مکتب فکری آمریکا با کودکان مسلمان چه کرده است؟
قتل، تجاوز و آوارگی فرجام کودکان در مکتب ماکیاولی
سیدمحمد امینآبادی
اشاره
کودکان قربانیان اصلی فتنه غربی- عربی-عبری در منطقه غرب آسیا هستند. روزی نیست که تصویر کودک به خون خفته یا غرق خونی در یمن، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان در رسانههای بینالمللی منتشر نشود. اروپا و آمریکا چشم خود را بر روی کشتار زنان و کودکان از سوی گروههای تروریستی- سلفی تکفیری بستهاند. از تروریسم دولتی سعودیها و صهیونیستها حمایت میکنند و در بسیاری از موارد نیز خود عامل، مباشر و مشوق این جنایتها هستند. سؤال اینجاست که چرا دولتهای غربی علیرغم تاکیدی که بر دموکراسی و حقوق بشر میکنند اما در عمل درست بر خلاف اظهارات و ادعاهای خود به این جنایتها دست میزنند؟
سرویس خارجی
بدون شک جنگ و کشتار غیرنظامیان یکی از اصلیترین جنبههای زشت و کریه نظام بینالملل کنونی را تشکیل میدهد. هر روز صدها زن و کودک و پیر و جوان در سراسر جهان در جنگهای و منازعات کشته میشوند، در حالی که دولتهای غربی یا سکوت کردهاند، یا از این جنایتها حمایت میکنند، یا خود شریک جرم جانیان محسوب میشوند. امیرالمومنین علی(ع) پیشاز آغاز جنگ صفین دستوراتی را در مورد شیوه جنگیدن به سپاهیان خود صادر میکند که بدونشک میتوان تئوری «جنگ عادلانه» را از آن استخراج کرد. حضرت به سپاهیان خود میفرماید: «اسرای دشمن را نکشید، به آنها اهانت نکنید، کشتههای دشمن را مثله نکنید، در جنگ به زنان و کودکان آسیب نرسانید، در مسیر عبورتان آبها را آلوده نکنید،درختها را نبرید، حیوانات را نکشید.»
نوع نگاه الهی و انسانی که اسلام و ائمه هدی به سیاست و مولود آن جنگ داشتند را شاید بتوان گفت گم شده اصلی دنیای کنونی است؛ غرب صدها سال است که تلاش میکند خود را پرچمدار دموکراسی و حقوق بشر و رعایت اصول و کرامت انسانی نشان دهد اما چگونه میتوان این ادعاها را باور کرد در حالی که در صحنه درست مخالف آن عمل میشود. نگاه امیرالمومنین به جنگ کافی است مقایسه شود با ادعاهای غرب در مورد رعایت اصول اخلاقی، انسانی و دموکراتیک در جنگها که بدونشک حتی این اصول نیمبند نیز در جنگها و منازعات مسلحانهای که دولتهای غربی در سراسر جهان و به خصوص در منطقه غرب آسیا به راه انداخته و در آن درگیر هستند نه تنها رعایت نمیشود بلکه عمدی در کار است که هر چه بیشتر به این جنایات دامن زده شود.
کودکان قربانیان اصلی جنگ
کودکان اما قربانیان اصلی فتنهای هستند که در منطقه غرب آسیا سالهاست که از سوی اروپا و آمریکا از فلسطین گرفته تا سوریه، یمن و عراق شعلهور شده است نگاهی هرچند اجمالی به جنایتهای صورت گرفته علیه کودکان در فلسطین، سوریه، عراق و یمن و همچنین هزاران کودک پناهجو به خوبی میتواند محکی برای ارزیابی ادعاهای غرب در مورد حقوق بشر باشد.
فلسطین
68 سال است که از تاسیس دولت نامشروع صهیونیستی در قلب جهان اسلام میگذرد. در طول این سالها این رژیم نامشروع تحت حمایت کامل آمریکا و اروپا دست به همه نوع جنایتی علیه ملت فلسطین و به خصوص کودکان معصوم فلسطینی زده و کوچکترین بازخواستی نیز از سوی هیچ نهاد حقوق بشری از آن نشده است.درصد بالایی از قربانیان جنایتهای رژیم اسرائیل را کودکان تشکیل میدهد اما کشتار این کودکان معصوم کوچکترین واکنشی را در رسانهها و در بین دولتهای غربی بر نمیانگیزد در حالی که با کشته شدن اتفاقی یک کودک اسرائیلی سریعا برنامههای تلویزیونی در سراسر غرب قطع و مرگ او به خبر اول دنیا تبدیل میشود.
