kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۷۹۵
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۰

نکند تجربه تکرار شود(نگاه)


محمدهادی صحرایی

قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمهًٌْ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةًْ  ً يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ‌ (1) خدا به موسى فرمود: ورود به آن سرزمين(به سزاى گناهانشان) ‏ چهل سال بر ايشان حرام شد، و در بيابان سرگردان خواهند بود.
حضرت موسی (ع) پس از آنکه مردمش را به قدردانی نعمات خدا و عزتی‌ که به خاطر بندگی و اطاعتش به آنها داده بود فرا خواند، گفت اى قوم، به اين سرزمين مقدسى (بيت المقدس) كه خدا براى شما مقرر داشته وارد شويد و به پشت خود برنگرديد و عقب‏نشينى نكنيد كه زيان كار خواهيد شد. آنها با گستاخی در پاسخ به او گفتند: در آنجا گروهى سلطه‏جو و ستمگر هستند و تا آنها از آنجا بيرون نروند هرگز به آنجا داخل نمى‏شويم. از آنان دو نفر خدا ‌رس و مؤمن بودند كه خدا بدانها نعمت ايمان و شجاعت داده بود و گفتند: از اين دروازه بر آنها حمله بريد که چون داخل شديد حتماً پيروزيد و اگر ايمان داريد تنها بر خدا توكل كنيد. بنی اسرائیل با زبانی پر از جسارت دوباره گفتند: اى موسى تا آنها در آن شهرند ما هرگز وارد نخواهيم شد، تو و پروردگارت برويد و با آنان بجنگيد، ما در همين جا خواهيم نشست.(2)
این حکایت تلخ و پر از پند که از مقدمه عذاب عجیب بنی اسرائیل سخن می‌گوید در لایه‌های معانی خود عبرت‌هایی دارد که اگرچه از عاقبت آن قوم بدبخت گفته ولی تمام تاریخ را مخاطب نموده است اگر پندگیرنده‌ای باشد. به خاطر کثرت پیامبرانی که از بنی اسرائیل مبعوث شدند و منظرگاه ویژه خداوند بود، قومی برگزیده شد و معجزات منحصر به فردی نظیر سایه همیشگی ابر برآنان و رزق از من و سلوا و جوشیدن چشمه از سنگ و ... را دیدند و گذر از نیل پر مهابت را به رهبری موسای کلیم تجربه کردند و ... و تا تشکیل حکومت در بیت المقدس و سرزمین موعود تنها یک همت و یک جهاد فاصله داشتند که آن‌ را با سرپیچی گستاخانه به نقمت و عذابی رنج آور که مقدمه بدبختی‌های دیگر بود عوض کردند و شد آنچه نباید می‌شد.
آنها که پس از ذلت و خواری و تحقیر و تنبیه فرعون، با موسی به آقایی رسیده بودند (3) و صاحب نعماتی مختص به خود شده بودند با شرط گذاشتن برای موسای کلیم، فرمان خدای حکیم را زمین نهادند و این اولِ این سیه بختی آنان بود که بازی برده را باختند و خود را به هلاکت انداختند. آنان به توصیه مردان خداپرستی که به آنان راه پیروزی را نشان دادند و به آنان استقامت را گوشزد کردند نیز گوش ندادند و در گمراهی و لجاجت پای فشردند و چهل سال در چهار فرسخ، گرد خویش چرخیدند و نمی‌توانستند شهر را بیابند تا در نهایت نوه‌های آنان كه مورد تحريم قرار گرفته بودند موفّق به ورود به بیت‌المقدس شدند. و تا پدران و فرزندان زنده بودند، ورود به ارض مقدّس حاصل نگرديد. بنی اسرائیل که سالها ستم فرعون روح عزت و آزادگی شان را کشته بود، خودکم‌بینی و حس حقارت و ضعف نفس را در نهادشان نهادینه کرده بود و باعث شد نتوانند در مدت کوتاهی طبق تربیت الهی موسی به عزت نفس و خودباوری برسند و اراده‌ای نیز برای اصلاح خود نداشتند لذا با تاثیرپذیری از وساوس خناسان، صریح و بی‌شرمانه به پیغمبر خدا گفتند « هرگز».
اگر بخواهیم از داستانهای قرآن آن‌گونه که خدا خواسته عبرت بگیریم باید در میان وجوه مختلفش به مشترکات آن با شرایط خودمان، ملاحظه کنیم و گردنه‌های حساس و تاریخی را بشناسیم. اهمیت تبعیت از رهبری و ولی را و نتیجه پیروی از نفوذی‌های شیطان و امثال سامری‌ها را بدانیم. عاقبت بهانه تراشی را ببینیم و بدانیم که همیشه در بنی اسرائیل گروهی بودند که متخصص شل کردن پیچ‌ها بودند و خراب کردن سیستم‌ها و به یغما فرستادن فرصتها. همیشه گروهی بودند که پیروزی‌ها را به شکست تبدیل می‌کردند و امید مردم را به انحراف می‌کشاندند. متبحر در نق زدن بودند و مدام غر می‌زدند. کارنابلدانی که تنها در حرافی استاد بودند و به هم بافتن دروغ. در خالی کردن دل مردم کاربلد بودند و سخنان را تحریف می‌کردند. دربرابر دستور خدا سستی می‌کردند و دیگران را نیز سست می‌کردند و ... و اینها همه باعث شد که خدا لباس عزت از آنان ستاند و ازار ذلت بر تنشان اندازد و آنها را به مجموعه‌ای از گرفتاری‌ها مبتلا نماید.
