kayhan.ir

کد خبر: ۸۸۴۵۶
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۱

چند نکته درباره ملیجک حرمسرای اشرف پهلوی



 مصطفی روزبهانی

وقتی در مطلب «گزارش ویژه برای یک فراری وطن‌فروش!» شماره یکشنبه 25 مهرماه روزنامه کیهان خواندم که یک نشریه معلوم‌الحال چگونه به بهانه «شخصیت‌های فراموش نشدنی تاریخ سینما و تلویزیون ایران» از یک عنصر مطرود و فراری دوران طاغوت تلاش می‌کند اسطوره‌ای افسانه‌ای ساخته و در رسایش قلمفرسایی کرده، دیدم آنچه شما به عنوان پاسخ آن نشریه درج کرده‌اید، ذره‌ای از انبوه خیانت و وطن‌فروشی آن به اصطلاح بازیگر نمی‌شود. از آنجا که امروز غوغای رسانه‌ها و سانسور سرسام‌آور نشریاتی از این قبیل، واقعیات و حقایق تاریخی را زیر خروارها دروغ و فریب و قیل و قال پنهان کرده و به نسل جوان اجازه دریافت حقایق را نمی‌دهد (تا جایی که حتی برخی دوستان ناآگاه و بی‌بصیرت را نیز وادار به دلسوزی و حمایت از چنین مفسده‌گری نموده است)، سعی می‌کنم در این مختصر، گوشه‌ای ناچیز از فساد و تباهی عناصری چون «بهروز وثوقی» را براساس نوشته‌ها و مکتوبات و مصاحبه‌های خودش بیاورم تا شاید بخشی از سانسور نشریات و رسانه‌های مدعی روشنفکری و آزادی‌خواهی بر نسل امروز معلوم گردد که چرا چنین فردی را ملیجک حرمسرای اشرف پهلوی لقب داده‌ایم:
بنابر اسناد و شواهد تاریخی اساسا علاقه اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه معدوم) به بهروز وثوقی موجب ارتقای وی از یک هنرپیشه عادی به بازیگر نقش‌های اول و به اصطلاح جوان اول سینمای دوران طاغوت شد. برخی اخبار و شواهد حکایت از آن دارد که اساسا بازی وثوقی در «قیصر» و معروفیت پس از آن، مدیون اشرف و سفارش‌ها و حمایت‌های او بوده است.
او که با فیلم مبتذل «صد کیلو داماد»، بازی در سینما را شروع کرده بود و با فیلم‌های ضعیف و سخیفی همچون «گل گمشده»، «فرشته‌ای در خانه من»، «دختر ولگرد»، «لذت گناه»، «دزد بانک» و ... ادامه داد، ناگهان توسط استودیوهای وابسته به اشرف پهلوی مانند «آریانا فیلم» و «سازمان سینمایی پیام» باد شد و توسط خود عنصر تبهکاری همچون اشرف پهلوی به دلیل علاقه زیاد به وی بالا رفت. لازم به ذکر است اشرف پهلوی علاوه بر فسادهای مختلف درباری، سردسته باندهای مخوف قاچاق مواد مخدر هم بود و از همین روی یک بار در شهر زوریخ کشور سوییس دستگیر شد.
محمدعلی فردین از دست‌اندرکاران آن روز تشکیلات فیلمفارسی درباره ارتباط بهروز وثوقی با اشرف و دربار و تاثیر آن ارتباطات در رشد وثوقی، در گفت‌و‌گو با عباس بهارلو در کتاب «سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین» گفته است:
«... مدت زیادی بهروز با اشرف بود و با دربار ارتباط پیدا کرد... اسم بهروز را از این به بعد سر زبان‌ها انداختند. همین‌طور در فستیوال‌هایی که بهروز جایزه می‌گرفت بدون ارتباط با این ماجرا نبود...»
خود بهروز وثوقی درباره رابطه‌اش با اشرف و دربار شاه در کتاب زندگینامه و خاطراتش که به کوشش «ناصر زراعتی» در لس‌آنجلس چاپ شده، می‌نویسد:
«...آن زمان به عنوان یک بازیگر معروف و محبوب ... به دربار دعوت می‌شدم. من همیشه آنجا مهمان بوده‌ام...»!!
رابطه شخصی و خصوصی اشرف با بهروز وثوقی تا آنجا بالا گرفت که با صلاحدید ساواک، قرار شد با کمک همین استودیوها و افراد، رابطه‌ای زورکی بین وثوقی و یک خواننده /‌ رقاص درباری دیگر (گوگوش) به وجود آید تا ارتباط وی با اشرف قطع شود.
