تشکر و پیامدهای مثبت آن
محمدرضا اصلانی
در مطلب حاضر نویسنده با تشریح چیستی و اهمیت تشکر و انواع آن، به برخی از آثار و برکات سپاسگزاری پرداخته است. همچنین درباره ضرورت توقع تشکر نداشتن از دیگران در قبال عمل خیر که انجام میدهد و منافات توقع داشتن با اخلاص و کار خالصانه برای خداوند سخن گفته است.
شکر، در لغت شناخت نیکوکاری، احسان و نشر آن است (لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ص 170، «شکر».) در حقیقت تصور نعمت و اظهار آن به هر شکلی و روشی شکر و تشکر است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 461، «شکر».)
انسان وقتی با نیکوکاری و احسان دیگری مواجه شد و نعمتی را یافت، از نیکوکار و بخشنده نعمت، تشکر میکند. گاه به زبان و گاه به عمل و گاه به امری دیگر. بسیاری از اهل علم تشکر و سپاسگزاری را سه قسم دانستهاند؛ ولی به نظر میرسد که اقسام آن بیش از سه قسم باشد.
اقسام سپاسگزاری از نعمت و احسان عبارتند از: 1. شکر قلبی که یادآوری نعمت است؛ 2. شکر زبانی که سپاسگزاری و ستایش بر نیکی احسان کننده و صاحب نعمت است؛ 3. شکر عملی و رفتاری که در قالب انجام برخی از رفتارها و کردارها خودنمایی میکند. پس همان طوری که انسان با عضوی از اعضای بدن یعنی زبان تشکر میکند، ممکن است با دیگر اعضای بدن تشکر را انجام دهد. رفتارها و کردارهایی چون کرنش کردن، بوسه بر دست نیکوکار زدن و مانند آن از مصادیق کرنش عملی و رفتاری است. 4. شکر در قالب استفاده درست از نعمت که یکی از بهترین اقسام شکر و سپاسگزاری در برابر نعمتهای خداوند است؛ زیرا خداوند نیازی به شکر زبانی و قلبی و یا رفتاری ما ندارد. خداوند میفرماید: و من شکر فانما یشکر لنفسه؛ و هر کسی شکر کند، جز برای خود شکر نمیکند. (نمل، آیه 40؛ لقمان، آیه 12) همچنین میفرماید: و ان تشکروا یرضه لکم؛ و اگر شکر کنید رضایت خداوند را برای خود به دست میآورید. (زمر، آیه ۷) پس بهترین نوع شکر آن است که انسان با استفاده درست از نعمتی که خداوند در اختیارش گذاشته شکر و سپاسگزاری واقعی خود را نشان دهد. (نحل، آیه 78)
البته آنچه از تعریف شکر گفته شد، درباره شکر انسان است؛ اما درباره شکر خداوند باید گفت که وقتی ما خداوند را به شاکر و سپاسگزار یاد کرده و خدا را به صفت شکر وصف و توصیف میکنیم و یا اسم شکور را بر وی میگذاریم، مراد انعام الهی و احسان وی بر بندگان و دادن جزا و پاداش نیک به عبادات آنان (نگاه کنید؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 461-462، «شکر»؛ فرهنگ فارسی، ج 2، ص 2057). و یا رشد اعمال نیک آنان و اعطای پاداش مضاعف به آنان (لسان العرب، ج 7، ص 170، «شکر».) و یا چنانکه از آیات قرآن به دست میآید، شکر خداوند، ایجاد سعه وجودی در بندگان است.
