نگاهی به تأثیر جریانهای رسانهای بر سبک زندگی (بخش دوم)
آموزگارهای نوین سبک زندگی در د نیای تخیل و پویانمایی
گسترش زندگی شهری و آپارتماننشینی و همچنین هجوم سرسام آور رسانههای جدید به جامعه امروز ایران، تغییراتی را در نحوه تفریحات و همچنین تربیت کودکان و نوجوانان ایجاد کرده است.
کودکان و نوجوانان نسلهای قبل، بیشتر اوقات فراغت خود را به صورت دستهجمعی و در فضای باز و انجام بازیهای پرتحرک میگذراندند. اما این روزها بچههای ما، به ویژه در شهرها اغلب اوقات فراغت خود را با رسانهها پر میکنند. تلویزیون، بازیهای رایانهای، نرمافزارهای تلفن همراه و شبکههای اجتماعی، همراهان اصلی نسل نوین جامعه ما هستند.
همچنین درگذشته، منابع تربیتی بچهها به پدر و مادر و معلمهای مدرسه، مکتبخانه و حوزه علمیه محدود میشد.
اما در دنیای امروز، رسانهها نقش موثری بر تربیت و شکلدهی ذهنیت کودکان و نوجوانان دارند. این مسائل باعث شده تا تربیت فرزند در این زمانه، به موضوعی پیچیده و حساستر از زمانهای گذشته تبدیل شود. به ویژه اینکه آنچه جریان جنگ نرم علیه کشور و فرهنگ ما خوانده میشود، از طریق همین رسانهها، فرزندان ما را هدف قرار داده است.
جنگ فرهنگی علیه کودکان با پویانمایی
انیمیشن یکی از رسانههای جدید است که از یک بازی و سرگرمی کودکانه فراتر رفته و به عنوان ابزار کارآمد ترسیم جهانبینی و مفاهیم ایدئولوژیک و همچنین سبک زندگی استفاده میشود.
شکل و شمایل فانتزیک و توانایی مجذوب کردن ذهن و روح مخاطب و همچنین امکان خلق تصاویر و صحنههایی که توسط فیلم نمیتوان ساخت، انیمیشن را به رسانهای قدرتمند و تأثیرگذار برای بیان و انتشار ایدهها و افکار تبدیل کرده است. همین ویژگیها سبب شده تا دستگاههای ایدئولوژیک حاکم بر جهان نهایت استفاده را از انیمیشن ببرند. تا آنجا که هر سال، دهها انیمیشن با لایههای محتوایی خاص و جهتدار در هالیوود ساخته میشود. انیمیشنهایی که هم به ذهنیت مخاطب جهت میدهند و هم به آموزش سبک زندگی میپردازند.
اهمیت انیمیشن برای غرب تا حدی است که در مراسم اسکار، هر سال علاوه بر جوایزی که به فیلمها و بازیگران اعطا میشود، یک جایزه هم به بهترین انیمیشن سال از نگاه آکادمی اسکار میدهند.
کارشناسان فرهنگی معتقدند طی سالهای اخیر و با طلایه داری نسل جوان هنرمندان انقلابی، عرصه پویانمایی ما پیشرفت چشم گیر و خارقالعادهای کرده است. آثاری مثل «شاهزاده روم»، «فهرست مقدس»، «نبرد خلیجفارس»، «ناسور» و ... نمونههایی از توانمندی شگفتانگیز هنرمندان ما در این زمینه هستند.
اما همچنان هم بازار پویانمایی و به طور کلی محصولات سرگرمکننده برای نونهالان ایرانی، در تصرف محصولات خارجی است. هنوز هم فرزندان ما، بیشتر اوقات فراغت خود را با انیمیشنها، فیلمها و بازیهای رایانهای غربی سپری میکنند. یعنی دقیقا همان محصولاتی که سازمانهای رسانهای غرب، برنامهریزی و سرمایهگذاری گستردهای روی آنها میکنند. به طور طبیعی، وقتی یک دولت در حوزهای خاص سرمایهگذاری میکند، به دنبال اهداف سیاسی و اقتصادی بلندمدت و استراتژیک است. نکته مهم این است که بخش اعظم شخصیت افراد در سنین کودکی شکل میگیرد و مخاطب اصلی این آثار نیز کودکان و نوجوانان هستند. بنابراین، همه محصولات فرهنگی و رسانهای که فرزندان ما با آنها سر و کار دارند، به طور مستقیم در حال شکلدهی شخصیت، هویت و اخلاق آنها هستند.
القای سبک زندگی غربی به کودکان
توسط رسانهها
محمد میرکیانی، نویسنده و برنامهساز کودک و نوجوان، در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «دولتها در همه جای جهان، به ویژه در کشورهای قدرتطلب، برای نیل به اهداف مهم و بزرگ ابتدا تلاش میکنند تا نگرش مردم خود را مطابق همان اهداف تغییر دهند و برای این منظور، سبک زندگی خاصی تعریف و به مردم القا میشود. سبک زندگی مقولهای است که در عین سادگی، بسیار پیچیده است. چون سبک زندگی یا روش زندگی، تعیینکننده همه دلبستگیها، اهداف و علاقهمندیهای ما در زندگی است. معماری، چیدمان منزل، نحوه سخن گفتن، تغذیه، تفریحات، فعالیت اقتصادی و ... همه از عناصر سبک زندگی هستند.»
