kayhan.ir

کد خبر: ۸۵۶۸۳
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۸
بررسی شرایط وزارت در دین و دنیا

امیرالمومنین (ع) ؛ وزیر پیامبر (ص)


* منصور قنبرزاده
وزارت یکی از مناصب سیاسی و دنیوی است. وزیر در حقیقت معاونی است که بار گرانی که بر دوش امیر و حاکم است بر می‌دارد و خود آن را تحمل می‌کند.
براساس آموزه‌های قرآنی، وزارت اختصاص به امور مادی یا دنیوی نداشته بلکه به امور معنوی نیز مربوط می‌شود. حال باید دید این وزارت در امور دینی و معنوی چگونه اتفاق می‌افتد؟ شرایط وزارت در امور دینی و دنیوی چیست؟ نویسنده در این مطلب، تحلیل قرآن از مفهوم وزارت و شرایط آن و وزارت امام علی (ع) نسبت به پیامبر (ص)را تبیین کرده است.
***
مفهوم شناسی وزارت
واژه وزارت از لغت عربی وزر گرفته شده است. وزر به بارگران و سنگین گفته می‌شود (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 868؛ نثر طوبی، ج 2، ص 548 ذیل واژه وزر؛ مجمع البیان، ذیل آیه 164 سوره انعام) گناه را از آن جهت، وزر گفته‌اند که بار و سایه سنگین آن همواره بر دوش و گرده شخص است (نگاه کنید: تفسیر نمونه، ج 27، ص 125)
علامه طباطبایی در ذیل آیه 164 سوره انعام درباره وزر بودن گناه می‌نویسد: هر کس هر چه می‌کند مانند سایه‌ای به دنبالش هست و از او به دیگری تجاوز نمی‌کند.
در آیات قرآن، وزر بارها تکرار شده و خداوند آن را در معنای بارگران و سنگین که کمر را خم می‌سازد (انشراح، آیات 2 و 3) و نیز بار سنگین و کمر شکن گناه (انعام، آیه 164) به کار برده است. واژه وزیر صفت مشبه به معنی معاون، کمک کار، هم‌پشت و مددکار نیز بکار رفته است.
وزارت به عنوان یک مقام اجتماعی و شغل سیاسی از گذشته وجود داشته است. وزیر کسی است که بارگران و سنگین حکومت و امارت امیر خود را تحمل می‌کند و بر دوش می‌گیرد. (معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 10، ص 344)
در عرف سیاسی، وزیر، صاحب منصب عالیرتبه و عضو قوه مجریه است که ریاست بخشی از امور عمومی را به عهده دارد و در رأس یک وزارتخانه قرار گرفته و دارای اختیاراتی مطابق قانون است (فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، ص 260، ذیل واژه وزیر)
واژه وزیر دوبار در قرآن به کار رفته است: یک بار در آیات 29 سوره طه که گزارشی از درخواست حضرت موسی(ع) و نیایش آن حضرت (ع) را بیان می‌کند؛ و یک بار دیگر در آیه 35 سوره فرقان است. در این آیه خداوند بیان می‌کند که درخواست و نیایش آن حضرت(ع) پذیرفته شده و حضرت هارون(ع) به عنوان وزیر حضرت موسی(ع) انتخاب می‌شود.
آنچه در این مطلب مورد نظر است، همان معنای معاونت و منصب و مقام است.
شرایط عمومی وزارت
وزیر همانند خلیفه (جانشین) است؛ زیرا نوعی تفویض و واگذاری اختیارات در آن لحاظ شده است. بر این اساس، شرایطی که وزیر می‌بایست دارا باشد، همان خصوصیات و صفاتی است که در امیر و مستخلف عنه وجود دارد؛ هر چند که نیازی نیست تا در همان حد کمالی، آن صفات و خصوصیات را دارا باشد.