خداوند چهار بار در قرآن خود را به اسم «شکور» ستوده است. (فاطر، آیات 30 و 34؛ شوری، آیه 23؛ تغابن، آیه 17) در حقیقت اسم شکور، مبالغه از اسم «شاکر»، از اسمای خداوند است. اینکه خداوند خود را به اسم شکور ستوده و صفت شکر را بر خود بار کرده یکی از معانی پیشگفته است؛ یعنی یا مراد و مقصود آن است که خداوند بر شکر بندگان جزا دهد، بندگان خود را بسیار ستوده و بر اندکی طاعت ایشان، ثواب بسیار دهد (روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح، ص 324.) یا آنکه اعمال نیک آنان را رشد داده و پاداش مضاعف دهد، چنانکه دیگران گفتهاند و یا آنکه «سعه وجودی» و «شرح صدر» به ایشان دهد چنانکه خود در قرآن میفرماید: واذ تأذن ربکم لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید؛ و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!» (ابراهیم، آیه 7)
خداوند در این آیه به صراحت یک قاعده و قانون الهی را به عنوان «یجب عنه» و «واجب از او»؛ نه «یجب علیه» و «واجب بر او» بیان میکند. براساس این قانون، خداوند در برابر شکر مردم که همان استفاده درست و مناسب از نعمت الهی است، بر سعه وجودی انسان میافزاید و شرح صدر میدهد به طوری که در مسیر رهایی از فقر هویتی، با صبغه الهی گرفتن (بقره، آیه 138)، متاله شده و مظهر ربوبیت خداوند میشود و به عنوان ربانی، خلافت الهی را به عهده میگیرد (آل عمران، آیه 79) البته افزایش سعه وجودی، به طور طبیعی افزایش نعمت و بهرهمندی بیشتر و نیکوتر از آن را نیز به شکل تضمن و یا التزام به دنبال دارد. به این معنا که مقتضای افزایش سعه وجودی، شرح صدر و سعه صدر، نعمت بیشتر و بهرهمندی بیشتر است.
بنابراین، اگر سرودهاند: «شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت، از کفت بیرون کند»، تفسیر از حقیقت آیه نیست، بلکه تنها گوشهای از حقیقت آن را برمیتاباند؛ چرا که «شکر نعمت، بر وجود افزون کند» که به طور طبیعی موجب افزایش نعمت و بهرهمندی بیشتر و بهتر از آن نیز خواهد بود.
شکر حقیقی و عملی، استفاده درست از نعمت
شکر واقعی همان شکر عملی است، نه شکر زبانی؛ چرا که خداوند نیازی به شکر انسان ندارد. پس اگر از انسان خواسته میشود تا شکر نعمتی را به جا آورد، مراد همان شکر عملی است، نه زبانی. به این معنا که از بنده خواسته میشود تا با استفاده درست از نعمت، شاکر واقعی نعمت الهی باشد.
در حقیقت، شکر زبانی، تنها یادآوری این معنا است که ما چیزی را داریم که خداوند به ما داده و باید قدردان آن بود و به درستی از آن استفاده کنیم. پس وقتی شکر زبانی میکنیم، به خودمان یادآور میشویم که نعمتی را خداوند به ما داده و باید از آن بجا و درست و مناسب استفاده کنیم تا آثار و برکات آن نعمت در جان و جامعه و جهان دنیا و آخرت خودنمایی و ظهور کند.
خداوند درباره شکر واقعی و حقیقی نعمت میفرماید: والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدهًْ لعلکم تشکرون؛ و خدا شما را از شکم مادرانتان - در حالی که چیزی نمیدانستید- بیرون آورد و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، باشد که سپاسگزاری کنید. (نحل، آیه 78)
در این آیه بیان شده که خداوند با دادن ابزارهای شناختی و معرفتی برای بشر که شامل ابزار سختافزاری شنوایی و بینایی و نرمافزاری قلب و دل به عنوان قوه عاقله و مدرکه است، این امکان را فراهم آورده تا دادههای ابزاری را با قلب خود تحلیل و تبیین کرده و با تفکر و تعقل، به کلیاتی دست یابد که از آن به علم یاد میشود؛ زیرا علم و دانش فراتر از دادههایی است که ابزارهای شناختی و معرفتی به آدمی میدهد. گوش و چشم، اطلاعات را از بیرون دریافت کرده و به عنوان جزئیات و قضایای شخصی به قوه ادراکی قلب میدهد و این قلب است که آن را در قالب قضایای کلی ساماندهی کرده و علم و دانش را برای انسان موجب میشود. بنابراین، شکر نعمت آن است که از این دستگاههای شناختی و ابزارهای معرفتی برای کسب علوم و دانش کلی از جمله شناخت خدا، آخرت و معاد و حکمت زندگی استفاده کنیم.