وی تصریح میکند: «اما نکته مهم این است که آموزش سبک زندگی در کودکی انجام میشود. به همین دلیل هم عمده محصولات فرهنگی غربی به ویژه برای مخاطب خردسال، براساس سبک زندگی تولید میشوند، حتی محصولاتی که ما فکر میکنیم که محتوای اخلاقی مثبتی در آنها هست همچنین رویکردی دارند. به طور مثال، وقتی یک کودک به تماشای پویانمایی یا فیلم تولید شده توسط کشور دیگری مینشیند، به طور ناخودآگاه تحت تأثیر داستان، فضا و قهرمانان آن اثر قرار میگیرد. این کودک وقتی بزرگ میشود به آن کشور، تاریخ و محصولات صنعتی آن علاقهمند میشود و در یک کلام، تحت تأثیر فرهنگ آن کشور قرار میگیرد. این یعنی انتقال سبک زندگی و این جریانی است که به طور آشکار در آثار پویانمایی و فیلمهای سینمایی غربی اتفاق میافتد.»
نویسنده رمان «تنتن و سندباد» درباره اهمیت سبک زندگی هم معتقد است: «تعریف و ارزش سبک زندگی برای ما این است که هزینهها را کاهش میدهد و بهرهوری را بالا میبرد و کمک میکند تا به اهدافمان، سهلتر و زودتر دست یابیم. گسترش سبک زندگی اسلامی و ایرانی بین مردم ما نتیجهاش این خواهد شد که فرهنگ، نگرش و دیدگاه کشورمان در دنیا بهتر شناخته شود. همچنین سبک زندگی، تأثیر مستقیمی بر حوزه اقتدار و امنیت یک کشور در داخل و خارج از آن کشور دارد. اگر ما سبک زندگی خودمان را داشته باشیم، باعث تقویت ایستادگی و مقاومت و افزایش شناخت ما در دنیا میشود و باعث میشود که سایر ملتهای جهان نیز روی ذخایر و داشتههای فرهنگی ما بیشتر حساب کنند.»
وی میافزاید: «غربیها و به ویژه آمریکاییها سرمایهگذاری عمدهای در زمینه ترویج سبک زندگی از طریق آثار هنری میکنند. اما در خیلی از این آثار، سبک زندگی پنهان است. به عنوان مثال، در بسیاری از فیلمهای پلیسی آمریکایی میبینیم که تمام فضاها زیبا و پرجاذبه هستند. بسیاری از ماجراهایی که در این گونه فیلمها اتفاق میافتد، بهانهای برای معرفی و نمایش اقتدار آن کشور هستند.»
این نویسنده در ادامه اظهار میکند: «آموزش سبک زندگی، بخش جداییناپذیر تولیدات فرهنگی و هنری برای کودکان و نوجوانان است. در تمام این آثار، همه عناصر و اجزای سبک زندگی تعریف میشود. حتی رنگ، نور، قاببندی و همه جذابیتهای آثار نیز بر اساس القای نوع خاصی از سبک زندگی شکل میگیرند و همه در خدمت هدف اصلی، یعنی ترسیم سبک زندگی هستند.»
مصداقهای سبک زندگی
در انیمیشنهای آمریکایی
بهتر است برای درک عمیقتر تأثیر انیمیشنهای آمریکایی روی ذهن و روان و سبک زندگی فرزندانمان، چند مصداق مشخص و گویا را بررسی کنیم.
سعید مستغاثی، نویسنده و منتقد سینما در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «عموم انیمیشنهای هالیوودی، دارای سه محور محتوایی هستند؛ محور اول آنها آموزش سبک زندگی است، محور دوم القای اعتقادات شرکآمیز و محور سوم، انتقال فرهنگ و ارزشهای شهروند مطلوب آمریکاست.
دکتر ریک آلتمن، استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در کتاب «سینمای موزیکال» نوشته که هالیوود در 100 سال اخیر، فرهنگ آمریکایی را در داخل و خارج از مرزهای این کشور جا انداخته است. براساس نوشته این نظریهپرداز آمریکایی، این فیلمها عناصر مختلف سبک زندگی آمریکایی مثل عاشق شدن، نوع لباس پوشیدن، آرایش، نحوه حرف زدن و... را به مردم القاء میکنند. این مسئله در انیمیشنها پررنگتر است. به طور مثال، ویلیام ایندیک نویسنده کتاب «سینما و روح بشر» چند سال قبل در واکنش به اعتراض کلیسای واتیکان به مضمون شرک آمیز مجموعه فیلمهای «هری پاتر» گفته بود که تمام کارتونهای کمپانی دیزنی از گذشته تاکنون، شرکآمیز بودند و هستند. به نظر این نویسنده آمریکایی، کارتونهایی مثل پینوکیو، سیندرلا، زیبای خفته، هفت کوتوله، دیو و دلبر و... همواره جادوگرها و دیو و جن و پری را جایگزین خدا کردهاند.»
