kayhan.ir

کد خبر: ۸۹۹۰
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۶

شرم و حیا در آموزه های وحیانی (بخش اول)


 زهرا بهزادی

یکی از عوامل مهم بازدارنده که باعث حفظ جامعه از آلودگی‌ها و انحرافات می‌شود حیا نام دارد. گرچه برخی تحقیقات راجع به این موضوع توانسته است خلأ موجود در این زمینه را تا حدودی برطرف کند؛ اما با توجه به تفاوت در تعاریف و مضمون روایات، می‌بایست تفکیک درستی میان انواع حیا صورت بگیرد. از همین رو این مقاله به بررسی مفهوم حیا و شناسایی انواع حیا پرداخته است و تلاش می‌کند به این پرسش پاسخ دهد که آیا حیا در حوزه‌های متفاوت، تعاریف متفاوتی دارد؟ و میان حیا و بحث ایمان ، عفت و زنان چه ارتباطی وجود دارد؟ در این مقاله با استفاده از روایات و تعاریف مربوط به حیا، به تفکیک دو نوع حیا از یکدیگر پرداخته شده است.
مجموعه روایات بیانگر تفاوت دو نوع حیا با یکدیگر می‌باشد. حیای نفسانی با بحث زنان و عفت مرتبط بوده و با توجه به خلقت متفاوت زن و مرد، رفتار زنان بیش از مردان تحت تأثیر این عامل قرار دارد. همچنین حیای ایمانی با باور و ایمان انسان مرتبط بوده و یک امر فراجنسیتی است. بنابراین برنامه‌ریزی و روش‌های متفاوتی برای تقویت هر کدام از این دو نوع حیا ضرورت دارد.
یکی از اساسی‌ترین مسائل امروز جامعه، بحث تهاجم فرهنگی و راه‌های مقابله با آن است؛ مصداق بارز این تهاجم را در تغییر پوشش و رفتار افراد جامعه می‌توان به خوبی مشاهده کرد. تلاش‌های فراوانی برای تقویت و گسترش فرهنگ حجاب و عفاف صورت گرفته است؛ اما به نظر می‌رسد بسیاری از این تلاش‌ها مفید واقع نشده است، یکی از دلایل اصلی این امر، عدم ریشه‌یابی صحیح در این موارد می‌باشد؛ زیرا در فعالیت‌های فرهنگی برخورد با ریشه‌های تهاجم فرهنگی بیش از برخورد فیزیکی اهمیت دارد. (رهبر،129:1390) از همین رو پیش از هر کار فرهنگی باید به ریشه‌یابی آن پرداخت. در بحث حجاب و عفاف نیز باید ریشه‌ها به درستی شناسایی شود تا بتوان راه حل مناسبی برای مشکل پیشنهاد کرد. یکی از عوامل اصلی بدحجابی و کم شدن عفت، کم‌رنگ شدن برخی فضائل اخلاقی مانند حیا در جامعه است. زیرا بر اساس روایات نتیجه شرم و حیا پاکدامنی است.(صابری،733:1388، نقل از غررالحکم:359)
حیا از جمله واژه‌هایی است که در تحقیقات کمتر به آن پرداخته شده است. برخی تحقیقات مانند پژوهش دکتر عباس پسندیده و دکتر امیرحسین بانکی‌پور از جامع‌ترین تحقیقات در این زمینه به حساب می‌آیند. این تحقیقات در سال‌های اخیر به شکل کتاب به چاپ رسیده است. گرچه این تحقیقات و سایر مطالعات در این زمینه مفید واقع شده و توانسته تا حدودی خلأ موجود در این زمینه را برطرف کند؛ اما در اغلب تحقیقات صورت گرفته، روایات مربوط به حیا در یک مجموعه دیده نشده است. با توجه به تفاوت در تعاریف و مضمون روایات می‌بایست میان انواع حیا تفکیک صورت بگیرد، زیرا توجه به برخی از انواع حیا و غفلت از بخشی دیگر از تعاریف در این باره باعث به حاشیه راندن اصل موضوع می‌شود.
