کد خبر: ۸۶۲۱۳
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۹

اگر مردم حلالمون نکنن چی؟(قاب)


موسسه جبل عامل در لبنان مخصوص پسر ها ومدینه الزهرا مخصوص دختر های یتیم شیعه بود، از چند ساله تا 16 - 17 ساله. مجتمعی بود فرهنگی که هم مدرسه بود وهم خوابگاه . دکتر چمران محبوبیّت خاصی در بین آنها داشت.
یک بار با بی سیم خبر دادند که دکتر دارد برای دیدنتان با ماشین به مدینه الزهرا می آید . به محض شنیدن این مطلب بچه ها ومسئولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا می رفت رو بستند .
دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است تعجب کرد و پرسید : «مگه اتفاقی تو مدینه الزهرا افتاده ؟! چرا ماشین های مردم معطلند؟!»
او بلا فاصله خود را به افراد مسلح رساند وگفت : «چرا اتوبان را بستین؟! کی قراره به این جا بیاد؟»
 وقتی جواب شنید به احترام شما اتوبان را بستیم ، هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت : «وای بر من وای بر من ! اگر مردم حلالمون نکنن چی؟ بچه ها با تعجب پرسیدند :مگه اشتباهی از ما سر زده ؟»
 دکتر گفت: «برای همین چند دقیقه ای که به خاطر من از عمرشون تلف شده فردا باید جوابگو باشیم.»
وبعد دوباره گفت :«وای برتو مصطفی باید از تک تکشون حلالیّت بطلبیم .»
او به سراغ ماشین ها رفت سرش را از شیشه تک تک ماشین ها داخل می کرد ومی گفت :
«آقا منو حلال کنید؛این بچه های منو حلال کنید ، نفهمیدن اشتباه کردن .»
-  خاطراتی از شهید دکتر مصطفی چمران ، سیده هیام عطفی ، کتاب «چمران مظلوم بود» به کوشش علی اکبری .