چندی پیش همزمان با روز جهانی کودک وزارت اطلاعرسانی فلسطین اعلام کرد: «از آغاز انتفاضه الاقصی در سال 2000 تا پایان ماه مه سال 2016 میلادی 2079 کودک فلسطینی شهید شده و بیش از 13 هزار کودک دیگر هم زخمی شدهاند. نظامیان صهیونیستی در این مدت همچنین بیش از 12 هزار کودک را بازداشت کردهاند که 420 نفر از آنها همچنان در زندانهای صهیونیستی بهسر میبرند. 95 درصد از این کودکانی که بازداشت شدهاند، در طول مدت بازداشت در معرض شکنجه و تجاوز قرار گرفتهاند و در اکثر مواقع، این کودکان در نیمههای شب بازداشت میشوند؛ بهطوری که نظامیان صهیونیستی چشمها و دستهای آنها را میبندند و با توسل به زور و بدون حضور وکلا یا اعضای خانوادههای آنها، اقدام به اعترافگیری از این کودکان میکنند. رژیم صهیونیستی سالانه نزدیک به 700 کودک فلسطینی را از استانهای مختلف فلسطینی به بهانه برهم زدن نظم و امنیت و پرتاب سنگ به سمت نظامیان و شهرکنشینان صهیونیست بازداشت میکند و در کنار آن، دانشآموزان هم در جریان عبور از ایست بازرسیهای احداث شده در داخل شهرها و روستاها و اردوگاهها در معرض بازداشت قرار میگیرند. 85 درصد از کودکان فلسطینی نیز زیر خط فقر زندگی میکنند.»
یک سازمان حقوق بشری در مستقر در رامالله نیز بعد از جنگ غزه طی گزارشی تصریح کرد: «هدف قراردادن کودکان فلسطینی عمدی است و نوعی سیاست نظاممند اسرائیل به شمار میآید تا فلسطینیها را مجبور کند با اشغالگری اسرائیل کنار آیند و مطیع و فرمانبردار آنان شوند.
در سال 2014، که خونبارترین سال عنوان شده است، در واقع 574 کودک در مناطق اشغال شده فلسطین کشته شدهاند که 556 تن از این قربانیان فقط مربوط به غزه است.
کودکان فلسطینی با کشتار، شکنجه، بازداشت خودسرانه مواجهند.» همچنین سال گذشته به مناسبت روز جهانی قدس فعالان بینالمللی با انتشار آماری از کشته شدن 95 هزار کودک فلسطینی از سال 1948 تاکنون خبر دادهاند.
پناهجویان
طی چند سال گذشته و با شعلهور شدن فتنه سلفی تکفیری به دست دولتهای غربی که با اهداف کاملا مشخصی صورت گرفت تعداد آوارگان کشورهای منطقه نیز به شدت بالا رفت. سالانه دهها هزار نفر که تعداد قابل توجهی نیز از آنها کودک هستند همراه با والدین خود و حتی تنها در جست و جوی بهشت خیالی خود عازم کشورها غربی میشوند. تا کنون جسد صدها کودک مثل «آیلان کردی» از آب بیرون کشیده شده است. هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که مشخص کند تاکنون چند آیلان دیگر در دریا غرق شدهاند اما نکته تأسفبار ماجرا این است که مرگ این کودکان پناهجو هیچ واکنش خاصی را در جامعه غربی که خود مسبب این ماجرا است برنمیانگیزد. یک گروه نژادپرست آلمانی پس از مرگ آیلان در صفحه فیسبوک خود نوشت: «ما از این واقعه ناراحت نیستیم بر عکس ما خوشحالیم! تنها یک پناهجو از آمار پناهجویان کم شد. دریا تا کنون پناهجویان بیشماری را بلعیده است.»
اما کودکانی نیز که شانس آورده و زنده به اروپا میرسند گزارشها میگوید که سرنوشت خوبی در انتظارشان نیست. به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، در سال 2015 میلادی تقریبا 100 هزار کودک از سراسر جهان بدون همراهی فرد بزرگسالی در اروپا سرگردان بودهاند. از سال ۲۰۰۶ (10 سال پیش) که آمارگیری درباره این مسئله آغاز شد، این بالاترین رقم ثبت شده است. بر اساس گزارش یک سازمان خیریه اروپایی از حدود ۱۰۰ هزار کودکی که عازم اروپا شدهاند، بیش از ۴۰ هزار نفر زیر ۱۵ سال سن دارند.
