اخبار ویژه
انزجار 8 نفر از هر 10 آمریکایی نسبت به تبلیغات انتخاباتی
نظرسنجیهای نیویورکتایمز و سیبیاسنیوز از انزجار اکثر رأیدهندگان نسبت به سیاستهای آمریکا حکایت دارد.
نیویورکتایمز دراینباره نوشت: اکثر رأیدهندگان آمریکایی از سیاست در این کشور انزجار دارند و بسیاری در اینباره تردید دارند که نامزد اکثریت بتواند پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، این کشور را متحد کند.
اکثر رأیدهندگان آمریکایی بر این باورند هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نمیتوانند پس از پایان یافتن فصل رقابتهای انتخاباتی، کشور را بار دیگر متحد کنند.
براساس این نظرسنجی، از هر 10 آمریکایی، 8 نفر میگویند مبارزات انتخاباتی بیشتر از آن که سبب هیجانزده شدن آنها شود سبب ایجاد احساس انزجار در آنها شده است و این موضوع پیروز نهایی کارزار انتخاباتی را - چه هیلاری کلینتون باشد، چه دونالد ترامپ - تهدید میکند زیرا رأیدهندگان آمریکایی آنها را افرادی فریبکار میدانند.
در حالی که رقابت انتخاباتی از اواسطماه اکتبر تنگاتنگ شده است، کلینتون همچنان به سبب امتیاز جدی که در بین زنان و رأیدهندگان غیرسفیدپوست دارد، در نظرسنجیها پیشتاز است. او از حمایت چهل و پنج درصدی رأیدهندگان احتمالی برخوردار است و این در حالی است که ترامپ از حمایت چهل و دو درصدی بهرهمند است. گری جانسون، نامزد حزب لیبرترین از حمایت پنج درصدی و جیل استین از حزب سبز از حمایت چهار درصدی برخوردار هستند.
تدبیری برای پنهان ماندن تعداد اعضای فراکسیون امید
ملاقات اعضای فراکسیون امید با رئیسجمهور، به دیدار اعضای هیئت رئیسه این فراکسیون با روحانی تبدیل شد.
اعضای هیئت رئیسه فراکسیون امید در حالی روز پنجشنبه به دیدار روحانی رفتند که خبرهای هفتههای قبل از ملاقات اعضای فراکسیون با وی حکایت میکرد. این ملاقات بارها از سوی رئیسجمهور به تاخیر افتاده و موجب برخی اعتراضها شده بود. فراکسیون امید حدود 100 عضو دارد و به همین دلیل عارف نتوانست بیش از 103 رای در انتخابات ریاست مجلس به دست آورد. اما گردانندگان آن اصرار دارند خود را اکثریت مجلس جا بزنند و به همین دلیل هم احتمالا ترجیح دادهاند تمام اعضا را پیش روحانی نبرند.
به گفته صادقی از اعضای هیئت رئیسه فراکسیون امید، «به صورت تلویحی از اظهارات روحانی میشد احتمال ترمیم کابینه در حوزه اقتصادی را هم احساس کرد.» در عین حال بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون به ایلنا گفت «در ملاقات با روحانی تاکید شد همراهی نمایندگان اصلاحطلب در دوره گذشته مجلس و همراهی اعضای فراکسیون امید با دولت در دوره فعلی، از سر اجبار نیست بلکه اختیاری است.»
اخیرا محمدرضا تابش نایب رئیس فراکسیون امید به عصر ایران گفته بود: نحوه تعامل دولت در معرفی وزرا مثبت نبود و انتقادهای جدی از سوی اعضای فراکسیون امید مطرح شد و آنها گلایهمند بودند. رئیسجمهور با فراکسیون هیچ مشورتی نکرد و گلایه نمایندگان به حق بود؛ حتی خیلی از نمایندگان میخواستند به وزرای پیشنهادی رای ندهند.
نتیجه سخنان روحانی تبرئه مفسدان بزرگ اقتصادی است
سخنان رئیسجمهور در توجیه فساد هزار میلیاردی، عملا به مفهوم دفاع از مفسدانی مانند آریا و زنجانی است.