کارگردان مجموعه «راز آرماگدون» به دیگر مصادیق ترویج سبک زندگی آمریکایی در انیمیشنهای هالیوودی، این گونه اشاره میکند: «در انیمیشن «سیپسونها» همه عناصر شیوه زندگی آمریکایی آموزش داده میشود. این اثر طولانیترین پویانمایی تاریخ محسوب میشود که تاکنون 600 قسمت آن تولید شده است. نکته جالب این است که 16 سال قبل در این پویانمایی ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا پیشبینی شده بود! در «داستان اسباب بازیها» قهرمان داستان یک گاوچران است و در قسمت دوم این کارتون، گاوچرانی به عنوان یک آرزو از سوی کاراکترها مطرح میشود. در انیمیشن «شِرِک» شاخصهایی چون روابط باز، موسیقی راک و جاز غربی در دنیای حیوانات، به کودکان آموزش داده میشود. نکته قابل تأمل در این باره این است که جوزف نای، نظریهپرداز مشهور آمریکایی در کتاب «قدرت نرم» موسیقی جاز را یکی از نمادهای فرهنگ و قدرت آمریکا در جهان معرفی میکند. حتی برگزاری مراسم عروسی به سبک آمریکایی در این کارتون به بچهها آموزش داده میشود. در پویانمایی «ماداگاسکار» هم در قالب آرزوی بازگشت حیوانات به باغوحش، استعمار غربی توجیه و موجه جلوه داده میشود. به طور کلی، در همه انیمیشنهای آمریکایی، نشانههای سبک زندگی به طور آشکار به خردسالان و بزرگسالان القاء میشود.»
چه باید کرد؟
هر گاه درباره تهدیدها و خطرات یک جریان صحبت میشود، باید به راهها و روشهای مقابله با آنها نیز پرداخت.
سؤال اساسی در زمینه موضوع مد نظر ما این است که چگونه میتوان سبک زندگی اسلامی و ایرانی را در فضای فرهنگی و رسانهای به کودکان و نوجوانان آموزش داد؟
محمد میرکیانی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «ما باید با هوشمندی، در تولیدات فرهنگی و هنری و به ویژه برای کودکان و نوجوانان، سبک زندگی اسلامی و ایرانی را تعریف کنیم. افرادی که میخواهند این کار را انجام دهند، ابتدا خودشان باید به این نوع سبک زندگی باور داشته باشند و بعد عناصر موثری که سبک زندگی اسلامی و ایرانی را تشکیل میدهند را شناسایی و در آثار خود لحاظ کنند. به طور مثال در یک فیلم یا انیمیشن، نمایش داده شود که یک کودک، وقتی به خانه وارد میشود، به همه سلام میکند. یا در یک فیلم پرماجرا نمایش دهیم که یک کودک یا یک نوجوان موقع تعقیب وگریز، وقتی به فرد بزرگتر از خودش برخورد میکند یا تنه میزند، از او عذرخواهی کند. البته هیچ یک از اینها نباید تصنعی باشند. باید تمهیداتی به کار گرفته شود که مطرح شدن این رفتارها در آثار مختلف، با گذشت زمان، باعث شوند که مخاطب تحت تأثیر آنها شرطی شوند و براساس جریان سیال ذهن از مفاهیم مطرح شده در این آثار، تأثیرپذیرند.»نویسنده کتاب «قصه ما مثل شد» میافزاید: «در زمینه گفتوگو و دیالوگ آثار هم باید نوعی ادبیات و گفتار انتخاب شود که رنگ و بوی ایرانی و اسلامی دارد. ضربالمثلها القاگر نوعی از سبک زندگی هستند، چون نام و نشان و نشانههای فرهنگی ما را دارند. غالب ضربالمثلها تحت تأثیر باورهای دینی قرار دارند و در نتیجه سبک زندگی گذشتگان ما به وجود آمدهاند. تعریف و ترسیم این ضربالمثلها و ریشههای شکلگیری آنها و همچنین ایجاد دلبستگی و علاقه نسبت به آنها برای بچهها میتواند در ترویج سبک زندگی غنی به فرزندان ما کمک کند. به والدین هم توصیه میشود که آن دسته از ضربالمثلها و حکایتهای عامیانه که برای بچهها قابل هضم هستند را برای فرزندان خود تعریف کنند. این باعث میشود که علاوه بر اینکه زبان گفتاری ما هویت پیدا کند و زیباتر شود، از نظر اخلاق و منش نیز فرزندان ما سالم و با اخلاق بار بیایند.»