اما این رسوایی ارتباط میان اشرف و بهروز وثوقی آنچنان در میان جامعه ایران آن روزگار پیچید که شخص محمدرضا، دستور به پایان آن داد و در این مسیر ساواک و حتی نخست‌وزیر وقت، هویدا به میدان آمد و قرار شد با همکاری برخی عوامل سینمایی و با به وجود آوردن زمینه‌های ارتباط بهروز وثوقی و گوگوش (خواننده و رقاص معروفه آن زمان)، پای او را از دربار و خلوت اشرف پهلوی ببرند.
عباس شباویز مدیر «آریانا فیلم» و از عوامل سینمایی که در جریان این ماجرا بود، در مصاحبه‌ای که چندی پیش نیز مجددا منتشر شد، در این باره گفته:
«... قضیه زوج هنری شدن بهروز وثوقی و امثال گوگوش، برمی‌گشت به روابطی که بهروز درون دربار پیدا کرده بود. او با اشرف رابطه داشت و مرتب به دربار رفت و آمد می‌کرد. افتضاحش بالا آمده بود و دربار می‌خواست که این ماجرا یک جوری تمام شود که به حیثیت دربار شاه لطمه نخورد. گویا خود شاه هم وارد قضیه شده بود. قرار شد که یک جوری رابطه بین بهروز وثوقی و گوگوش برقرار شود و آنها در فیلم‌های مشترک بازی کنند. فیلم‌هایی مانند «ممل آمریکایی»، «ماه عسل»، «همسفر» و... تدارک دیده شد. کم‌کم به هم علاقه‌مند شدند در حالی که گوگوش، هنوز به طور رسمی همسر محمود قربانی، صاحب کاباره میامی بود. برای اینکه این وصلت صورت بگیرد هویدا نخست وزیر هم وارد میدان شد و طلاق گوگوش از قربانی گرفته شد تا روابطش با وثوقی عملی‌تر شود!! به این ترتیب پای بهروز وثوقی هم از دربار و اشرف کوتاه شد. اما به قیمت معروف‌تر شدن و توی بوق رفتن بیشتر او...»
خود بهروز وثوقی هم در کتاب زندگینامه و خاطراتش که در خارج کشور منتشر شده در این باره می‌نویسد:
«... روحیه گوگوش اصلا خوب نبود... درگیر طلاق گرفتن بود و شوهرش رضایت نمی‌داد. جراید هم مرتب می‌نوشتند که آنها دارند ازهم جدا می‌شوند... گوگوش ناچار دست به دامن نخست‌وزیر شد، تا این که بالاخره با وساطت هویدا، قضیه فیصله پیداکرد... البته شوهرش فکر می‌کرد من باعث جدایی‌شان هستم...»
وثوقی و اشرف
در سال‌های بعد از انقلاب
برخی بر این باورند که روابط بهروز وثوقی و اشرف پهلوی منحصر به سال‌های پیش از انقلاب و از سر ناچاری و فشارهای دربار بوده است اما شواهد و نوشته‌ها و حتی گفته‌های خود وثوقی نشان می‌دهد که این ارتباط پس از‌ گریختن به خارج کشور نیز قطع نشد. خود وثوقی در کتاب زندگینامه و خاطراتش در این باره می‌نویسد:
«... در این مدتی که در آمریکا بودم، رئیس دفتر والاحضرت اشرف از نیویورک زنگ می‌زد و مرتب مرا دعوت می‌کردند. می‌رفتم نیویورک و سه چهار روزی می‌ماندم و برمی‌گشتم. مثل سابق به من لطف داشتند...»!!
وثوقی همچنین در همان کتاب می‌نویسد:
 وقتی هم رضا بدیعی (کارگردان ایرانی مقیم آمریکا که چندی پیش درگذشت) تصمیم می‌گیرد فیلمی با شرکت وی بسازد، وثوقی سراغ اشرف رفته و از وی درخواست پول و سرمایه می‌کند!
این تنها نمونه‌ای از خیل مفاسدی است که امثال بهروز وثوقی در همکاری با سیاه‌کارترین عناصر دربار پهلوی انجام داده و می‌دهند. عناصری که دنیا به تبهکاری و فساد آنان اذعان کرده است. حال چگونه می‌توان از چنین جرثومه‌هایی، شخصیت‌هایی افسانه‌ای و اسطوره‌ای ساخت و به تعبیر برخی افراد کم‌اطلاع از تریبون‌ها و کانال‌های مجازی ادعا کند ما 37 سال است که انقلابمان دافعه دارد، مگر «بهروز وثوقی چه گناهی کرده است؟» که نتواند برگردد. (آن هم برای ملتی که سال‌ها ریشه‌ها و هویت و فرهنگش توسط همین عوامل مورد هجمه و غارت قرار گرفته)، تنها از نشریات و مجلاتی برمی‌آید که باز همان روزگار تیره و تاریک را آرزو می‌کنند!  البته کیهان در خبر قبلی برخی از فیلم‌های سیاه و ضد‌وطنی وی را به اجمال معرفی کرده بود و من نیز قصد ورود به عملکردش در آن حوزه را ندارم.