نگرانی بیبیسی برای حلقه کیان التقاطیون از مرجعیت افتادهاند(خبر ویژه)
شبکه دولتی انگلیس درباره روشنفکران التقاطی نظیر سروش معتقد است دوره آنها سپری شده است.
وبسایت بیبیسی فارسی نوشت: روشنفکری دینی پروژه ناتمامی است. وضعیت با دو دهه پیش متفاوت شده است. زمانی که روشنفکران دینی گروهی مرجع به حساب میآمدند و طنین صدایشان چنان قدرتمند بود که فضای دانشگاهها را در ایران تحت سلطه خود داشت. مهمترین تریبون این جریان یعنی مجله کیان نیز بیشتر از یک رسانه نقش یک حلقه فکری را بازی میکرد. زنجیرههای این حلقه را در آن زمان به غیر از عبدالکریم سروش، کسانی مانند اکبر گنجی، غلامرضا کاشی، محسن آرمین، علیرضا علویتبار، آرش نراقی و سعید حجاریان تشکیل میدادند. حالا پس از 20 سال هر کدام از دستاندرکاران کیان سرنوشتی متفاوت پیدا کردهاند و مسیری را رفتهاند که دیگر امکان یکصدایی را نمیدهد.
دلخوشی روشنفکران دینی برای عاقبت به خیر شدن پروژه اصلاحات سیاسی زودتر از آنچه فکر میکردند بدل به یاس شد و تیر آخر بر رویاهای این طیف در انتخابات تیرماه سال 1384 اصابت کرد و آنها دریافتند که هر چه در سالهای پیش از آن رشته بودهاند از هم باز شده است. فعالان جنبش دانشجویی به عنوان مهمترین متحدان روشنفکری دینی در گذر زمان به ایده پیوند دین و دموکراسی عمیقا شک کردند. جریان تحکیم وحدت که صدای تغییر در دانشگاهها بود در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 حتی حاضر نبود دیگر صدای روشنفکران دینی را بشنود چه رسد به آن که بخواهد مبلغ و مدافع این صدا در جامعه باشد. مشکل این نبود که نواندیشان دیگر تریبونی به قدرتمندی کیان نداشتند بلکه اعتبار آنها به عنوان یک جریان منجی و دارای قدرت تغییر مورد تردید قرار گرفته بود. آنها در سالهای قبل، بیش از اندازه، حیات خود را به حیات دولت وابسته کرده بودند و پروژهشان از یک پروژه فکری و فلسفی بدل به یک پروژه سیاسی شده بود. در نتیجه شکست دولت، شکست آنان نیز بود.
بیبیسی اضافه کرد: موج 88 بدل آغازی دوباره برای جریان نواندیشی دینی شد. در فضای ملتهب پس از انتخابات رجعتی غیرمنتظره به آنها و آرایشان دیده میشد.
اما دیگر حکومت تاب تحمل صدای روشنفکران دینی را نداشت. فصل بعدی فصل بستن چمدانها و وداع با وطن بود. گروهی راهی اروپا و گروهی رهسپار کانادا و آمریکا شدند.
شبکه دولتی انگلیس مینویسد در سالهای اخیر تضادهای فکری در بین نواندیشان دینی مهاجر عمیقتر شده و برای نمونه بحثهای اخیر عبدالکریم سروش درباره رویاهای رسولانه و جایگاه وحی در اسلام به جدال فکری کمسابقهای میان نواندیشان دینی دامن زده است.
عدم دسترسی به جامعه مخاطب از یک طرف و عدم استقبال از جامعه میزبان از طرف دیگر باعث شده که آنها خواه ناخواه به حاشیه بروند. روشنفکران دینی برخی از مهمترین متحدانشان را در ایران از دست دادهاند. اکنون اثری از یک جنبش قدرتمند دیده نمیشود، جریانهای دانشجویی کماکان در اغماست و رسانههایی مانند مهرنامه که دستاندرکاران آن در سالهای قبل از متحدان روشنفکری دینی بودند حالا به دشمنان فکری این جریان تبدیل شدهاند.
آنها حالا تنها امیدشان این است که وضعیتی ناگهانی مانند سال 88 ایجاد شود و بتوانند دوباره دل مخاطبانشان را در ایران به دست بیاورند. در حال حاضر راههای ارتباطی آنها محدود به رسانههای خارج کشور و همچنین صفحاتشان در شبکههای اجتماعی است که مخاطبانش روی هم رفته حتی به اندازه طرفداران یکی از سلبریتیهای ورزشی و سینمایی هم نمیشود.