اما سرگردان بودن کودکان پناهجو تنها بخش بسیار ناچیزی از حقیقتی تلخ است که زیاد از سوی رسانههای بینالمللی به آن پرداخته نمیشود. روزنامه «تایمز» انگلیس در فروردین 95 طی گزارشی از ناپدید شدن ۱۰ هزار کودک پناهجو تنها در طول یک سال اخیر در اروپا و احتمال سوءاستفاده جنسی از آنها خبر داد. گزارش ساندی تایمز بعد از آن منتشر شد که پلیس اروپا (یورو پل) بیانیهای را درباره کودکان ناپدید شده منتشر کرد و احتمال قاچاق و سوءاستفاده جنسی از آنان را مطرح کرد. به گفته مدیر سازمان خیریه «کودکان گم شده اروپا» رقم 10هزار کودک گمشده رقمی «محافظهکارانه» بوده و شمار کودکان گمشده بسیار از این رقم بیشتر است.
«ایندیپندنت» نشریه دیگر انگلیسی نیز در گزارشی اعلام کرد «60 کودک پناهجو در انگلیس ناپدید شدهاند که از سرنوشت آنها هیچ اطلاعی در دست نیست گفته میشود که از ناپدید شدن حدود 200 نفر از این کودکان بیش از دو سال گذشته است.» پلیس فدرال آلمان نیز در گزارشی تکاندهنده اعلام میکند «تنها در این کشور 8 هزار و 991 کودک یا نوجوان پناهجوی بدون همراه ناپدید شدهاند.»
یمن
کودکان یمنی نیز همچون کودکان فلسطینی و سوری و عراقی قربانی جنایتهای ائتلاف غربی- عربی- عبری هستند. منافع آل سعود، رژیم اسرائیل و دولت آمریکا اقتضا میکند که چشم بر روی جنایتهای روزانه در شهرها و روستاهای یمن بر ضد غیرنظامیان و به خصوص کودکان بسته شود. اگر تنها یک مورد از این جنایتها در کشوری و از سوی دولتهای دشمن آمریکا صورت میگرفت بدون شک مشمول شدیدترین تحریمها قرار میگرفت.
براساس برآوردهای یونیسف، هر روز به طور متوسط هشت کودک یمنی به علت جنگ کشته یا نقص عضو میشوند. براساس گزارش یونیسف «تعداد کودکان کشته شده در یمن در سال 2015 هفت برابر بیشتر از کودکانی است که سعودیها در سال 2014 در یمن کشتهاند. 900 کودک یمنی در جریان جنگ در این کشور در سال 2015 کشته شدهاند. همچنین تعداد حملات به مدارس و بیمارستانها نیز دوچندان شده و این عدد به 115 مورد رسیده است. کودکان یک سوم غیرنظامیانی هستند که کشته شدهاند و حدود یک چهارم کل تعداد مجروحان هستند.»
این افزایش مرگ و میر در حالی است که سوء تغذیه نیز جان صدها هزار کودک یمنی را تهدید میکند. اما برای رسیدگی به این کودکان زیرساخت لازم وجود ندارد و روز به روز نیز زیرساختهای موجود کاهش مییابد. به گفته گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در «خصوص حق برخورداری از غذا» شرایطی که کودکان یمنی در آن به سر میبرند بسیار تهدیدآمیز است، چرا که گزارشها نشان میدهد که ۸۵۰ هزار کودک یمنی از سوءتغذیه شدید رنج میبرند و در صورت تداوم شرایط فعلی طی این رقم به ۲/۱ میلیون کودک خواهد رسید.»
سوریه
در سوریه نیز غرب یک طرف ماجرای کشتار وحشیانه غیرنظامیان و به خصوص کودکان این کشور قرار دارد. به دلیل اینکه هر منطقهای از سوریه تحت کنترل یک گروه تروریستی قرار دارد هیچ آمار دقیقی از میزان تلفات غیرانسانی که برخی از سازمانهای حقوق بشری آن را میلیونها کشته، مجروح، معلول و آواره ذکر کردهاند وجود ندارد کودکان در سوریه روزانه در حین جنگ و تبادل آتش میان طرفهای درگیر کشته میشوند. شمار زیادی از کودکان سوری و عراقی در مناطق تحت کنترل تروریستها از داعش گرفته تا النصره توسط این گروهها به سربازی گرفته شده و از آنها برای انجام عملیاتهای تروریستی و انتحاری و حتی کشتار غیرنظامیان دیگر استفاده میشود. گزارش و تصاویر بسیار تکاندهندهای نیز از کشتار کودکان و بریدن سر آنها به بهانههای واهی از جمله همکاری با نیروهای دولتی سوریه مخابره شده است.کودکانی که باید امروز سرگرم بازیهای کودکانه باشند مجبورند روزانه شاهد اعدامهای خونین و سربریدنها باشند.