روزنامه وطن امروز در تحلیلی نوشت: رئیسجمهور محترم در جلسه دفاع از وزرای پیشنهادی در مجلس فرمودند: «من کاری به این ندارم اگر یک فسادی در گوشهای است اما انگار برای بعضیها بالا و پایین کردن فساد لذتبخش است، اگر یک دستگاهی وامی داده و آن پول به بدهی معوق تبدیل شده؛ نمیدانم چرا بعضی رسانهها خوششان میآید بدهی معوق را اختلاس بگویند. انگار بعضیها توجه دقیق به لغتها نمیکنند. اگر فسادی هست باید با آن مبارزه کنیم نه اینکه آن را بزرگ کنیم.»
ریاست محترم جمهور که اخیرا علاقه زیادی به سادهسازی مفاهیم کلان پیدا کردهاند، آنچنان ساده درباره یکی از بزرگترین فسادهای تاریخ ایران صحبت میکنند و از بزرگ کردن آن میگویند که انسان انگشت حیرت به دهان گزان میماند. احتمالا در نگاه ریاست محترم جمهور اینکه در این پرونده 90 درصد اعتبارات صندوق ذخیره فرهنگیان به صورت غیرقانونی و بدون در نظرگیری ضمانتنامههای معتبر تنها به 30 نفر از مرتبطان داده شده است که تنها سهم یک نفر 3 هزار و 900 میلیارد تومان- یعنی بیشتر از رقم فساد مالی امیرمنصور آریا- بوده است و بر اثر این امر در حال حاضر 7 هزار میلیارد تومان معوقات غیرقابل وصول وجود دارد مسئله جدیای نیست.
البته نباید از این نگاه ریاست محترم جمهور تعجب کرد، بالاخره دولت ایشان میراثخوار دولتی است که ریاست آن [هاشمی رفسنجانی] با جمله «اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلا 10 میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، 500 میلیون هم اختلاس شود اما این سد برای کشور میماند و هیچ کس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.» بنیانگذار چنین سادهانگاریهایی در عرصه سیاست شدند. اما نکتهای که درباره این سادهانگاری سیاسی قابل تامل است این است که ریاست محترم جمهور در حالی این فساد بزرگ را ساده میبینند که طی این سالها خود ایشان و دولتمردانشان در باب فسادهای به مراتب کوچکتر بحق دلواپس بودهاند و عزم خود را بر «اعلان فساد» جزم کرده بودند و معاون اول ایشان به هر مناسبتی از غارتهای رفته و پولهای خورده شده صحبت میکردند و حتی وزیر نفت ایشان نگران فساد عظیمی بود که از سود 300 تومانی مابهالتفاوت فروش چند لیتر بنزین دونرخی به جیب کارگران جایگاههای بنزین میرود! اما حال که قرعه به نام دولت خود ایشان افتاده و چنین فسادی واقع شده است ایشان از پردهپوشی و عدم اشاعه فساد میگویند!
اگر دیگران نیز بخواهند این نگاه «سادهسازانه» ریاست محترم جمهور را در پیش بگیرند لاجرم 2 فساد بزرگ «3 هزار میلیاردی» و «پرونده بابک زنجانی» که به کرات مورد توجه دولت محترم قرار گرفته است، داستان دیگری خواهد یافت. در این صورت پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی نیز چیزی نیست جز اینکه امیرمنصور آریا که به صورت تقسیطی در بانک صادرات 3 هزار میلیارد تومان اعتبار السی باز کرده بود همان السی را به صورت نقد در بانک ملی کیش تنزیل کرده است! جالب اینجاست که برخلاف متهمان فساد صندوق ذخیره فرهنگیان که وام گرفته شده را پس ندادهاند، امیرمنصور آریا تا زمان دستگیری تمام اقساط السی گشایش یافته را در سررسید تأدیه کرده بود، پس اگر با منطق «رئیسجمهور حقوقدان» حساب کنیم امیرمنصور آریا نه تنها مستحق اعدام نبود بلکه باید جایزه خوشحسابی نیز دریافت میکرد و تخلف و رشوههای داده شده در جریان گشایش السی را هم نباید به حساب آورد و باید نادیده گرفت چون اصل ماجرا همان «بدهی معوق» است!
