این پرسش مطرح بود که دولت چگونه دم از نداری می‌‌زند اما همزمان برای نورچشمی‌ها خاصه خرجی می‌‌کند؟ پول مدیران نجومی دولت، وام‌های بی‌بهره و کم‌بهره آنها و ده‌ها و صدها رانت دیگر همیشه و در هر شرایطی جور است و پرداخت می‌‌شود. اما حقوق کارگر و کارمند فلان اداره و کارخانه با تأخیر چندین ماهه پرداخت می‌‌شود، آن هم درصدی از حقوق مصوب آنها! اگر نیست، چرا برای نجومی‌بگیران هست و اگر هست، چرا حق فرودستان داده نمی‌شود؟!
در کنار ادعای فقدان منابع مالی که با دیگر ادعاهای دولت همچون 2 برابر شدن فروش نفت هیچ سنخیتی ندارد، حامیان دولت کوشیدند مسائل خارجی را هم در عدم گشایش اقتصادی و بلکه بدتر از آن در گره خوردن زندگی مردم و گسترش رکود دخالت دهند! آنها دائماً براین طبل می‌‌کوبیدند که باید باز هم با غرب مذاکره کنیم- بخوانید باید باز هم امتیاز بدهیم- تا راه تعامل(!) و ارتباط بانکی و مالی و تجاری و... باز شود! فراموش نمی‌کنیم طعنه یک مقام ارشد دولت را که مدعی بود «ما عمل جراحی کرده‌ایم، ولی کافی نبود، اعلام کردیم که این بیمار مشکل قلبی هم دارد اما به ما اجازه عمل نمی‌دهند!»
این ادعا، آشکارا حکایت از‌ آن دارد که دولت می‌‌خواهد هم ناتوانی‌ها و ضعف‌های خود، هم خلف وعده‌ها و بی‌عملی‌هایش را به جایی دیگر حواله دهد و این‌گونه نشان دهد که ما راه را تا نیمه آمده‌ایم و برای ادامه، اجازه نمی‌دهند!
اینها و دلایلی مشابه، در طول 40 ماه گذشته دائماً از سوی دولتمردان و حامیان و رسانه‌های زنجیره‌ای با صدای بلند اعلام شد و کوشیدند، با هیاهوهایی همچون کنسرت و حضور زنان در ورزشگاه و... حواس مردم را پرت کنند و این‌گونه شد که برای نخستین بار در طول انقلاب یک دولت به ماه‌های آخر خود می‌‌رسد و هیچ یادگار ماندگار و هیچ پروژه ملی و عظیمی از خود به جای نگذاشته است!
اما چرا چنین است؟! آیا دولت واقعاً با این حجم از مشکلات مواجه است یا علت دیگری دارد؟! اگر این حجم از مشکلات وجود دارد، سه برابر شدن نقدینگی را چگونه باید تعبیر کنیم؟! اگر چنین است، دو برابر شدن فروش نفت را چگونه بپذیریم؟! آن همه ادعای کاربلدی و هنرمندی را چه کنیم؟!
سخنان دو روز قبل رئیس  محترم قوه قضائیه- هر چند ناظر بر مسائل اقتصادی نبود- اما پاسخی بود به همه پرسش‌های ما و مردمی که منتظر گشایش بودند و حالا دیگر انتظاری از دولت ندارند.
دو روز قبل، آیت‌الله آملی لاریجانی، پرده از واقعیت درونی دولتمردان کنار زد. وی از چیزی گفت که نه پول می‌‌خواهد و نه زیرساخت. چیزی که تنها و تنها اندکی صداقت لازمه آن است. با خواندن آن سخنان خواهیم دانست که چرا مشکلات کشور در دولت یازدهم حل نشد و فرصتی تاریخی از دست رفت. آیت‌الله آملی پس از آنکه از سخنان رئیس‌جمهور به دلیل متهم کردن دستگاه قضا به شکستن قلم‌ها و بستن دهان‌ها گلایه کرد، در اظهارنظری صریح خطاب به رئیس‌جمهور گفت: «برادر بزرگوار! شما خودتان شفاهاً یا کتباً، با واسطه یا بی‌واسطه بارها گفته‌اید چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمی‌کنید؟! یا نزد رهبری گلایه می‌‌کنید که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است؟! اما بین اهالی مطبوعات، ندای آزادی سرمی‌‌دهید!» یک بار دیگر این سخنان را بخوانید. این راز همه خلف وعده‌ها و بدعهدی‌های دولت با مردم است.
به یاد آورید که تنها دو روز قبل از سخنان رئیس‌ قوه قضائیه، رئیس‌جمهور محترم در آئین گشایش نمایشگاه مطبوعات، در سخنانی آتشین، به دفاع جانانه از رسانه‌ها پرداخت و از شکستن قلم‌ها و بستن دهان‌ها انتقاد کرد و آزادی بیان را شرط امنیت و آرامش جامعه اعلام کرد!
مقایسه آن سخنان با این واقعیات از زبان رئیس قوه قضائیه، گویای آن است که در دولت آنچه گفته می‌‌شود با آنچه عمل می‌‌شود، فاصله دارد. فاصله اندکی به اندازه زمین تا آسمان!
آزادی رسانه‌ها که دیگر نیازمند رابطه با غرب نیست! نیازمند پر بودن خزانه نیست! نیازمند آواربرداری از خرابه‌های دولت قبل نیست! این فقره اتفاقاً هیچ هزینه‌ای جز صداقت و یکرنگی با مردم ندارد و از قضا این، همان گم‌شده بزرگ و مهم دولت یازدهم است که علت‌العلل همه مشکلات و گرفتار‌ی‌ها است. اگر کسی به همین یک نکته توجه کند، خواهد فهمید که درمان درد را باید از جایی دیگر دنبال کرد.
کافی است بدانید دولت، با این همه ادعای حمایت از مطبوعات و رسانه‌ها و آزادی بیان و غیره، در اوج سوگ و ماتم مردم ایران، برای جان باختگان فاجعه غمبار و خونبار منا، از روزنامه کیهان به دلیل دفاع از مهاجران الی‌الله و انتقاد از سخنان اردوغان، شکایت کرده و حالا ماه‌هاست این پرونده در دادسرا مطرح است و برای پاسخگویی به اتهامات دولتی‌ها بارها و بارها به دادگاه مراجعه شده است! در آن ایام، اردوغان رئیس دولت ترکیه، در سخنانی حاکمان وهابی آل‌سعود را خادمان حرمین شریفین خوانده بود و از زحمات و خدمات آنها نسبت به حجاج بیت‌الله‌الحرام تقدیر و تشکر کرده بود! وی اعتراض‌ها و گلایه‌های کشورمان- و دیگر معترضان- به آن همه جنایت و حداقل کوتاهی منجر به فاجعه منا را بی‌اساس و ناشی از بغض و کینه خوانده بود.
اما در نهایت تعجب، دولت محترم به جای پیگیری حقوق جان باختگان و رسیدگی به درد دل خانواده‌ها، از کیهان به دلیل توهین به اردوغان شکایت کرد و پرونده‌ای در دادسرا تشکیل شد!
اگر این گم شده بزرگ دولت یازدهم حتی در همین چند ماه باقی مانده پیدا می‌‌شد، امیدها دوباره احیا می‌‌شد و اتفاقات ارزشمندی می‌‌افتاد.
حسین شمسیان