به یاد ابوالفضل سپهر
آسمان عشق
آرش فهیم
هنوز هم نام او میدرخشد. حتی با اینکه 12 سال از وداع او با این جهان گذشته است. این هم جزو لطایفی است که فقط برای یک شاعر ممکن است پیش بیاید؛ اینکه سالگرد درگذشت او در آستانه آغاز یادمان عاشقان و عاشقانه هاست. شاعر آسمان عشق؛ ابوالفضل سپهر!
سپهر، با وجود نوآوری و خلق آثار متفاوت و پرسوز و گداز اما، گمنامی و دوری از هیاهوهای روزگار را دوست داشت. دوست نداشت با نام خود به نان و نوایی برسد، برعکس خیلی از شاعران و خوانندهها و هنرمندان این روزگار که همه هم و غمشان این است که زودتر شناخته شوند و با شهرتشان کاسبی کنند. سپهر اما تا قبل از هجرتش از این دنیا ناشناخته ماند. به همین دلیل هم گاهی شیادانی، اشعار او را به نام خود منتشر میکردند!
انسانهای بزرگ همیشه بعد از مرگشان تازه متولد میشوند. مثل سپهر که تا قبل از رهایی از قفس جسم، چندان شناخته نشده بود، اما وقتی اشعارش پس از هجرتش در قالب کتاب «دفتر آبی» انتشار یافت، به طور مکرر تجدید چاپ شد.
سپهر از تحصیل کردگان دانشگاه «جامعه» بود؛ درک بسیاری از مسائل با کتاب و درس و استاد امکان پذیر نیست، بلکه باید در مسیر زندگی آموختشان. درست مثل سپهر که زندگی اش نیز مانند شعرهایش سروده شد. نامش بهزاد بود، اما همه ابوالفضل صدایش میزدند. 15 خرداد سال 1352 به دنیا آمد. در همان اوان کودکی، پدرش را از دست داد و خیلی زود مرد خانواده شد. چشیدن طعم رنج برای پاک کردن لکه فقر از دامان زندگی زمینه را برای درک بسیاری از حقایق فراهم کرد؛ درکی که از سال 1377 به صورت شعر از وجودش تراوش پیدا کرد. سرودههایش را بیشتر برای محافل و همایشها میخواند، بیهیچ چشم داشت و بیفخرفروشی. خودش میگفت که سراینده اصلی اشعارش شهدا و رزمندگان هستند و او تنها واسطهای است برای تجلی. اولین فردی که پیشنهاد انتشار این شعرها در قالب یک کتاب را داد، همسر یکی از شهدا بود اما مهلت نکرد که حتی مقدمه این کتاب را کامل کند و در 28 شهریور سال 1383 چشم از جهان فرو بست.
اشعار سپهر، ترسیمکننده دنیایی آمیخته از دردآگاهی، عشق و مبارزه است. دفاع مقدس در شعرهای او تنها به هشت سال جنگ تحمیلی محدود نمیشود، بلکه از پس روزگار جنگ، به جنگ روزگار میرود. چنان که در مقدمه ناتمام کتابش در این باره نوشته بود: «برادر و خواهر بسیجی ام! هدف از خلقت انسان رسیدن به مقام بسیجی مخلص است. من و تو که خود را بسیجی میدانیم، مسئولیم. مبادا اشتباهات و گناهان من و تو به مقام و منزلت بسیج ضربه وارد کند، ما مسئولیم. فرماندهان، سرداران، مسئولین، یک حرف هم با شما دارم: شما که حالا در امان و آسایش تلاش و مجاهدت دیروزتان هستید، یادتان باشد عدهای سردار بیدرجه هم هستند به نام مادران و همسران شهدا و جانبازان که هنوز هم در عرصه جهاد و تلاش هستند و جبهه آنها هنوز هم ادامه دارد. به یاد و فکر آنها هم باشید.»
و همین نگاه او در ساختار و محتوای شعرش متبلور شده است:
اتل متل یه مادر
نحیف و زار و خسته
با صورتی حزین و
دستای پینه بسته
بپرس ازش تا بگه
چه جوری میشه جنگ کرد
یا اینکه بیرنگ مو
موی سیاهو رنگ کرد
...می خوای بدونی چرا
نصف موهاش سفیده؟
بپرس که بعد بابا
چی دیده چی کشیده!
اگرچه شیوه و سبک خاص سرایش شعر توسط سپهر، شیوهای برگرفته از اشعار فولکلور و عامیانه است که غالبا هم با «اتل متل» شروع میشود. اما این سبک از ورای پختگی وی در سرودن شعر در قالب کلاسیک آفریده شده است. چراکه اشعار او در ساختار سنتی نیز از بلاغت و استحکام بالایی برخوردار است. مثل این شعر که:
وقت تنگ است هلاهل از زمین جوشیدست
شامگه نیست زمین رخت عزا پوشیدست
پنجه مرگ چه بیرحم وگریبانگیر است
آهای قوم! بجنبید که فردا دیر است
...باز هم فصل کمین کردن قابیل آمد
دشنهای باز به قصد تن هابیل آمد
ما همان زخمی از دشنه قابیل هستیم
نه قناری و نه بلبل که ابابیل هستیم
حتی در اشعار فولکلوریک خود نیز نهایت فصاحت و بلاغت را رعایت کرده است. شعرهای با محوریت «اتل متل» او نیز همه با وزن و قافیه هستند. شعرهایی که همه نهیب زننده و بیدارکننده هستند.
به همین دلیل هم میتوان ابوالفضل سپهر را بنیانگذار شعر فولکلوریک انقلابی دانست. شعر واقعی یعنی همین! شعر واقعی، روح انسان را به حرکت در میآورد و از میان سنگلاخها و باتلاقها به بهشت میرساند. نه مثل بسیاری از شعروارهها که در اصل بازی با کلمات هستند و به نشانی بهشت، روح انسان را به دوزخ میاندازند! شعر او علاوه بر سادگی و طراوت اما روحی طغیانگر و سازش ناپذیر در برابر ظلم و بیعدالتی دارد:
هنگام جنگ دادیم، صدها هزار دارا
شد کوچههای ایران، مشکین زاشک سارا
...در آن زمانه رفتند، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند، دهها هزار دارا
یک نکته جالب درباره سپهر اینکه بسیاری پندارشان این است که او شهید شده است. درحالی که سنش کفاف حضور در جبهه را نمیداد. این گونه پندارها نشان خلوص این شاعر است که چون شهید از دنیا کوچ کرد.