اهمیت و آثار سپاسگزاری
سپاس و سپاسگزاری یک وظیفه شرعی و اخلاقی است. انسان به حسب گرایش فطری و عقلی خود، در برابر نیکوکار، سپاسگزار است و تشکر میکند.
شکر در برابر خداوند و حس تشکر در برابر نیکی مردم، عامل بسیاری از آثار و پیامدهای مثبت و سازندهای است که در آیات قرآن به آن پرداخته شده است. در ادامه به برخی از آثار سپاسگزاری میپردازیم:
1. سعه وجودی: شکر نعمتهای الهی که با استفاده درست از نعمت انجام میگیرد، آثاری دارد که مهمترین و اساسیترین آن - همان طور که قبلاً گفته شد- «سعه وجودی» و سعه صدر است. خداوند در آیه 7 سوره ابراهیم بر این امر توجه داده است. همچنین از آیات 120 و 121 سوره نحل به دست میآید، با شکرگزاری نسبت به نعمتهای الهی یافتن سعه صدر و شرح صدر است که میتواند از آثار آن برگزیدگی از سوی خداوند باشد؛ یعنی همان طوری که حضرت ابراهیم(ع) با شکرگزاری توانست برگزیده شود، دیگران نیز میتوانند از این پیامد شکرگزاری بهرهمند شوند.
2. ایجاد بصیرت: وقتی شخص شاکر نعمت باشد، خداوند با تصرف آیات و نشانهها، فرصتهای جدید برای او ایجاد میکند تا به بصیرتی تازه دست یابد. در حقیقت این تصریف آیات میتواند در قالب دریافت ملکوت و باطن آیات آفاقی و انفسی و تدوینی کتابالله باشد و شخص به بطون آیات تدوینی و تکوینی دست یابد و یا آنکه میتواند به معنای آن باشد که خداوند حقایق دیگری را به او نشان میدهد و دریچههای دیگر از آیات الهی را به سوی او میگشاید. (اعراف، آیه 58)
3. پیوستن به صالحان:پیامبران از مصادیق اتم و اکمل آنان هستند، از دیگر آثار و فواید شکرگزاری نسبت به نعمتهای الهی است که از آیات 120 و 122 سوره نحل به دست میآید. برهمین اساس، خداوند در قرآن، روحیه شکرگزاری دائم به درگاه الهی را امری ارزشمند و ستودنی برای بشر دانسته و از او خواسته تا نه تنها شاکر بلکه شکور باشد. (ابراهیم، آیه 5؛ لقمان، آیه 31؛ سبا، آیه 19؛ شوری، آیه 33) انسان راههای بسیاری برای شکر از خداوند دارد که بهترین آنها پس از استفاده درست از هر نعمتی، عبادت خالصانه به درگاه الهی است که خود عامل ارزشمندی انسان نیز میشود (انعام، آیات 52 و 53)
4.حفظ نعمت و جلوگیری از زوال آن: از دیگر آثاری که برای شکر نعمتهای الهی بیان شده، حفظ نعمت و جلوگیری از زوال آن است (نحل، آیه 112؛ سباء، آیات 15 و 16) همچنین خداوند در آیه 11 سوره رعد بیان میکند که انسان اگر نعمتهای در اختیار و درونی خودش را به درستی استفاده نکند و آن را تغییر دهد و در جای نادرست به کار گیرد، آن نعمت نیز تغییر میکند و از او گرفته میشود. پس اگر گوش و چشم را در جای حلال و طیب به کار نبریم، آن را از دست خواهیم داد. پس با شکر نعمت و استفاده درست از آن، میتوانیم جلوی تغییر آن را بگیریم و آن را برای خود حفظ کنیم (نگاه کنید: نمل، آیه 40؛ لقمان، آیه 12)
5. بهرهمندی از حمایتهای خاص پیامبر(ص): از دیگر آثار شکرگزاری نسبت به نعمتهای الهی است. خداوند بصراحت از این اثر در آیات 52 و 53 سوره انعام سخن گفته است.