کسی که وزارت را به عهده می‌گیرد، باید بتواند همان کارها و اعمالی را انجام دهد که با عنوان وزارت، مقصود تحقق می‌یابد. بنابراین، نمی‌توان کسی را وزیر کرد که اصولاً قابلیت بر دوش کشیدن این مسئولیت و بار سنگین و کمرشکن را ندارد.
۱- توانایی و شایستگی
از مهمترین شرایط عمومی برای به عهده گرفتن مسئولیت وزارت، توانایی ایفای مسئولیتی است که به عهده می‌گیرد؛ زیرا اگر کسی عهده‌دار مسئولیتی شود که توانایی انجام آن را ندارد، به خود و امیری که او را بر این کار گمارده است، خیانت کرده است.
از فرزانه بزرگ، بزرگمهر حکیم درباره علت ضعف و ناتوانی دولت ساسانی پرسیدند. ایشان در پاسخ گفت: چون کارهای بزرگ را به مردم کوچک سپردند و کارهای کوچک را به مردم بزرگ. بزرگان به کار خرد دل ننهادند و خردان از عهده کار بزرگ برنیامدند و ناچار هر دو تباه گشت. بنابراین، در انتخاب وزیر نخستین شرط اساسی، توانایی ایفای مسئولیت است. اگر کسی که توانایی این کار را ندارد، انتخاب شود، امیر به خود و اهداف خویش زیان رسانده و اگر فرد ناتوان، این مسئولیت بپذیرد، به خود و امیر خویش خیانت کرده است. پس هر کسی می‌بایست براساس توانایی خود پا پیش گذارد و اگر دیگران را تواناتر یافت آنان را معرفی کند و اگر خود را تواناتر از دیگران در این کار یافت، خود را معرفی کند؛ چنانکه حضرت یوسف(ع) خود را شایسته وزارت دید و معرفی کرد؛ (یوسف، آیه 55) زیرا به عهده گرفتن مسئولیت و بار سنگینی که وزر تن و جان آدمی است، تنها در صورتی می‌تواند مفید و سازنده باشد، که قدرت و توانایی عهده گرفتن و تصدی مسئولیت را دارا باشد؛ چرا که طلب مقام وزارت ارزش ذاتی ندارد و اگر شخص نتواند از عهده مسئولیت برنیاید، این وزارت، وزر و وبال گردن او می‌شود و او را در دنیا و آخرت به زمین می‌زند. از این رو خداوند پذیرش مسئولیت را تنها برای انجام مسئولیت، امری مطلوب و ارزشی می‌شمارد. (یوسف، آیه 55)
به هر حال، مسئولیت وزارت و هر مسئولیت دیگری، دارای ارزش ذاتی نیست و تنها ارزش آن انجام مسئولیت و ادای تکلیف می‌باشد که در این صورت پاداش مادی و معنوی و دنیوی و اخروی بر آن مترتب می‌شود.
از سخن امیرمؤمنان(ع) بر می‌آید کسانی که دانش و توانایی انجام مسئولیتی را دارند، می‌بایست خود این مسئولیت را به عهده گیرند و به ناتوان نسپارند؛ زیرا این گونه رفتار، خود خیانتی از سوی دانشمند تواناست: «اگر نبود عهدی که خداوند از علمای امت گرفته است که در برابر شکم‌بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدید سکوت نکنند من مهار شتر خلافت و حکومت را رها می‌کردم و از آن صرفنظر می‌نمودم (نهج‌البلاغه، خ 3)
این بدان معناست که پذیرش مسئولیت و یا رد آن می‌بایست براساس توانایی باشد و کسی که خود را شایسته نمی‌یابد، نباید در گرفتن مسئولیت پیش قدم شود و شایستگان را از عهده گرفتن مسئولیت محروم یا بازدارد.