هزاران کودک سوری محروم از تحصیل، آواره، بدون سرپناه، جدا از والدین و گرفتار انواع بیماریهای روحی و روانی در آتش فتنهای که جبهه غربی- عربی- عبری در منطقه روشن کردهاند در حال سوختن هستند و جهان شاهد این داستان غمبار کاملا سکوت کرده است. بر اساس گزارش گروه مطالعاتی آکسفورد، از هر 10 کودکی که در بحران سوریه جان باختهاند، هفت کودک بر اثر انفجار، بمباران یا موشکباران کشته شده است. کودکانی که با شلیک گلوله کشته شدهاند، «عمداً» هدف قرار گرفتهاند.
نتیجهگیری
اگر تعداد کودکانی که روزانه در جنگ عراق و افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان، سومالی و... در عملیاتهای انتحاری، بمبارانها، تیراندازیها، استفاده از پهپادها و...کشته میشوند به این فهرست اضافه شود قطعا آمار عجیب و غریبی از میزان تلفات غیرنظامیان در جنگهایی که یک طرف اصلی آن دولتهای غربی هستند در دست خواهیم داشت.
سؤال اینجاست که چرا دولتهای غربی و در راس آن آمریکا نه تنها چشم خود را بر روی این جنایتها و کشتارها بستهاند بلکه خود نیز شریک جرم محسوب میشوند؟ چرا رسانههای بینالمللی ترجیح میدهند در مقابل این جنایتها سکوت کنند و یا در بهترین حالت به استفاده ابزاری از تصاویر کودکان کشته شده میپردازند؟ جواب را شاید بتوان در ماهیت سیاستورزی از نوع مدل غربی آن جست و جو کرد. سیاست براساس مدل هابزی و ماکیاولیستی آن مبتنی بر اصول و ارزشهای اخلاقی و انسانی اعمال نمیشود و نظام بینالملل براساس اصول هنجارها و ارزشهای الهی و انسانی اداره نمیشود.
در این سیاست کسب قدرت به هر قیمتی و با هر وسیلهای تنها هدف مشروع محسوب میشود. براساس همین دیدگاه و نسبیت حاکم بر اصول و ارزشهای اخلاقی، جهان غرب دست به هزاران جنایت ریز و درشت در سراسر جهان میزند و چشم خود را نیز بر روی صدها جنایتی که روزانه در غرب آسیا از سوی سعودیها، صهیونیستها و تروریستهای مورد حمایت و پناه خود انجام میشود، میبندد و همزمان پرچم دروغین دفاع از دموکراسی و حقوق بشر را در جهان بلند میکند.
این سیاستورزی به سبک ماکیاول است که دولتهای غربی را مجبور به قدم زدن در این راه شیطانی میکند و عدهای بیخبر نیز آن را سیاست و تدبیر مینامند. امیرالمومنین علی(ع) در خطبه 41 نهجالبلاغه در واکنش به این نوع از سیاست میفرماید:
«اى مردم! وفا همزاد راستگویى است (و این دو هرگز از هم جدا نمىشوند) و من سپرى محکمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم. آن کس که از چگونگى رستاخیز آگاه است هرگز پیمانشکنى نمىکند. ما در زمانى زندگى میکنیم که غالب اهلش خیانت و پیمانشکنى را سیاست و عقل میشمارند، و جاهلان بىخبر اینگونه افراد را مدیر و مدبّر میشمارند! آنها را چه میشود؟ خداوند آنان را بکشد! گاه شخصى که آگاهى و تجربه کافى دارد و طریق مکر و حیله را خوب میداند فرمان الهى و نهى او وى را مانع میشود، و با اینکه قدرت بر انجام این کارها را دارد آشکارا آن را رها میسازد، ولى آن کس که از گناه و مخالفت فرمان دین پروا ندارد، از فرصتى که پیش آمده استفاده میکند و دست به کارهاى خلافى میزند که در نظر سادهاندیشان تدبیر و سیاست است.»
حضرت اسدالله در جای دیگری میفرماید: «اگر تقوا دست و پای مرا نمیبست، از همه آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم.» در سخن دیگری نیز حضرت در مقام مقایسه سیاستورزی خود با سیاستورزی معاویه که به مکر و فریب و به قول امروزیها پدر سیاست ماکیاولیستی عرب بوده میفرماید: «معاویه از من زرنگتر نیست. منتها علی چه کند؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است.»