6. بهرهمندی از نور و علم نوری: درک آیات خداوند و همچنین در مراتب بالاتر، ارائه باطن و ملکوت حقایق چیزها و آیات و نشانههای تکوینی و تدوینی از دیگر آثاری است که باید به آن توجه داشت. (ابراهیم، آیه 5) خداوند بصراحت بیان کرده است اگر شاکر نعمتهای الهی باشیم، خداوند آیات خودش را به ما نشان میدهد: الم تر ان الفلک تجری فی البحر بنعمت الله لیریکم من آیاته ان فی ذلک لآیات لکل صبار شکور. (لقمان، آیه 31)
7. رشد و شکوفایی اقتصادی:از دیگر آثاری است که خداوند در آیات قرآن برای شکر نعمت بیان کرده است (نحل، آیه 112؛ سباء، آیات 15 و 16)
8. رضایت الهی:از مهمترین آثاری است که برای شکر نعمت بیان شده است (زمر، آیه 7) به طور طبیعی رضایت الهی انسان را به مراتبی چون مرتبه نفس مطمئن و بهشت فعل و صفات و ذات رهنمون میسازد. (فجر، آیات 27 تا 30)
9. شکر متقابل الهی: از دیگر آثار شکرگزاری بشر است. به این معنا که شکر انسان شکر خداوند را به دنبال خواهد داشت و انسان از آثار شکر الهی بهرهمند میشود که از جمله آنها سعه وجودی و پاداش مضاعف و نعمتهای بیشتر است. (زمر، آیه 7)
10. یادآوری ایام الله و عبرتگیری از آنها: از دیگر آثار شکرگزاری است. وقتی انسان شاکر باشد، خداوند ایام بزرگ را به یادش میآورد و امکان بهرهمندی و عبرتگیری از آن را فراهم میآورد. (ابراهیم، آیه 5) همچنین این امر موجب میشود تا شخص از سرگذشت پیشینیان عبرت گیرد و در زندگی خود از ارتکاب خطا و اشتباه در امان ماند و در مسیر درست گام بردارد (سباء، آیه 19)
11. قبولی اعمال: از بازتابها و آثار دیگر شکرگزاری است؛ چرا که شکرگزاری در برابر نعمتهای خدا، مایه پذیرش اعمال نیک از سوی اوست. (احقاف، آیات 15 و 16)
12.نمود موفقیت در آزمون الهی: شکرگزاری در برابر نعمت های خداوند،نمود موفقیت انسان در آزمون الهی است.زیراکسی که شکر نعمت را به جا میآورد از آزمون نعمت سربلند بیرون آمده است؛ چرا که خداوند نعمتها را برای آزمون و امتحان و ابتلا میدهد تا ببیند مردم نسبت به این نعمتها چگونه واکنش نشان میدهند و آیا آن را به درستی به کار میگیرند یا در کارهای بد و زشت از آن سود میبرند؟ (نمل، آیه 40) بسیاری از مردم نعمتهایی چون مال و ثروت و علم و قدرت را به جای آنکه در خدمت انسان و بشریت قرار دهند و برای پیشرفت و کمالات به کار گیرند، برای ظلم و ستم و اسراف و تباهی و فساد و تفاخر و چشم و همچشمی به کار میبرند؛ چنان که قارون و هارون و هامان، چنین کردند و زر قارون علیه مردم و تفاخر و تکبر و زور فرعون برای ظلم و استکبار و علم و دانش مدیریتی هامان در راستای تزویر و فریبکاری به کار رفت (عنکبوت، آیات 39 و 40). همچنین بلعم باعورا و سامری، علم الهی خود را علیه موسی(ع) و گمراهی قوم به کار گرفتند و ناسپاسی کردند. (اعراف، آیات 175 و 176؛ طه، آیات 95 و 96) در حالی که عفریت از جنیان و آصف برخیا دانایی و توانایی خود را در راستای خدمت به حکومت اسلامی حضرت سلیمان نبی(ع) به کار گرفتند. (نمل، آیات 39 و 40)
13. دفع بلا و عذاب و رهایی و نجات از عذاب و بلای فعلی: از دیگر آثار شکرگزاری است (نساء، آیه 147؛ قمر، آیات 34 و 35)