۲- علم و دانش کار
دومین شرط عمومی در وزارت، داشتن دانش کافی برای تصدی مسئولیت مورد نظر است؛ زیرا هر مسئولیتی توانایی و دانش خاص خود را نیاز دارد. اگر کسی در حوزه‌ای چون نظامی‌گری یا علم اقتصاد، از دانش برخوردار می‌باشد، می‌بایست در همان حوزه، مسئولیت را به عهده گیرد و نمی‌تواند برای تصدی پست دیگری چون مدیریت فرهنگ یا صنعت اقدام کند. هر گونه اقدام برای گرفتن وزارت در حوزه‌ای که دانش آن را ندارد و یا اگر هم دارا می‌باشد ولی کسانی با دانش بیشتر و کافی و توانایی وجود دارد، جایز نیست (یوسف، آیه 55)
۳- امانتداری
امانتداری، مهمترین شرط به عهده گرفتن مسئولیت وزارت است. اصولاً به عهده گرفتن مسئولیت‌هایی چون حکومت، وزارت و مانند آن، مشروط به اصل امانت است؛ زیرا این مقامات و مناصب در حکم به عهده گرفتن امانت از سوی امیر و مانند آن است.
امین در هر کاری متفاوت است؛ اگر شخص حتی اصل صفت امانتداری را دارا باشد ولی ناتوان از حفظ آن امانت در شرایط مطلوب و مناسب باشد، نباید عهده‌دار آن مسئولیت شود؛ زیرا امانتداری نسبت به یک چیز با چیز دیگر فرق می‌کند. از این رو خداوند بر واژه «حفیظ» تأکید می‌کند (یوسف، آیه 55)؛ زیرا حفیظ به کسی گفته می‌شود که بداند و بتواند آن امانت را چنانکه بایسته و شایسته است، نگهداری و حفاظت کند.
کسی که دانش نگهداری از اشیاء را نداند و یا امکانات حفاظت و حراست آن را نداشته باشد، نمی‌تواند به عنوان امین حفیظ شناخته شود. امین حفیظ کسی است که دانایی و توانایی حفظ مسئولیت به طور شایسته را داشته باشد. بر این اساس، وزیر می‌بایست از دانش لازم و قدرت کافی برای محافظت از مسئولیتی که به عهده گرفته را داشته باشد.
۴- مردم شناسی
مردم‌شناسی از دیگر شرایط عمومی برای پذیرش مسئولیت مهم وزارت است؛ زیرا وزارت به عنوان یک مقام سیاسی اجتماعی، ارتباط تنگاتنگی با مردم دارد و وزیر می‌بایست از دانش مردم‌شناسی برخوردار باشد. مردم‌شناسی دانش عام و فراگیری است که می‌توان آن را دانش بین رشته‌ای نیز نامید؛ زیرا از لوازم این دانش، آگاهی از دانش روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، رفتارشناسی، فرهنگ‌شناسی و مانند آن می‌باشد.
از امام رضا(ع) درباره عبارت «انی حفیظ علیم» روایت شده است که فرمود: مراد این است که نگه دارنده چیزی هستم که تصرف من است و آگاه به همه زبان‌ها می‌باشم. (علل الشرایع، صدوق، ص 238، حدیث 2؛ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 432، حدیث 100)
بنابراین، آگاهی به زبان و فرهنگ مردم و برخورداری از دانش مردم‌شناسی و ارتباطات، از شرایط احراز مقام وزارت است؛ زیرا اگر وزیر نتواند با مردم ارتباط سالم و منطقی برقرار کند، نمی‌تواند مسئولیت مهم اجتماعی و سیاسی را به نحو احسان انجام دهد. (یوسف، آیه 55)
وزارت در ولایت و نبوت
براساس آموزه‌های قرآنی، وزارت اختصاص به امور مادی و دنیوی ندارد، بلکه در امور معنوی نیز وزارت تحقق می‌یابد.
