دیپلماسی حرفهای یا هدیهای؟!
علی قرباننژاد
آنگونه که تاریخ گواهی میدهد، دیپلماسی هدیه آن هم به دشمنان ملت ایران در حین مذاکرات نه تنها نتیجهای خوشایند دربر نداشته بلکه آنها را در مواضع ضد ایرانی خویش گستاختر کرده است.
اداره فدرال اسناد رسمی دولت آمریکا فهرستی از هدایای اخذ شده توسط مقامات دولتی این کشور از طرفهای خارجی در سال 2015 را منتشر کرد. آنطور که در این فهرست آمده، در این سال، سه هدیه از سوی 3 مقام ایرانی برای «جان کری» وزیر خارجه و «وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد آمریکایی ارسال شده است.
وندی شرمن، فریبکاری و هدایای ایرانی
آن طور که در این لیست آمده «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران یک جلد کتاب نفیس حاوی تصاویر نقاشیهای استاد فرشچیان به «جان کری»، همتای آمریکایی خود هدیه داده است. ارزش این کتاب 400 دلار ذکر شده است.
«عباس عراقچی» معاون وزیر خارجه دیگر مقام ایرانی است که به واسطه هدیهاش به خانم «وندی شرمن» در این لیست از او نام برده شده است. او فرشی به ارزش هزار و 150 دلار به مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در جریان توافق هستهای هدیه داده است. وندی شرمن در جلسهای با سناتورهای آمریکایی از عدم اعتمادش به تیم مذاکرهکننده ایرانی سخن گفته و اضافه کرده بود که «فریبکاری در خون آدمیان است!»
در این لیست نام «حسین فریدون» برادر رئیسجمهور ایران نیز به چشم میخورد. فریدون که در مذاکرات هستهای حضور داشته فرش دیگری به ارزش هزار و 100 دلار به وندیشرمن هدیه داده است.
هدیه به دشمن حین مذاکره!
هدیه دادن و هدیه گرفتن در سفرها و دیدارهای دیپلماتیک اگرچه امری مرسوم به حساب میآید اما این که در جریان مذاکرات و احقاق حقوق یک ملت به دشمن این هدایا داده شود نه تنها مرسوم نیست که حتی کمسابقه است. دشمنی که خود در صف نخست پایمال کردن این حقوق قرار دارد.
سابقه این نوع برخورد را میتوان در دورانی مثل قاجار یا پهلوی جستوجو کرد. زمانی که حکومت ایران برای به دست آوردن حقوق خود و سرزمینهای اشغال شدهاش توسط روسها از کمک انگلیسیها نا امید شد و به یک قدرت استعمارگر دیگر اروپایی روی آورد و سفیر حکومت قاجار با هدایایی به سراغ آنها رفت تا برای احقاق حقوق ایران دل آنها را به دست آورد.
هدایای قجری به فرانسه
در جریان درگیری میان سپاه ایران و روس در ایروان، فتحعلیشاه تصمیم گرفت خود عازم میدان نبرد شود اما قدرت شکست روسها را نداشت لذا از انگلیسیها درخواست کمک کرد. انگلیس در قبال کمک به ایران درخواست خود مبنی بر تسلط جزیره هرمز و همچنین بنادر دریای خزر و بوشهر را پیش کشید و همین باعث ناامیدی شاه قاجار از کمک انگلیسیها شد.
بعد از این که ایران از کمک انگلیس علیه روسیه ناامید شد و خود را در مقابل تجاوز روسيه تنها ديد، ناچار به سوى دشمن مشترك روسيه و انگلستان؛ يعنى فرانسه روى آورد تـا بـا اتحاد بـا آن كـشـور بتواند شهرهاى اشغالى ايران را از روسيه باز پس گيرد. ابتدا فتحعليشاه نامهاى براى ناپلئون نوشت و خواستار اتحاد ايران و فرانسه شد.
در اين زمان كه ناپلئون فتوحات بزرگى در اروپا كسب كرده بود و در صدد تصرف مهمترين مستعمره انگليس ، يعنى هندوستان بود، دو هيئت نمايندگى سياسى و ديپلماتيك را به ايران اعزام كرد تا مقدمات برقرارى روابط و اتحاد با ايران را عليه روسيه فراهم كنند.