جدای از مردم خوب و فداکار ایران که حقاً و انصافاً در تمام شرایط از انقلاب اسلامی‌شان به بهترین و فداکارانه‌ترین شیوه‌ها مراقبت و محافظت نموده‌اند و برای آن هزینه نموده‌اند، برخی افراد هستند که هنوز پیام انقلاب اسلامی را نشنیده‌اند و آن‌را درک نکرده‌اند. در دوره‌ای که ولی و رهبر حکیم جامعه از آن به پیچ تاریخی یاد می‌کند که در صورت گذر سالمانه از آن می‌توان به افقهای روشن و آرزوهای بزرگ رسید، برخی از آنها که هنوز تکلیف خود را نمی‌دانند نه خود به قانون و دستور تمکین می‌کنند و نه می‌گذارند دیگران به تکلیفشان بپردازند. اینها غوغازیستانی هستند که راحتی و آسایش و آرامش را نمی‌خواهند و در آن خواهند مرد. از توطئه‌ای که فارغ می‌شوند به حیله‌ای دیگر می‌پردازند و هنوز مردم نفس راحت نکشیده‌اند، آنها را به گرفتاری دیگری مبتلا می‌کنند.
خبرهای اختلاس و فسادهای پی در پی و سردرگمی‌ای که هر از چندگاهی گریبان کشور را می‌گیرد اگرچه از منظری نشان از سلامت جامعه دارد که این‌گونه فسادها را برنمی‌تابد و عیان می‌کند ولی از سوی دیگر نشان از ضعف تبعیت ملتزمانه و متعهدانه نسبت به دستورات رهبری دارد. اگر قوه قضائیه فرمان قاطع مبارزه با مفاسد اقتصادی و پولشویی و فرمان 8 ماده‌ای را جدی می‌گرفت و تنها به تشکیل ستادی در کنار سایر ستادهای مرسوم اکتفا نمی‌کرد، اگر مجلس قانونگذار با حمیت و جدیت قانونهای صریح و شفاف تصویب می‌کرد و نظارتش را بر روند و روال مناسبات اقتصادی دولت و نهادها بدون سنگین و سبک کردن هزینه‌های جناحی و سیاسی، جدی‌تر و شفاف‌تر می‌کرد و اگر دولت‌های مختلف به جای رسم خطوط قرمز فرضی برای برخی افراد و آقازاده‌ها و اقوم و استفاده از راههای شبه قانونی، به اجرای بی‌کم و کاست قانون طبق قرائت رسمی می‌پرداخت هیچ‌گاه شاهد فسادهایی با ابعادی به این بزرگی نمی‌شدیم.
برای کسانی‌ که در این زمینه اهمال کردند و فرصت به دزدان دادند و یا دزدان را به چوپانی گماردند شرم آور است که فساد بانکی ایران مضحکه کاریکاتوریستهای غربی شود. شرم آور است که به جای برخورد بی‌اغماض و به دور از شعارهای دروغ و پوشالی، صفرهای اختلاس‌ها را به رخ یکدیگر بکشند. شرم آور است که سالها فریاد بانکداری اسلامی امامین انقلاب و مراجع هنوز بر زمین مانده است. شرم آور است که به جای تعجیل در اسلامی کردن مبادلات و معادلات و معاملات بانکی برای عقب نماندن از قارونها و فراعنه در تحریم نهادهای خودی و انقلابی و انجام FATF تسریع نمایند. شرم آور است که فیش حقوقی 16 مدیر دولتی که شعار قانونگرایی و فهم حقوقی دارد به اندازه حقوق 490 هزار کارگر باشد، شرم آور است که پس از گذشت قریب به 40 سال از انقلاب مرجعی عالی مقام از حرام و ربوی بودن مناسبات بانکی بگوید و هیچ مدیر ارشدی از دولت یا قوه قضائیه و یا مجلس برای این فریاد پاسخگو نباشد و لبیکی به این دغدغه ندهد و ... و این چه شباهت عجیبی دارد به گیجی بنی اسرائیل پس از تمرد از رهبر خود موسای کلیم و نکند تجربه تکرار شود.     
شاید نیاز باشد که مسئولین محترم یک‌بار دیگر وقایع انقلاب پرهزینه اسلامی مردم را مرور کنند و آرمانهایش را به خاطر بیاورند. شاید نیاز باشد نگاهی به زندگی مردم نظاره‌گر بیندازند و یا مردمی که بعد از کارتن خوابی به کانال خوابی در بزرگراه روی آورده‌اند را ببینند. شاید نیاز باشد به یاد صدها هزار شهیدی بیفتند که امانت انقلاب را به آنها سپرده‌اند و ... و شاید نیاز باشد کمی بیندیشند و جوابی برای پرسشهای قبر و قیامت خود که در پیشگاه خداوند عادل و جبار قرار می‌گیرند بیابند که در دستگاه او چیزی گم نمی‌شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره مائده آیه 26
2- برگرفته از آیات 20 تا 24 سوره مائده
3- و آتاکم ما لم یؤت أحدا من العالمین سوره مائده آیه 20