همچنین میتوان به پرونده بابک زنجانی نیز اشاره کرد که طبق گفتههای مکرر وزیر محترم نفت یکی از دلایل اصلی شکایت «بدهی معوق» بابک زنجانی به وزارت نفت است و به خاطر چنین بدهی معوقهای که از نظر ریاست محترم جمهور علیالاصول چیز خاصی نیست و نیاز به «بالا پایین کردن» آن نیست.
میگویند برخی افراد که در سیاست به جای دیانت رسیدن به قدرت را اصل قرار میدهند، فراموشکار هم میشوند جمله جناب رئیسجمهور که اسفند ماه سال 92 گفته بود: «نام مفسدان باید بر سر زبانها باشد» اما حالا...
دولت وعدهای داده که نه راه پیش دارد و نه راه پس
سبد ارزی بانک مرکزی برای تکنرخی کردن ارز خالی است و عدم مدیریت صحیح میتواند به اتفاقات تلخی مانند تورم شدید سال 72 منتهی شود.
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: یکسانسازی نرخ ارز برای اجرا شرایطی را لازم دارد. مهمترین ضرورت لازم برای اجرای این طرح داشتن سبد ارزی متنوع است که هر زمان بازار به هم ریخت، بانک مرکزی به عنوان متصدی بازار پولی وارد معرکه شود و اجازه آشفتگی زیاد قیمتها را ندهد. اما درست در سال پایانی دولت یازدهم که نگاهها به میزان تحقق وعدههای داده شده است، با تصویب طرح تسعیر نرخ ارز برای پرداخت بدهی دولت به بانکها سبد ارزی بانک مرکزی خالی شد.
اگر بانک مرکزی به وعده یکسانسازی نرخ ارز عمل کند، باید خود را برای یک شوک تورمی و بازار ارزی آشفته آماده سازد. اگر هم این وعده را عملیاتی نسازد، یک وعده دیگر به وعدههای عمل نشده مقامات پولی آن هم در آستانه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری اضافه میشود. اینجاست که مثل نه راه پس داشتن و نه راه پیش داشتن برای بانک مرکزی مصداق پیدا میکند.
منابع تسعیر ارز در واقع ذخایر ارزی بانک مرکزی است که از رشد دو برابری نرخ ارز مرجع، ناشی شده بود با این افزایش دولت در ماههای پایانی تصمیم گرفت بدهیهای خودش، شرکتهای دولتی و بانکهای دولتی را تسویه کند و مجلس هم با دولت همراهی کرد و بنا شد 45 هزار میلیارد تومان از این سبد به عنوان بدهی دولت به بانکها پرداخت شود.
اما عقیده صاحبنظران اقتصادی بر این است که شناسایی مابهالتفاوت تسعیر داراییهای خارجی بانک مرکزی، باید بعد از استقرار نظام تکنرخی مدیریت شده و کشف نرخ یکسان قابل دفاع و قابل دوام در بازار ارز انجام شود. چرا که اجرای سیاست یکسانسازی نرخ ارز و داشتن نظام شناور مدیریت شده هزینههایی خواهد داشت که تامین این هزینهها از محل مابهالتفاوت تسعیر نرخ ارز باید انجام شود در غیر این صورت احتمال دارد پایه پولی با رشد قابل توجه مواجه شده و مانند اتفاقی که در نیمه اول سال 1370 در اثر بحران بدهیهای خارجی رخ داد، ایجاد شود.
آن تجربه بسیار تلخ بود و عمر چندانی نداشت.
اعتماد در ادامه مینویسد: باید به یاد داشته باشیم که ایجاد شوک قیمتی از ترمزهای اجرای این سیاست است. تجربه دو دوره اجرای یکسانسازی شوکهای تورمی قابل ملاحظهای را به نمایش گذاشته است...