سفیر ایران «محمدرضا خان قزوینی»، با هدایایی به ارزش تقریبی پانصد هزار تومان، به اردوگاه ناپلئون رفت و در اردیبهشت ۱۱۸۶ (می۱۸۰۷)، عهدنامه «فینکناشتاین» را با دولت فرانسه منعقد کرد. مطابق این عهدنامه، دو کشور ایران و فرانسه علیه دولت انگلیس متحد شدند و ایران پذیرفت تا ارتش فرانسه را برای حمله به هند یاری دهد و دولت فرانسه قول داد ایران را برای بازپسگیری ایالات از دست رفته توسط روسیه، یاری دهد.
اما بهرغم هدایای شاه قاجار به فرانسویها برای جلب نظر آنها هیچگاه آنچه تصور میرفت رخ نداد و سرزمینهای از دست رفته ایران باز پس گرفته نشد.
تجربه تلخ بیانیه الجزایر
وقتی وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا در مذاکرات هستهای 5+1 با ایران در برابر پرسش سناتورهای آمریکایی در مورد چرایی اعتماد به دولت ایران و به شخص رئیسجمهور (حسن روحانی) قرار میگیرد در پاسخ به آنها میگوید که هیچگاه به آنها (تیم مذاکرهکننده هستهای ایران) اعتماد نمیکند. یعنی مقام آمریکایی که کشور همواره موجبات رنج و آزار ملت ایران را فراهم آورده و به هیچ کدام از تعهدات پیشین خود پایبند نبوده در مقام بیاعتمادی به طرف مقابل ظاهر میشود! و این باید برای دولتمردان ما درس عبرتی باشد.
یکی از موارد عدم پایبندی آمریکا به تعهداتش بیانیه الجزایر است در چنین حالی شرمن «فریبکاری را در خون آدمیان» میداند اما به راستی مصداق اینگونه آدمها با «دیایان» فریبکاری چه کسانی هستند؟
ماهها پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، دولت الجزایر به عنوان میانجی دولتین ایران و آمریکا از سوی دو کشور پذیرفته شد و متعاقبا مذاکرات پرفراز و نشیب و فشردهای در الجزایر به جریان افتاد و بیانیهای به توافق دو کشور ایران و آمریکا رسید و انتشار یافت. قرار شد همزمان با اجرای قرارداد، جاسوسهای آمریکایی آزاد شوند.
این بیانیه اصولی را در بر میگرفت که شامل تعهدات دولتین ایران و آمریکا در مقابل یکدیگر بود. تعهدات آمریکا در مقابل ایران عبار ت بود از:
1) تعهد حتیالمقدور ایالات متحده به بازگرداندن وضعیت داراییهای ایران به دوره قبل از 14 نوامبر 1979 (23 آبان 58) که تاریخ صدور دستور انسداد سرمایههای ایران از طرف رئیسجمهور وقت آمریکا بود.
2) لغو کلیه تحریمهای تجاری علیه ایران
3) استرداد داراییهای ایران در آمریکا
4) استرداد داراییهای شاه ایران
5) تعهد به عدم مداخله در امور داخلی ایران
6) پس گرفتن کلیه دعاوی مطروحه آمریکا در دادگاههای بینالمللی علیه ایران.
در مقابل، ایران نیز متعهد گردید که بعد از امضای بیانیه، تمامی گروگانها (جاسوسهای آمریکایی) را آزاد کند. اما گذشت زمان نشان داد که آمریکاییها به تعهداتشان در این بیانیه پایبند نبوده و به بهانههای مختلف، از اجرای مفاد آن سر باز زدند.
بیاعتمادی به آمریکا نتیجه عقلانیت و تجربه
رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران، در 28 شهریور ماه گذشته، احساس بیاعتمادی به دشمن را نتیجه اعتقاد قلبی بر دشمنی او دانستند. رهبر انقلاب با تأکید بر لزوم گسترش بیاعتمادی مطلق به آمریکا، افزودند: «متأسفانه برخیها حاضر نیستند این بیاعتمادی را قبول کنند و اگرچه به زبان میگویند آمریکا دشمن است اما احساس واقعی بیاعتمادی به آمریکا، در آنها وجود ندارد.»
ایشان خاطرنشان کردند: «هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بیاعتمادی واقعی به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت میکند و به گفتههای طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد.»
رهبر انقلاب اسلامی، بیاعتمادی مطلق به آمریکا را نتیجه عقلانیت ناشی از فکر و عمق و تجربه دانستند و گفتند: «موضوع دشمنی آمریکا را در طول سالهای متمادی بعد از انقلاب و در قضایای اخیر مذاکرات هستهای و در مسائل دیگر دیدهایم.»