از مهمترین وزارت‌هایی که در قرآن به آن اشاره شده، وزارت در نبوت و ولایت است. خداوند در آیات 29 تا 36 سوره طه از وزارت هارون(ع) برای حضرت موسی(ع) در نبوت خبر می‌دهد. از آنجا که نبوت به ویژه در برابر دولت‌های استکباری چون دولت سرکش فرعون سخت و دشوار بود، حضرت موسی(ع) خواهان کمک وزیری می‌شود و از خداوند می‌خواهد تا هارون(ع) برادرش را به عنوان وزیر و معاونت در امر رسالت مأمور کند.
اصولاً خود مسئولیت رسالت در میان توده‌های مردم، رسالتی سنگین و سخت است؛ چنانکه دریافت وحی و حفظ و ابلاغ آن خود مسئولیتی بسیار سنگین می‌باشد. (مزمل، آیه 5) بسیاری از پیامبران در انجام مأموریت در میان توده‌های مردم با مشکلات و اذیت و آزارهای زیاد مواجه شدند.
در این میان، مبارزه با سبک زندگی نهادینه شده در یک جامعه مدنی و دولت محور، بسیار سخت‌تر است؛ زیرا در جامعه مدنی، سبک زندگی از سوی دولت و قدرت حمایت می‌شود و هرگونه تغییر و تصرف در آن، جرم تلقی می‌شود. این گونه است که مبارزه با سبک نادرست زندگی نهادینه شده دولتی، نیازمند قدرت تبلیغاتی و غلبه بر نیروی فکری و نظامی است. از این رو حضرت موسی(ع) خواهان وزیری نیرومند و توانا در سخنوری و برهان قاطع می‌باشد. (طه، آیات 29 تا 36)
این درخواست حضرت موسی(ع) چنانکه در آیه 36 سوره طه و نیز 35 سوره فرقان آمده، از سوی خداوند پذیرفته می‌شود و هارون(ع) به عنوان وزیر معرفی می‌شود. براساس آیات دیگر قرآن معلوم می‌شود که وزارت حضرت هارون(ع) از حضرت موسی(ع) در نبوت و دریافت وحی بوده است؛ هر چند که وی می‌بایست به عنوان وزیر و معاون کار کند و خود استقلالی در نبوت نداشته است؛ زیرا معنا و مفهوم وزارت، معاونت در کار است، نه استقلال در کار. از این رو، وزیر می‌بایست همواره تحت فرمان امیر خویش عمل کند.
وزارت در کار چنانکه از آیات 29 تا 36 سوره طه به دست می‌آید، به قصد تحکیم امور و شرکت در کار و مأموریتی است که به عهده شخص گذاشته می‌شود. به این معنا که وزیر معاونت می‌کند تا کارها چنان که خواسته حاکم و مسئولیت و مأموریت است به سامان برسد.
وزارت امیر مؤمنان(ع) از پیامبر(ص)
از آیات قرآن این معنا به دست می‌آید که مقام امیر مؤمنان(ع) فراتر از مقام هارون(ع) به موسی(ع) می‌باشد؛ زیرا حضرت هارون(ع) به عنوان برادر حضرت موسی(ع) معرفی می‌شود و در مقام وزارت عهده‌دار ابلاغ و شراکت در تبلیغ دین می‌گردد؛ اما امیر مؤمنان علی(ع) به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) معرفی شده (آل عمران، آیه 61) و همان احکامی که برای پیامبر(ص) است برای آن حضرت(ع) منظور می‌شود؛ هر چند که در عالم ماده و زندگی دنیوی، اختصاصاً برای هر یک تعریفی شده است.
امیر مؤمنان(ع) به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) عمل می‌کند. از این رو تنها او می‌تواند مأمور اذان در حج شود: و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر(توبه، آیه 2)
سیوطی در «الدر المنثور در ذیل آیه شریفه می‌گوید: ابن ابی حاتم از حکیم بن حمید روایت کرده که گفت: علی‌بن الحسین(ع) به من فرمود: برای (حضرت) علی(ع) در کتاب خدا نامی است که مردم آن را نمی‌دانند، پرسیدم آن کدام است؟ فرمود: مگر نشنیدی آیه (و اذان من‌الله و رسوله الی‌الناس یوم‌الحج الاکبر) به خدا سوگند اذان همو است. (تفسیر معروف به درالمنثور فی تفسیر المأثور تألیف امام جلال الدین عبدالرحمن ابی بکر سیوطی چاپخانه میمنیه مصر سال 1314).