در صورتی که بانک مرکزی نتواند این نوسانات را مدیریت کند، یکسانسازی به انتظارات تورمی دامن زده و منجر به بروز تورم میشود. اگر بانک مرکزی منابع کافی در اختیار نداشته باشد، تکنرخی شدن میتواند انتظارات تورمی داشته باشد که اثرات منفی بر تورم خواهد داشت.
فساد، فساد است آقای روحانی چرا یک بام و دو هوا میکنید
آقای روحانی در جلسه رأی اعتماد باز هم با معیارهای دوگانه سخن گفت.
روزنامه صبح نو نوشت: نطق آقای روحانی در جلسه رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی رونمایی مجددی بود از معیارهای دوگانه ایشان. رئیسجمهور در نطق خود رسانهها را به ناامید ساختن مردم متهم کرد و سنگینی بار اعتیاد و افسردگی جامعه را متوجه آنان دانست اما ایشان فراموش کردند که خود و اعضای کابینه تدبیر و امید با اظهارات و عملکردشان بیشترین تاثیر را در ناامید کردن جامعه داشتهاند.
همین 10 روز قبل بود که آقای روحانی در همایش روز روستا رسما اعلام کرد دولت در برابر حجم تقاضای مردم برای ایجاد اشتغال ناتوان است و نمیتواند به این همه درخواست پاسخ بگوید. حال آنکه بر اساس نظرسنجیها بالاترین نگرانی مردم بیکاری و تامین امنیت شغلی آنهاست.
از جمله معیارهای دوگانه دیگر آقای رئیسجمهور، اعتراض به توجه رسانهها به پرونده فساد مالی صندوق ذخیره فرهنگیان بود. اما آیا ایشان به رسانههای همسو با دولت که ماهها درباره فساد دولت قبل تیتر میزدند هم اعتراض کردند؟! در پشت تریبونهای عمومی از فساد گذشتگان سخن میگویند و آقای معاون اول بیسند و مدرک ادعای فساد بیسابقه دولت قبل و گم شدن پول نفت را مطرح میکند اما پای پرونده تخلف دولتیها که پیش میآید، فرد همخط و همفکرشان که حقوق نجومی دریافت کرده، میشود امانتدار و ذخیره نظام یا فریادها بلند میشود که چرا «بدهی معوق!» یا مثلا صندوق فرهنگیان چرا اختلاس نامیده شد و چرا آب به آسیاب دشمن ریختند؟!
حتما ناامید کردن مردم، گناه بزرگی است همانطور که امید واهی به مردم دادن و آنها را به دشمن امیدوار کردن گناه نابخشودنی است؛ هر شخص و جریانی که به فساد آلوده شد باید آن را تقبیح کرد و نمیتوانیم جایی فساد را ببینیم و در جایی دیگر چشم خود را به روی آن ببندیم.
ترامپ خطرناک است اما کلینتون خطرناکتر است
اسلاوی ژیژک فیلسوف اسلوونیایی میگوید: اگر در آمریکا زندگی میکردم به دونالد ترامپ، نامزد دستراستی جمهوریخواهان رای میدادم.
ژیژک که از حامیان فتنه سبز هم بوده، گفته است: «من از ترامپ وحشت میکنم، اما فکر میکنم که هیلاری خطر اصلی است.»
او در مصاحبهای با شبکه 4 بیبیسی گفت: «یک چیزی که با ترامپ در آن موافقم آن است که وقتی برنی سندرز از هیلاری کلینتون حمایت کرد، دونالد ترامپ گفت انگار یکی از جنبش اشغال والاستریت، از بانک لیمن برادرز حمایت کند.»
او گفت: متوجه خطرات بالقوه قدرت گرفتن دونالد ترامپ هست، اما هیلاری کلینتون خطرناکتر است، چرا که نامزدی مرتبط با بانکهای بزرگ و سرمایهداران است اما خود را مترقی جا میزند. دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون غیرمحبوبترین نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا هستند.