نگاهی به تأثیر جریانهای رسانهای بر سبک زندگی (بخش اول)
دگردیسی هویت خانواده در هزارتوی رسانههای جدید
آرش فهیم
جای تردیدی نیست که محور اصلی آنچه جنگ نرم یا براندازی خاموش شناخته میشود با محوریت تغییر سبک زندگی ملت ایران و با ابزارهای نوین رسانهای در حال انجام است.
همچنان که سبک زندگی به عنوان یکی از شاخصهای محوری تمدن سازی، به طور مستقیم تحت تأثیر عملکرد رسانهها قرار دارد.
امروز، در همه جای جهان وسایل ارتباطجمعی، ابزار اصلی القای قدرت نرم و همچنین آموزش الگوهای مختلف زیستی محسوب میشوند. برای درک بهتر اهمیت این موضوع، کافی است به صحبتهای برخی سیاستمداران و اندیشمندان غربی مراجعه کنیم.
به طور مثال نتانیاهو، نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی در سال 2002 و همزمان با سالگرد واقعه 11 سپتامبر، گفت که باید با «تلویزیون» به ایران حمله کرد. او در بخشهایی از این سخنرانی تأکید کرد که با پخش سریالهایی که زندگیهای فریبنده و مادی گرایانه دارند و رابطههای بیقید اخلاقی را نمایش میدهند، میتوان یک انقلاب را علیه حکومت ایران اجرا کرد!(نقل به مضمون)
همچنین جوزف نای، نظریه پرداز آمریکایی و صاحب کتاب معروف «قدرت نرم» نیز در گفتارها و نوشتارهای خود بر نقش رسانهها در جهت سیطره امپراطوری ایالات متحده و ازجمله ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی در ایران سخن گفته بود.
ریک آلتمن استاد دانشگاه پرینستون آمریکا نیز در کتابی درباره سینما نوشت که آمریکا 100 سال با هالیوود فرهنگ و سبک زندگی خود را هم در داخل آن کشور قوام بخشید و هم در دیگر کشورها منتشر کرد.
اما هدف گیری اصلی جریانهای رسانهای غرب در حوزه سبک زندگی، به طور مشخص علیه ایران چیست؟
در گزارش امروز و فردای کیهان به دنبال یافتن پاسخ این سؤال هستیم. با ما همراه باشید.
پروژه دگردیسی هویت زن ایرانی
با مروری بر فعالیت رسانههای فارسی زبان که طی سالهای اخیر توسط سرویسهای امنیتی و جاسوسی غرب راه اندازی شدهاند میتوان به طور آشکار مشاهده کرد که مضمون اصلی برنامههای این شبکهها در دو محور خلاصه میشود؛ «زن» و «خانواده». نکته قابل توجه اینکه این پروژه بیش از شبکههای سیاسی و خبری، توسط شبکههایی با شکل و شمایل سرگرمکننده در حال پی گیری است. یعنی دقیقا همان شبکههایی که برنامههایی چون سریالهای خانوادگی، مسابقه آشپزی، برنامههای موسیقی محور و مجموعههای مربوط به کودکان و نوجوانان را پخش میکنند.
برنامههای این شبکهها، در قالبها و با موضوعات مختلف، همپوشانی کاملی با هم دارند و هدف گیری اصلی و اساسی آنها دگردیسی هویت زن و همچنین خانواده در ایران است.
درباره این موضوع با دو کارشناس و فعال فرهنگی در حوزه زنان گفت وگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرد.
تکرار نقشه آندلس پس از هزار سال
یک کارشناس و فعال فرهنگی معتقد است که هدف محوری جنگ نرم و برنامه اصلی رسانههای غربی برای تغییر سبک زندگی درباره ایران، تکرار پروژه سقوط آندلس اسلامی است.
حجتالاسلام والمسلمین سید محمد محسن دعایی، دبیر کل جبهه فرهنگی حجاب و عفاف در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «مرکز ثقل فعالیتهای براندازانه دشمنان نظام در قالبهای مختلف در حال انجام است و در این شرایط یک جنگ تمام عیار فرهنگی علیه اسلام و انسانیت آغاز شده است.»
وی میافزاید: «براساس شواهد موجود، نقشه دشمنان انقلاب و اسلام این است که سناریوی اندلسی سازی جمهوری اسلامی ایران را اجرا کنند. این سناریو با محوریت شهرهای بزرگ و برخی مناطق مثل جزیره کیش در دست اقدام است. طرحی که درحال اجراست، مشابه روند سقوط اندلس اسلامی در قلب اروپای قرون وسطی است که طی آن جوانان اندلس را به رذایل اخلاقی آلوده کردند و بعد با یک تهاجم، حکومت اسلامی آنجا را بر باد دادند. این نقشه امروز با استفاده از ابزارهای پیچیده نفوذ و مدیریت براندازی نرم درحال تکرار است. آنها این بار هم سعی دارند تا همین سناریو را برای بازپس گیری سرزمینی که از استعمار آمریکایی و غربی آزاد شده اجرا کنند. اینجاست که همه ابنای امت اسلام و همه آنهایی که این قطعه خاک را وطن خود میدانند و همه آنهایی که به ایران عشق میورزند و مایل نیستند که مجددا 50 هزار مستشار آمریکایی در ایران بر نوامیسشان هتک کنند و برده آمریکاییها باشند، همه آنها باید به صحنه بیایند و جلوی تبدیل ایران به اندلس دوم را بگیرند.»