وقتی آیات سوره برائت نازل شد، پیامبر اول آن را به ابوبکر سپرد تا آن را در روز حج اکبر به مردم ابلاغ کند. ابوبکر به سمت مکه حرکت کرد؛ ولی پیامبر (به امر خداوند) از او گرفت و به علی‌ابن ابیطالب(ع) داد. به دنبال این مأموریت، علی(ع) بر ناقه پیامبر بنام «عضباء» سوار شد  خود را در «ذوالحلیفه» به ابوبکر رسانید و پیام رسول خدا را در خصوص تحویل دادن آیات به او ابلاغ کرد. ابوبکر که از این امر ناراحت بود نزد پیامبر بازگشت و علت را از آن حضرت جویا شد. پیامبر فرمود: این پیام را کسی جز من یا مردی از خاندان من نباید ابلاغ کند. این را «حاکم» به اسناد خود از انس بن مالک نقل کرده است.
فخر رازی همین حدیث را آورده و گفته است؛ به پیامبر(ص) عرض شد: چرا این مأموریت را به ابوبکر واگذار نکردید؟ آن حضرت(ص) فرمود جز مردی از من آن را ابلاغ نکند.
بنابراین، امیرمؤمنان(ع) جان و نفس پیامبر(ص) است. لذا همانند هارون، وحی را می‌شنید و فرشته وحی را می‌دید؛ چنانکه خود حضرت به این نکته اشاره کرده و در خطبه 192 (معروف به خطبه قاصعه) می‌فرماید: وقتی وحی بر رسول خدا نازل شد، ناله شیطان را شنیدم، از رسول خدا(ص) پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود: «هذا الشیطان قد ایس من عبادته، انک تسمع ما اسمع و تری ما اری الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر و انک لعلی خیر؛ این ناله شیطان است که از پرستش خود نا امید شده است، ای علی تو آنچه را می‌شنوم می‌شنوی، و آنچه را می‌بینم می‌بینی، تنها فرق من و تو این است که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر منی و بر جاده خیر قرار داری».
پیغمبر اکرم(ص) همچنین در حدیثی که شیعه و تسنن هر دو روایت کرده‌اند و متواتر است، خطاب به علی(ع) فرمود: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛ تو با من همان نسبت را داری که هارون با موسی داشت با این تفاوت که هارون پیغمبر بود ولی چون بعد از من پیغمبری نیست، تو بعد از من پیغمبر نیستی». (ارشاد مفید، ج 1، ص 156، بحارالانوار، ج 21، ص 208، با اندکی تفاوت در تاریخ طبری، ج 2، ص 368، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 306، سیره ابن هشام، ج 4، ص 163، سیره حلبی، ج 3، ص 104، انساب الاشراف بلاذری، ترجمه امیرالمؤمنین ص 10، بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 5، ص 7).
پس حضرت رسول(ص) در خصوص وزارت امیر مؤمنان(ع) نسبت به خود می‌فرماید که همان طور خدا، تقاضای موسی بن عمران(ع) را اجابت کرد و برایش در امر تبلیغ و هدایت مردم شریک و کمک فرستاد، خدا تو را برای من کمک و معاون فرستاده است.
بنابراین، مقام وزارت اختصاص به امور مادی و دنیوی ندارد، بلکه وزارت در امور دین و دنیا می‌تواند تحقق یابد، چنان‌که مقام امامت و ولایت معصومان(ع) این گونه است. آنان وزرای پیامبر(ص) در امور دین و دنیای مردم هستند و به عنوان شریک پیامبر(ص) معرفی شده‌اند.