در تعریف عامیانه اغلب واژه حیا با کم‌رویی و یا عفت به یک معنا گرفته می‌شود. گرچه ارتباط تنگاتنگی بین عفت و نوعی از حیا وجود دارد. اما نمی‌توان این دو مقوله را به طور کامل در یک تعریف گنجاند. در برخی تعاریف و روایات مربوط به حیا، بر بحث زنان و عفت تأکید شده است؛(پسندیده، 99:1386) اما برخی دیگر، حیا را در حوزه ایمان تعریف می‌کند. (بانکی‌پور،26:1388) این تفکیک در تحقیقاتی که در این زمینه انجام می‌شود کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از همین رو در متن حاضر به تعریف حیا و تفکیک دو نوع حیا از یکدیگر به طور خلاصه پرداخته شده است. باشد که محققین و دانش‌پژوهانی که در این زمینه به فعالیت می‌پردازند به این تفاوت توجه بیشتری داشته و این تحقیق مقدمه تحقیقات گسترده‌‌تر در این زمینه را فراهم کند.
مفهوم حیا
در اکثر فرهنگ‌های واژگانی تعابیر نزدیک به هم برای حیا آورده شده است. از جمله: حیا در لغت به معنی شرم‌ساری و خجلت است و از جمله موضوع‌های اخلاقی است که در قرآن(قصص آیه 25) از آن یاد شده است. (خرمشاهی970:1377)
حیا به معنی «شرم داشتن، باز ایستادن، زنده گذاشتن» است. (شریعتمداری،643:1387)
حیا به معنی شرم و آزرم باشد و آن انحصار نفس است در وقت ارتکاب فعل قبیح جهت احتراز و دوری از مذمت.(دهخدا،843:1338)
حیا در لغت با حالت روانی شرم در انسان به یک معنی است. این شرم در نتیجه درک نظارت شخص ناظر در انسان ایجاد می‌شود؛ چنان‌چه در تعاریف به این نظارت اشاره شده است.
تعاریف مختلفی برای حیا بیان شده است. در برخی از این تعاریف حیا را به دلیل ترس از مذمت مردم، برخی به دلیل حرمت شخص ناظر، برخی حالت درونی به جهت زشت بودن فعل، برخی به دلیل درک محبت شخص ناظر و برخی به خاطر کرامت نفس بیان کرده‌اند.
همواره خواست انسان با مصلحت او سازگار نیست در بسیاری مواقع فرد باید با اراده و قدرت عقل خواسته‌های خود را کنترل و مدیریت کند. بنابراین بشر همواره به کنترل کننده‌هایی از درون نیاز دارد تا بتواند در برابر خواسته‌های نامعقول خود مقاومت کند. یکی از این کنترل کننده‌ها حیا نام دارد.( پسندیده،7:1386)
حیا نوری است که جوهرش صدر ایمان و تفسیرش توقف در هر چیزی که مخالف توحید و معرفت باشد.(همان:19، نقل از مصباح‌الشریعه:510)
در این تعریف ارتباط حیا و ایمان به پروردگار یادآور شده و از حیا به عنوان نور یاد شده است.
حیا به معنی انقباض و انزوا(دوری‌گزینی) از کار زشت، به جهت ترس از مذمت مردم است.(بانکی‌پور،8:1388،نقل از مجمع‌البحرین:113)
جرجانی در تعریفات می‌گوید: «حیا گرفتگی نفس از چیزی و ترک آن به خاطر پرهیز از سرزنش است» (عضیمه،223:1380)
روان انسان هنگام مواجهه با اموری که خوشایند ارزیابی می‌شوند، منبسط (گشوده و باز) می‌گردد و در مقابل، هنگام مواجهه با اموری که ناخوشایند ارزیابی می‌شوند، منقبض (گرفته و بسته) می‌گردد. هنگام حیا، روان انسان منقبض و گرفته می‌شود. در این تعریف از این حالت درونی نام برده شده که بازدارندگی در برابر کار زشت ایجاد می‌کند. (پسندیده،18:1383) در این تعریف ترس از سرزنش ناظران یکی از عوامل مهم در ایجاد حیا عنوان شده است.
