نگاهی به سریال «پریا»
آموزش با جدول کلیشههای متناقض
مهدی امیدی
«پریا» در نگاه اول و به عنوان نخستین تجربه سریالسازی صداوسیما درباره «ایدز» كار بدي از آب درنيامده است؛ حداقل الزامات یک ملودرام خانوادگی و توأم با پیامهای آموزشی در آن رعایت شده است؛ همچنین جنس موضوع این سریال که جزو تابوهای اجتماعی محسوب میشود، استعداد زیادی برای غلت زدن در ابتذال داشت، اما روی خط قرمزها حرکت میکند و از آلودگی در امان مانده است.
حسین سهیلی زاده، کارگردان سریال «پریا» جزو سریال سازهای با تجربه سیما محسوب میشود که هم جنس کار تلویزیونی را به خوبی میشناسد و هم رگ خواب مخاطب را میداند. به بیان بهتر، آثار این کارگردان معمولا در رده آثار عامه پسند قرار میگیرند. اگر قرار است یک مجموعه تلویزیون با هدف آموزش سریع و اضطراری ساخته شود، همان بهتر که در قالب عامه پسند و دارای قدرت جذب مخاطب بالا صورت گیرد که در این مورد هم این اتفاق افتاده است. سریال «پریا» هم با استفاده از بازیگران مطرح و ترکیب مناسب آنها در کنار یکدیگر، خلق قابهای تصویری جذاب و مناسب برای تلویزیون، کاربرد به اندازه موسیقی، و توجه به یک موضوع تازه و ملتهب، باعث بهتر دیده شدن این سریال نزد مردم شد.
در گذشته رسم بر این بود که آگاهسازی از طریق انتشار بروشور و اعلامیه و یا میزگرد و گفت وگو با کارشناسان انجام میشد. اما نکته مهم این است که اگر قرار است عامه مردم مخاطب پیامهای آموزشی ما باشند، پس بهتر است که این کار به وسیله قالبهای عامهپسند و دارای مخاطب فراگیر انجام شود. بطور طبیعی، یک سریال که پر از کلیشههای جذاب و آشنا برای بینندگان تلویزیون است، بهترین ابزار برای نیل به این گونه مقاصد است. ویژگی مثبت سریال «پریا» این بود که سعی کرد تا درباره تصورات غلط و ضعف آگاهی درباره بیماری ایدز، آگاهسازی کند و اطلاعات مفید و تازهای را در اختیار مردم بگذارد.
هر چند که گاهی قصه سریال از مسیر دراماتیک خود خارج میشد و حالت کارگاه آموزشی پیدا میکرد و ابعاد محتوایی کار به صورت شعارزده به خورد مخاطب داده میشدند. این موضوع باعث شده تا ساختار سریال، یکدست نباشد و گاهی دچار دست اندازهایی شود. همچنان که بروز ماجراهای غیرمنطقی و دور از عقلانیت نیز از ضعفهای ساختاری این کار بود. بطور مثال، چطور باید باور کنیم که کیوان یک چاقوکش مهاجم را ناکار میکند، آن هم با دستان خالی!
سریال «پریا» نیز همچون بسیاری دیگر از سریالهای تلویزیونی ما گرفتار در کلیشهها و ضعف در داستان پردازی است. صحنههای کشدار و به اصطلاح، آب بستن به روایت سریال، در برخی از قسمتها مشهود است. صحنههای خالی از قصه و درام، مثل پارک کردن خوردو، وارد شدن به خانه، نشستن و ... بیش از حد ادامه پیدا میکردند!
از نظر محتوایی هم تناقضهایی در این سریال جریان دارد. به این ترتیب که یکی از عوامل ابتلای افراد به بیماری ایدز، روابط نامتعارف و غیراخلاقی است. ازقضا، مطابق آمارهای رسمی، تعداد مبتلایان به ویروس اچ آی وی از این طریق، طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. ازقضا در سریال «پریا» شخصیتهایی مورد توجه مخاطب قرار گرفتند و به عنوان قهرمان معرفی شدند که با الگوهای رفتاری و سبک زندگی نامناسبی داشتند. پریا و کیوان، دو شخصیت مثبت و به عبارتی قهرمان در این سریال هستند. یعنی مخاطب به خاطر علاقه به آنها، کنجکاوی درباره زندگی و شخصیت و نگرانی نسبت به سرنوشت این دو شخصیت، سریال را پی گیری میکند. اصلیترین روش تأثیرگذاری یک فیلم، سریال یا نمایش از طریق شخصیتهای سمپاتیک یا قهرمان است. اما کیوان و پریا به عنوان آدمهای اصلی و محوری و مورد علاقه مخاطب، چه تأثیری بر ذهن بینندگان این سریال میگذارد؟ کیوان، جوانی است که در برابر پدرش گستاخ و سرکش است و گاهی به او بیاحترامی میکند، به مهمانیهای پر خطر میرود و در همان جا هم به اچ آی وی آلوده میشود، موقع ناامیدی هوس خودکشی میکند و ... پریا نیز مدت کوتاهی بعد از ازدواج، از شوهرش جدا میشود، فرزندانش را رها میکند و به خارج میرود، بعد از بازگشت هم بیش از فرزندانش با پسرخاله اش رفت و آمد میکند، پس از ازدواج با او نیز همچنان با شوهر سابقش رفت و آمد دارد و... هرچند که دو شخصیت مثبت و متدین نیز در این سریال حضور دارند؛ گلی، خواهر کیوان و شوهر او علیرضا. اما این شخصیتها در حاشیه قرار دارند و منفعل هستند.
اما بطور کلی، جسارت رسانه ملی در ورود به موضوعات حساس و مهم اجتماعی و تلاش برای آموزش مردم از طریق «پریا» را باید به فال نیک گرفت. امید است با این تجربه، قدمهای بعدی سنجیدهتر و تأثیرگذارتر برداشته شوند.