بی توجهی به تأثیر سینما بر سبک زندگی
دبیر کل جبهه فرهنگی حجاب و عفاف با انتقاد از بیتوجهی به تأثیر آثار سینمایی بر سبک زندگی و به ویژه بر مقوله زنان و خانواده میگوید: «متأسفانه اقلیتی از فیلمها و فیلمسازان محترم در کشورمان، در آثار خود جایگاه ارزشمند خانواده و کرامت زن را مخدوش میکنند. فقط کافی است به برخی از فیلمهایی که در جشنواره فجر سال 94 برگزیده شدند دقت کنیم. در اغلب این فیلمها زن مساوی است با عنصری که یا به شوهر خودش خیانت میکند یا هدف هتک حرمت قرار میگیرد! با توجه به تأثیرگذاری بالای سینما، این فیلمها هر چند در اقلیت اما روی جامعه موثر هستند.»
حجتالاسلام دعایی همچنین درباره استفاده ابزاری شرکتهای اقتصادی از زن در عرصه فرهنگ و هنر هم اظهار میدارد: «متأسفانه دیده میشود که برخی شرکتهای تجاری برای معرفی برندهای خود، بازیگران را ابزار قرار میدهند تا در برخی جشنهای سینمایی، محصولات آن شرکت را بپوشند و روی فرش قرمز قدم بزنند تا جیب کمپانی سازنده آن لباس پر از پول شود. یعنی کرامت و شخصیت زن، برای تجارت و سودبیشتر به فروش گذاشته میشود! »
وی تصریح میکند: «این نوع نگاه به زن در برخی آثار و محافل هنری حتی از حیث منطق انسانی هم غیرقابل قبول است؛ مخالفت شرع با این مسئله که پر واضح است. به همین دلیل هم معتقد هستیم که هنرمندان ما باید به هنر عفیف گرایش پیدا کنند تا بتوانند به عنوان محبوبترین قشر اجتماعی جایگاه والای خود را در جامعه ایفا کنند. بنابراین، یک ارتباط مستقیم بین نهاد هنر و هنرمند به عنوان یک قشر مرجع با مقوله فرهنگسازی در جامعه برقرار است که تا ا به سازی در نگاه و رفتار در آن اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم از یک جامعه فرهنگی پیشرو و متعالی بهره مند باشیم.»
تهدیدی با عنوان «کمبود سواد رسانهای»
نفیسه زارعی، کارشناس حوزه زنان و فعال رسانهای درباره میزان تأثیرگذاری رسانههای خارجی بر حوزه خانواده و زن و عفاف به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در این زمینه نمیتوان آمار و ارقام مشخص و قطعی ارائه کرد. چون دو دیدگاه مطرح است؛ یک دیدگاه فقط به تهران خلاصه میشود و نمیتوان منکر شد که در تهران، تأثیر رسانهها بر فرهنگ و سبک زندگی مردم خیلی زیاد بوده است. اما در سطح شهرهای کوچکتر، تاثیرات به مراتب کمتر است. به طور مثال اگر استان یزد را در نظر بگیریم، با توجه به بافت مذهبی و فرهنگ غنی و همچنین تعهد بیشتر به خانواده در این منطقه، نسبت به شهرهای بزرگ، تاثیرات منفی رسانهها به مراتب کمتر است. متأسفانه یک اتفاق ناخوشایندی که در برآوردهای فرهنگی ما شکل میگیرد این است که تهران را ملاک قرار میدهیم. این درحالی است که باید کل کشور را در نظر گرفت تا به نتیجه حتمی و قطعی رسید.»
وی میافزاید: «بازخورد تأثیر رسانهها بر سبک زندگی مردم را میتوان به وضوح در کوچه و خیابان دید. به طوری که بافت مذهبی و فرهنگی بخشی از مردم ما در اثر استفاده از ماهواره و شبکههای اجتماعی که باید فیلترینگ بر آنها اعمال شود دچار تغییر شده است. این تغییر در حوزه جنگ نرم، خیلی نرم و خزنده پیش رفته و برخی جوانان را چنان در خودش هضم کرده که ناهنجاریهای رفتاری و انحرافات خود را باوری درست میپندارند! »
این کارشناس حوزه زنان درباره راههای آسیبشناسی این مسئله نیز اظهار میدارد: «اندیشمندان و متولیان فرهنگی دلسوز ما باید وارد بحث شوند و عواملی که باعث این مشکل شدهاند را شناسایی کنند و بعد براساس آنها درمان را تجویز کنند. واقعیت این است که طی سالهای گذشته ما برای حل مشکلات فرهنگی فقط به مسکنهای زودگذر رو آوردیم که برای جامعه امروز ما قابل تجویز نیستند. به طور مثال، در مقطعی برای عفیفسازی جوانان، مسئله ازدواج زودهنگام مطرح شد و برای آن طرحها و تراکتها و تبلیغات زیادی صورت گرفت که دستاورد همه این طرحها و تبلیغات تقریبا هیچ بود. به همین دلیل هم تنها به وسیله شناسایی آسیبها میتوانیم به تجویز قطعی برسیم.»