راغب در مفردات می‌گوید: «حیا گرفتگی نفس از زشتی‌ها و ترک آن به این خاطر [زشت بودن] است» (المفردات،270:1387)
یعنی ترک زشتی‌ها به خاطر درک زشتی عمل. در این تعریف توجه به نفس عمل و زشت بودن آن باعث بازدارندگی در فرد می‌شود. در این تعریف به نوعی از حیا که در مراتبی بالاتر از ترس از سرزنش می‌باشد، اشاره شده است. این که حیا در شخص به واسطه قدرت و توانایی تشخیص کار زشت برانگیخته شود، نشان‌دهنده یکی از تفاوت‌های اصلی انسان با سایر موجودات می‌باشد؛ زیرا سایر موجودات از چنین توانایی برخوردار نمی‌باشند. بنابراین حیا در چنین تعریفی با قدرت تعقل و تشخیص مرتبط بوده و منحصر به انسان و توانایی او در تشخیص زشت بودن عمل شده است.   
حیا عبارت است از خصلتی که انسان را بر انجام دادن کار نیک و ترک کار زشت، برمی‌انگیزد. (پسندیده،21:1383، نقل از نضره النعیم، ح1797)
نکته‌ای که در این تعریف آمده، این است که حیا علاوه بر بازدارندگی عامل وادارنده در انجام کار نیک نیز می‌باشد.
حیا در لغت به معنی شرم‌ساری و خجلت است. و در اصطلاح دانش اخلاق، یکی از انواع دوازده‌گانه جنس عفت به شمار می‌آید و چنان است که چون انسان بنگرد که انجام دادن کردارهای زشتش و پرداختن به کارهای ناروا  موجب نکوهش او می‌گردد به ترک آن کردارها می‌گراید و از انجام دادن این کارها باز می‌ایستد. (صدری‌نیا،583:1381)
در این تعریف به ارتباط بحث عفت با حیا اشاره شده و ترس از نکوهش و سرزنش دیگران را عامل بازدارندگی در انجام کار زشت عنوان می‌کند.
مفهوم حیا در عرفان بیش از آن‌که به دلیل ترس از خداوند باشد به جهت درک محبت پروردگار می‌باشد. حیا در عرفان از «نخستین مراتب خاصه است و از تعظیم و بزرگداشت که مبتنی بر مودت و دوستی است نشأت می‌گیرد زیرا اگر بنده، عظمت حق تعالی را درنیابد و او را دوست ندارد، از آن‌چه در حضورش انجام می‌دهد، شرم و حیا نخواهد کرد. پس شرمساری هنگامی است که انسان خود را در محضر بزرگی که او را دوست دارد مشاهده می‌کند». (صدر،583:1381)
در این تعریف به درک حضور خداوند اشاره شده و عامل ایجاد حیا نه به دلیل ترس بلکه به دلیل درک محبت و مودت نسبت به پروردگار عنوان شده است. در این تعریف به مراتب بالای حیا اشاره شده است. از این رو شیوه تربیت اخلاقی قرآن، شیوه محبت عبودی است؛ و ترجیح دادن جانب خداوند بر خواست نفس و دیگران.  (کبیری،185:1391، نقل از المیزان:360،ج1)
بنابر تعاریف موجود، حیا یک حالت درونی است که در مواجهه با کار نادرست در فرد ایجاد می‌شود و حالت بازدارندگی در او به وجود می‌آورد. در برخی تعاریف به حیا به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل نیک، اشاره شده است. بنابراین حیا یک عامل درونی بازدارنده در انجام فعل نادرست و وادارنده در انجام عمل درست می‌باشد.
در همه تعاریف، یکی از عوامل مهم که باعث بازدارندگی شخص از ارتکاب عمل نادرست می‌شود وجود شخص یا اشخاص ناظری است که بر فرد نظارت دارند. در این تعاریف بیشتر به نظارت افراد دیگر و عامل ترس از سرزنش آن‌ها اشاره شده است. بر این اساس، حیا عامل درونی است که مانع انجام عملی می‌شود که در عرف جامعه ناپسند شمرده می‌‌شود.
