kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۹۳
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۹

گذشته چراغ راه آینده نیست؟ (نگاه)


جعفر بلوری

1. «پروژه دوگانه و همزمان حساسیت‌زدایی در سیاست خارجی و متهم‌سازی برای طفره رفتن از پاسخ‌گویی سیاست داخلی»؛
با روی کارآمدن دولت یازدهم، تلاش برای «حساسیت‌زدایی» به منظور جلب اعتماد غرب، با «حساسیت» ویژه‌ای هم از سوی جریان‌ها و رسانه‌های مدعی اصلاحات و هم از سوی برخی مسئولین دولتی دنبال شد. اما در عمل این سیاست، تاکنون نه تنها به هدف حتی نزدیک نشده بلکه هزینه‌هایی نیز به کشور تحمیل کرده است.
سیاست «حساسیت‌زدایی» از سوی این جریان‌ها بدین شکل دنبال شده که «مبادا از سوی مسئول، گروه، سازمان یا رسانه‌ای اظهار نظر، موضع‌گیری یا اقدامی صورت گیرد که باعث «مکدر» شدن خاطر غربی‌ها شود و این تکدر خاطر نیز در نهایت باعث ایجاد نارضایتی در طرف غربی گردد!» تا بدین‌ترتیب «غربی‌ها به ما اعتماد کرده و در نهایت تحریم‌ها برداشته شود و...»
تعطیلی بخش عظیمی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، تعطیلی جشنواره سینمایی و ضد صهیونیستی افق نو، تأیید افسانه هولوکاست، محرمانه خواندن بخش‌هایی از توافقات مربوط به مذاکرات پر اما و اگر هسته‌ای، حمله به منتقدین توافقنامه و بی‌سواد خواندن آنها، انتقاد تند و تیز رئیس جمهور محترم از رسانه‌های منتقد دولت، افراطی خواندن فعالان حزب‌اللهی، قصه کمردرد وزیر امور خارجه و... تنها گوشه کوچکی از اقدامات و اظهاراتی است برای رسیدن به هدف «پروژه حساسیت‌زدایی» آغاز شد و صد افسوس که همچنان هم ادامه دارد.
پروژه حساسیت‌زدایی، نگاه بیرونی سیاست خارجی دولت است. در نگاه داخلی اما دولت پروژه متهم‌سازی برای فرار از پاسخ‌گویی را با جدیت پیگیری می‌کند. بخشی از این جریان دراقدامی پوپولیستی و با هدف تأثیرگذاری بیشتر، همزمان، حمله به مواضع اصولی و انقلابی مسئولان سابق سیاست خارجی کشورمان در مواجهه با دشمنان را نیز در دستور کار قرار دادند تا بدین‌ترتیب، ضمن القای این که، «مشکلات امروز کشور نتیجه چنین موضع‌گیری‌های غیرمنطقی و غیر دیپلماتیکی» بوده، بر صحت کارآمدی سناریوی حساسیت‌زدایی، تأکید کنند.
2. پاسخ غرب به «حساسیت و تنش‌زدایی»؛
اما در مقابل، آنچه که غرب به رهبری آمریکا در پاسخ به این سیاست در پیش گرفته است درست در نقطه مقابل تفاوتی این رویکرد است. یعنی گویا همه تلاش‌ها و موضع‌گیری‌های غربی‌ها با هدف ایجاد تنش و حساسیت صورت می‌گیرد. غرب تحت رهبری آمریکا با مشاهده رفتارهای ساده‌انگارانه ما پا را تا آنجا از گلیم خود فراتر نهاده که یکی از گماشتگانش در سازمان ملل، همین چند روز پیش از رئیس جمهور محترم کشورمان خواست درباره شعارهای انتخاباتی ‌اش به او پاسخ دهد!
مروری به برخی اظهارات و اقدامات غربی‌ها طی چند ماه گذشته که از قضا با هدف قطعی تنش‌زایی و چه بسا تحقیر صورت گرفته‌اند، موضوع را روشن‌تر می‌کند. توجه کنید:
- جن‌ساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اسفند ماه سال جاری در اقدامی بی‌سابقه اعلام کرد، به نماینده ایران در سازمان ملل اخطار داده شده بدون مجوز واشنگتن، اجازه تردد تا شعاع 40 کیلومتری نیویورک را ندارد! آیا این، تفسیری جز تنش‌زایی دارد؟!
- چندی پیش هیئت پارلمانی اروپا به تهران سفر کرده و ظاهراً بدون اطلاع! مسئولین دولتی با شماری از محکومین فتنه دیدار می‌کند! آیا این، تفسیری جز سیاست‌زایی دارد؟!
- نخستین سفر خانم اشتون به تهران با روز جهانی زن همزمان می‌شود تا بدین بهانه او بتواند با برخی از محکومین فتنه در تهران دیدار کند، آن هم ظاهراً بدون اجازه مسئولین دولتی جمهوری اسلامی ایران! برای درک بهتر عمق فاجعه کافی است تصور کنیم، آقای ظریف مثلاً در سفری به آمریکا بدون اطلاع مقامات این کشور با تنی چند از محکومان امنیتی آمریکایی دیدار کرده است. اقدامی تنش‌زاتر از این می‌شود؟!