عدم توقع تشکر از مردم
انسان باید خود شاکر نعمت باشد و تشکر قبلی و زبانی و عملی و رفتاری داشته باشد. این شکرگزاری نسبت به نعمتهای الهی واجب و در برابر احسان و نیکی مردم مستحب و خوب است؛ زیرا مردم واسطه فیض شدند و لازم است که انسان از مجاری و ابزارهای فیض نیز تشکر کند؛ اما خودش نباید توقع و انتظار تشکر از مردم را داشته باشد؛ زیرا توقع تشکر در حقیقت نوعی شرک و دوری از اخلاص است و انسان کارش را باید با اخلاص انجام دهد. کسی که برای رضایت خداوند و محبت الهی نیکی میکند، نباید انتظار تشکر داشته باشد همان طوری که نباید پس از نیکی منتی بگذارد و آن را احباط کند. اصولاً کسی که کار نیکی انجام میدهد و معتقد است که برای خدا انجام داده با محک «توقع تشکر» میتواند میزان اخلاص خود را در آن کار بسنجد. به این معنی که اگر انتظار تشکر داشته باشد بداند که کارش صددرصد برای خدا نبوده و شائبه غیرخدایی در آن وجود دارد. چنین عملی چون فاقد اخلاص و خلوص صددرصدی است نزد خداوند خریداری نمیشود و لذا بزرگان و عرفا معتقدند که برای شناخت عمل خالصانه برای خدا میتوان به تمایل نفس به تشکر و قدردانی توجه کرد که اگر پس از عمل خیر، توقع تشکر داشت، کار خالصانه نیست.
سنت و سیره اهل بیت(ع) که اسوه حسنه الهی برای ما هستند، نشان میدهد که توقع تشکر، برخلاف اخلاص بوده و باید از آن اجتناب کرد. خداوند در آیات 5 تا 9 سوره انسان از این سیره عملی ایشان سخن گفته و فرموده است: ان الابرار... ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛ به راستی که ابرار... غذای خود را با همه نیازمندی، به مسکین و یتیم و اسیر میخورانند و میگویند: جز این نیست که برای رضای الله شما را خوراندیم و از شما پاداش و شکری انتظار نداریم.
البته بر نیکی شده فرض است که تشکر کند و این گونه قدردان نعمت باشد. اصولاً شکرگزاری نیکی دیگران خود زمینه ساز شکرگزاری از نعمتهای الهی است. در روایت است: من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عز وجل؛ هرکس نعمت دهنده از مخلوقان را شکر نگزارد، شکر خداوند را بجا نیاورده است (بحارالانوار، ج 65، ص 44؛ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 24؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 313).
امام صادق(ع) نیز فرمود: در تورات نوشته شده: «سپاس کن آن را که بر تو نعمت داده و نعمت بده آن را که از تو سپاسگزار است، با سپاس کردن، نعمتها پایان نمیپذیرد، اما کفران، نعمتها را باقی نمیگذارد، شکر و سپاس باعث زیادی نعمتها و ایمنی از دگرگونیها شود». (وسائل الشیعه، ج 15، ص 315).
امام سجاد(ع) فرموده است: «خدا هر دل غمگینی را دوست دارد و هر بنده سپاسگزاری را دوست دارد، روز قیامت خدای تبارک و تعالی به یکی از بندگانش میفرماید از فلانی سپاسگزاری کردی؟ عرض میکند: پروردگارا! من تو را سپاس گفتم، خدای تعالی فرماید: چون از او سپاسگزاری نکردی، مرا هم سپاس نگفتهای، سپس امام(ع) فرمود: اشکرکم لله اشکرکم للناس شکرگزارترین شما از خدا، کسی است که از مردم بیشتر شکرگزاری کند».