این فعال رسانهای، فقدان «سواد رسانهای» را یکی از عوامل ایجاد معضلات فرهنگی میداند و در این باره توضیح میدهد: «سواد رسانهای یعنی قبل از اینکه هر رسانهای وارد جامعه شود، اعم از رسانه دیداری، شنیداری یا مجازی، باید نوع استفاده از آن به کاربران آموزش داده شود. علت اینکه ما در حوزه شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، تلگرام و ... تا این حد با مشکل مواجه هستیم همین است که به مردم یاد ندادهایم که چطور باید از این ابزارها استفاده کنند. این وظیفه متولیان فرهنگی و آموزشی و در رأس آنها صداوسیما و در کنار آن سایر رسانهها، آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ... است که در زمینه انتقال سواد رسانهای به مردم فعالیت کنند.»
لزوم فعالیت جبههای
و توجه به ظرفیتهای مردمی
دو کارشناس هدف گفت وگو در این گزارش، فعالیت شبکهای و جبههای را بهترین راه مقابله با جریان مهاجم به سبک زندگی و خانواده ایرانی میدانند.
دبیر کل جبهه فرهنگی حجاب و عفاف در این باره میگوید: «ابنای امت اسلام و تک تک کسانی که در فضای دینی میخواهند تنفس کنند باید خود را سربازان مقابله با جبهه شیطانی تصور کنند و برای خنثی سازی این تهاجم گسترده و مقابله با آن برای خودشان نقشی را تعریف کنند.»
حجتالاسلام دعایی میافزاید: «رهبر عظیمالشأن انقلاب رهنمودی راهبردی را ارائه کردند با این مضمون که الان افراد و حتی موسسات باید کار فرهنگی اثربخشی داشته باشند و در این زمینه بر تشکیل جبهه تأکید فرمودند. چنان که دشمنان اسلام و انقلاب هم در قالب جبهه و به صورت شبکهای، اهداف شوم خود را پیگیری میکنند. این نگاه راهبردی و رهنمود ارزشمند رهبر انقلاب باعث شد که فعالان فرهنگی که چشمشان به سخن رهبری است در صدد تحقق این دستور زیربنایی و آرمانی بر بیایند. لذا موسسات همگن دور هم جمع شدند و مقدمات تشکیل شبکهها و جبهههای فرهنگی را در درون حاکمیت مقدس اسلامی زمینهسازی کردند. یکی از این مجموعهها با عنوان تخصصی حجاب و عفاف شروع به فعالیت کرد.»
وی همچنین بر مسئولیت رسانهها تأکید میکند و میافزاید: «از رسانهها و به ویژه رسانههای متعهد انتظار میرود که به مسئله «حیازدایی» به عنوان طراحی دشمن برای ویران کردن نهاد خانواده در ایران به عنوان اولویت اول اطلاعرسانی خودشان توجه کنند. این یک شاخص انقلابی است که مرکز ثقل تهاجم دشمن را شناسایی و برای خنثی سازی آن بسیج نیروها را در دستور کار قرار دهیم. به ویژه اینکه پایگاه بسیاری از مفاسد اقتصادی و سیاسی، فسادهای فرهنگی و نگرشی است.»
نفیسه زارعی، کارشناس مسائل زنان و فعال رسانهای نیز در این باره معتقد است: «بهترین راه درمان، پیش از این توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شده بود و ایشان در حوزه فرهنگ عمومی استفاده از ابزار هنر را مطرح کردند. یعنی اگر هر چیزی را در قالب صحیح هنری بگنجانیم و در این راه از ظرفیت مردم استفاده کنیم به نتیجه میرسیم. طبیعی است که استفاده از نیروهای سکولار و لیبرال در این زمینه، نتیجه مثبتی نخواهد داشت. اما اگر نیروهای مردمی انقلابی را وارد جریان تولیدات هنری کنیم و بعد این هنر مردمی به جامعه تزریق شود، قطعا برای همه دلپسند خواهد بود و به گوش جان خواهند شنید. این درحالی است که با گذشت سی و هشت سال از پیروزی انقلاب ما هنوز هم یک اثر فاخر هنری یا رسانهای در حوزه حجاب نداریم!»
وی در پایان بر اهمیت فعالیت جبههای و شبکه سازی در حوزه فعالیتهای فرهنگی تأکید میکند و میگوید: «توجه به ظرفیتهای مردمی و دغدغههای مردمی و پرهیز از فعالیتهای جزیرهای در حوزه زنان و حجاب و عفاف خیلی مهم است. همچنان که حضرت آقا هم تأکید دارند این فعالیتها باید به صورت شبکهای و جبههای انجام شوند. همان طور که دشمنان ما جبههای کار میکنند. اگر جبههای و تشکیلاتی کار کنیم، قطعا میتوانیم موفق شویم.»