- در حالی که از مدتها قبل سفر اخیر خانم اشتون به تهران با عنوان «سفر معمار توافق هسته‌ای» از سوی برخی جریان‌های داخلی تبلیغ شده و این گونه القا می‌شد که وی برای ادامه مذاکرات هسته‌ای به کشور سفر می‌کند، مسئولان سیاست خارجی اروپا اعلام می‌کند، محور سفرش به تهران مباحث حقوق بشری است! بعد از مدت کوتاهی نیز خبر دیدار او با یکی از محکومین فتنه رسانه‌ای می‌شود!...
- غرب، تاریخ اعلام شده برای پرداخت نخستین قسط اموال بلوکه شده «خودمان» را روز تعطیل میلادی انتخاب می‌کند تا این مبلغ 30 روز دیرتر از موعد مقرر به دست ایران برسد!...
- وندی شرمن، مسئول تیم هسته‌ای آمریکا در 5+1 می‌گوید، فریب جزو دی‌ان‌ای ایرانی‌هاست و چند ماه بعد مجددا با وقاحت تمام مدعی می‌شود، سبد کالایی که دولت ایران بین مردمانش تقسیم کرده، از همان پول‌هایی است که ما به آنها داده‌ایم!...
- رژیم صهیونیستی با تایید و حمایت‌های جدی مقامات و رسانه‌های آمریکایی‌ها مدعی می‌شود، یک کشتی متعلق به جمهوری اسلامی ایران را که حامل سلاح برای حماس بوده در آب‌های دریای سرخ توقیف کرده است!...
- باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمریکا در یک برنامه تلویزیونی ظاهر شده و می‌گوید، اگر می‌توانستیم پیچ و مهره تاسیسات هسته‌ای ایران را هم باز می‌کردیم!...
- رئیس‌جمهور آمریکا اواخر اسفند ماه برخی تحریم‌ها علیه کشورمان را پس از پایان مدت آن، تمدید می‌کند!...
3. «گذشته چراغ راه آینده نیست؟» همه مواردی که گفته شد فقط بخش بسیار کوچکی از رفتارهای حساسیت‌زا و تحقیرآمیز غربی‌ها با جمهوری اسلامی ایران در زمانی است که دولت با خوش‌خیالی، به دنبال حساسیت‌زدایی به روش خود است.
آیا با اتخاذ چنین راهبردی، توانستیم اعتماد غربی‌ها را جلب و حساسیت زدایی کنیم، پاسخ کاملا منفی است چرا؟ چون که دشمنی دشمن اساسا به‌خاطر برنامه هسته‌ای ما نیست و لزوم تاسیس نیروگاه‌های اتمی نه در طول35 سال گذشته که در رژیم طاغوت احساس شد و غربی‌ها نیز در این احساس نیاز با ایران زمان شاه همراهی و همیاری کردند. اما چاره کار چیست؟
وقتی طرف مقابل با هویت و موجودیت ما سر «جنگ» دارد، روش مذاکره‌اش می‌شود، همان که دیدیم و روش تنش‌زدایی از سر ضعف نیز نتیجه‌اش می‌شود همان که برشمردیم!
توقف اجرای احکام قرآنی و اسلامی، به رسمیت شناختن رژیم جنایتکار صهیونیستی، توقف پیشرفت‌های نظامی و علمی، دست برداشتن از مقاومت و آرمان‌های انقلاب اسلامی ... و به طور کلی تبدیل شدن به آنچه آنها می‌پسندند، شاید - تاکید می‌شود شاید - آنها را از راه و روشی که در پیش گرفته‌اند منصرف کند.
حضرت امام‌(ره) آن پیرسفر کرده گویا برای این روزها گفته بود: «بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه‌توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند، و با دلسوزیهای بی‌مورد و اعتراض‌های کودکانه می‌گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است، که چه خوب است به این سوال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بی‌اعتبار شده‌اند!
آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام - را با دست‌های خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره‌خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامه‌اش را آمریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می‌کند...»
کوتاه سخن این که، در هیچ برهه‌ای از تاریخ هیچ کشوری نتوانسته با نشان دادن «ضعف و انفعال» آن هم در مقابل «هتاکی» حقوق خود بستاند و از این پس هم چنین خواهد بود. تاریخ درس می‌دهد و درس تاریخ این است که «گذشته چراغ راه آینده است،» درسی که ما و ملت ایران در بیش از سه دهه آن را به خوبی فرا گرفته است.