در مراتب بالای نظارت، بر توجه به نظارت پروردگار تأکید شده و درک چنین نظارتی را عامل اصلی در ایجاد حالت درونی شرم‌ساری و حیا عنوان می‌کند. در این تعاریف حیا عامل درونی است که باعث ترک گناه و عمل در جهت خواست پروردگار می‌شود و به این درک توجه خاص شده است. و این امر در عرفان شیعه به وضوح دیده می‌شود.  در معارف شیعه به نقش ناظران پررنگ‌تر از سایر فرق اسلامی اشاره شده است. به طوری که ادعیه، زیارات، و بحث مهدویت و عاشورا نقش برجسته‌ای در ایجاد حیا و درک حضور و نظارت دارند.      
با توجه به تعاریف، حیا یک امر غیر تجربی و غیر کمی است. حیا زمانی ایجاد می‌شود که فرد حضور شخص یا اشخاص دیگری را حس کند. ممکن است این حضور یک حضور و نظارت فیزیکی نباشد اما این درک و احساس به عنوان عامل بازدارنده‌ای در فرد عمل کند. چنین حسی به تنهایی نمی‌تواند حیا را برانگیزد بلکه این درک باید توأم با احترام و کرامت برای شخص ناظر باشد.  
حیا در آیات قرآن
در آیات فراوانی به مفهوم حیا اشاره شده است. اما در تعداد کمی از آیات این واژه عیناً آورده شده است و اغلب محتوا و تفسیر آیه به حیا اشاره دارد.
یکی از آیات قرآن که در آن لفظ حیا به صراحت بیان شده آیه 25 سوره قصص می‌باشد. در این آیه به حیای دختران شعیب که حيا و عفت ممدوح می‌باشد اشاره شده است. کلمه استحیاء در این آیه عیناً آورده شده؛ این حیا بیشتر به بحث عفت در رفتار زنان مرتبط می‌باشد.
در آیه 24 سوره یوسف در بیان علت امتناع حضرت یوسف(ع) می‌فرماید: «و در حقیقت، [آن زن] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می‌کرد.
در این آیه شریف، از «برهان پروردگار» به عنوان عامل بازدارندگی از گناه اشاره شده است. امام زین‌العابدین(ع) در تفسیر «برهان پروردگار» می‌فرماید: زن عزیز مصر به سوی بت رفت و پارچه‌ای بر روی آن انداخت. یوسف از او پرسید: «برای چه این کار را کردی؟» پاسخ داد شرم دارم از این که این بت، ما را ببیند! در این هنگام، یوسف به وی گفت: «آیا تو شرم می‌کنی از چیزی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه می‌فهمد و نه می‌خورد و نه می‌نوشد؛ ولی من شرم نکنم از کسی که بشر را آفریده و او را دانش آموخته است؟!». این، معنای سخن خداوند است که می‌فرماید: «اگر برهان پروردگارش را ندیده بود».
آن‌چه باعث حیای زلیخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت او بر اعمال بشر، خیال باطل است و آنچه مایه شرم حضرت یوسف(ع) شد، این بود که خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است. (پسندیده26:1383)
یکی از اساسی‌ترین مباحثی که در تعریف حیا به آن توجه داده شده، وجود ناظر و نظارت است. گرچه در بعضی از آیاتی که به حیا اشاره دارد حیا با عفت مرتبط بوده و به روابط زن و مرد اشاره دارد. اما در برخی دیگر هیچ اشاره‌ای به این بحث نشده است و حال آن‌که توجه به درک حضور و نظارت ناظر را بیان می‌کند. و این درک را عاملی در جهت انجام یا ترک عملی می‌داند. از جمله این آیات، آیه 14 سوره علق می‌باشد که خداوند در این آیه می‌فرماید: «آیا نمی‌داند که خداوند او را می‌بیند؟» در این آیات بدون این که به واژه حیا و یا عفت آمده باشد در محتوا به حیا اشاره دارد. توجه به نظارت و دیدن خداوند و درک حضور او، حیا را برمی‌انگیزد. در حقیقت، خداوند پیش از آن‌که مردم را به ترس فرا بخواند، به حیا فرا خوانده است و این، جایگاه و اهمیت حیا را در نظام تربیتی اسلامی می‌رساند. (پسندیده،28:1383)