واکاوی تاریخ سینمای ایران
دور دوم تاریخ سینمای ایران
سعید مستغاثی
دوره دوم تاریخ سینمای ایران (که به نظر برخی از جمله دکتر هوشنگ کاووسی، آغاز واقعی تاریخ این سینما به شمار میآید) ظاهرا بوسیله اسماعیل کوشان از سال 1327 با فیلم «طوفان زندگی» به کارگردانی علی دریابیگی آغاز شد و تا امروز اگرچه با فراز و نشیب اما بی وقفه ادامه یافته است (و مانند دوره اول مابین سالهای 1316 تا 1327 لااقل با تعطیلی طولانی مدت مواجه نگشته است).
اسماعیل کوشان (که اصلا تخصصش در رشته اقتصاد بود) در دوران جنگ جهانی دوم در آلمان به توصیه بهرام شاهرخ (از اعضای نفوذی سرویسهای جاسوسی بریتانیا که رابطه نزدیکی با سرشاپور ریپورتر، سرجاسوس این سرویسها و از عوامل لرد ویکتور روچیلد، سرکرده امپراتوری جهانی صهیونیسم در آن سالها داشت) در رادیو برلین مشغول به کار شد و پس از جنگ به ایران تحت اشغال متفقین آمد و نه تنها (به روال معمولی که در مورد همکاران آلمان هیتلری اعمال میشد) مورد تعرض نیروها و ارتش متفقین واقع نگردید و دستگیر نشد، بلکه استودیوی دوبلاژ به راه انداخت.
در این باب گزارش هیئت اعزامیرضاخان به آلمان در سال 1319 برای تحقیق پیرامون انگیزههای حملات تبلیغاتی رادیو برلین و گویندگان آن مانند بهرام شاهرخ و اسماعیل کوشان قابل تامل است:
«...هیئت، اعمال و رفتار شاهرخ را به وسایل مقتضی تحت نظر گرفته، معلوم شد مشارالیه ابتدا به عنوان نویسنده مجله ایران و آلمان معرفی گردیده و رفته رفته مزدور وزارت تبلیغات آلمان شده و صرف نظر از اینکه در رادیو آلمان صحبت میکرد، ممکن است به واسطه مراوده با کارمندان سفارت شاهنشاهی ، خدماتی هم به نفع آلمانها انجام داده باشد. مشارالیه دو نفر دیگر از ایرانیان را (نظام الدین اخوی دانشجوی دولتی که در مهمانخانه کیزر هوف برلین هم راجع به وصلت ذات اقدس والاحضرت همایونی ولایتعهد انتقاداتی نمود و اسماعیل کوشان دانشجوی سابق دانشکده حقوق تهران) نیز معرفی نموده و هر سه نفر در اداره تبلیغات آلمان مشغول خدمت شده اند و فعلا دو نفر اخیر در رادیوی برلین به زبان فارسی صحبت میکنند ...»
بهرام شاهرخ هم سالها ادعای همکاری اش با رادیوی هیتلر، او را به عنوان مخالف استعمار انگلیس جلوه داده بود ولی پس از جنگ دوم و بازگشت به ایران به همراه همسر آلمانی خود، ابتدا روزنامه «مرد امروز» را با هزینه انگلیس به راه انداخت. در گزارشات مامورین خفیه نویس شهربانی آمده که او با حمایت انگیسها در صدد به راه انداختن حزبی به نام سازمان مقاومت ملی ایران بود که از روزنامه «مرد امروز» به عنوان ناشر افکار استفاده کرده و هزینههای مربوطه را انگلیسیها میدادند. سپس در اواخر دوران علی منصور (پدر حسنعلی منصور) یعنی در اواخر سال 1327، رئیس اداره کل تبلیغات و انتشارات گردید و در دولت رزم آرا، واسط مذاکره انگلیس و رزم آرا شد. او در دوران مصدق به عنوان فرد نامطلوب از سوی دکتر فاطمی(۱) مورد حمله و اتهام قرار گرفت و پس از کودتای 28 مرداد، سردبیری روزنامه پرتیراژ «پست تهران» را برعهده گرفت و بنا به اظهارات سر دنیس رایت (اولین سفیر دولت بریتانیا پس از کودتای مرداد 32) که در خاطراتش درج شد، به همراه ارنست پرون (یار غار محمدرضا و از تجدید سازمان دهندگان لژهای فراماسونری در سالهای پس از کودتا) پیغامهای سری شاه را برای انگلیس میبرد!
برخی تاریخ نگاریها از تحمیل فیلمیمستند برای تبلیغ «درمانگاه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی»(۲) به کوشان سخن میگویند و حتی از جلسه افتتاحیه فیلم با حضور برادران رشیدیان و محمد علی مسعودی و احمد دهقان، صحبت میکنند اما این نکته مهم را فاش نمیسازند که اساسا برادران رشیدیان از رفقای نزدیک دکتر کوشان بودند و او که در واقع یک کارشناس اقتصاد بود، به توصیه و تشویق آنان اقدام به برپایی استودیوی فیلمسازی و تولید فیلم و آغاز دوره ای دیگر از تاریخ سینمای ایران نمود. برادران رشیدیان به نقل از کتاب خاطرات حسین فردوست(۳) (جلد اول «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی») همواره به عنوان ماموران سفارت انگلیس معرفی میشدند.
خانواده رشیدیان(حبیب الله و پسرانش :اسدالله و سیف الله و قدرت الله)که به نقل از مورخین غربی مانند جیمز بیل(نویسنده کتاب «شیر و عقاب») و مارک گازیوروسکی (نویسنده کتاب «سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد دولتی وابسته در ایران») و استفن کینزر (نویسنده کتاب «همه مردان شاه») و ویلیام راجر لوییس (نویسنده «کتاب مصدق و نفت و ناسیونالیسم ایرانی») به جاروکشان سفارت انگلیس معروف بودند،از نشانههای روشن حاکمیت سرویسهای اطلاعاتی فراملیتی بر شئون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عهد پهلوی به شمار آمده و در سه مقطع مهم تاریخ معاصر ایران، ردپای شبکههای جاسوسی غرب را برجای گذاردند:
کودتای 1299 رضاخان و تاسیس سلطنت پهلوی، سالهای پس از شهریور 1320 که اینتلیجنس سرویس به تجدید سازمان شبکه جاسوسی و تبلیغی خود دست زد و بالاخره کودتای 28 مرداد و دوران 25 ساله پس از آن.
جیمز بیل، محقق آمریکایی که ظاهرا با اسدالله رشیدیان دوستی شخصی داشته در کتاب خود تحت عنوان «شیر و عقاب»، جایگاه برادران رشیدیان را در حوادث 1330-1332 چنین بیان داشته است:
«...آنان مانند پدرشان ارتباطات محکمیبا انگلیسها داشتند و در سالهای دهه 1940 با انگلیسیها در ایران کار کرده بودند. برادر بزرگتر سیف الله، موسیقیدان و فیلسوف بود و مغز این گروه سه نفره به شمار میرفت...اسدالله سازمان دهنده مورد اعتماد شاه بود ، در حالیکه قدرت الله تاجر و مقاطعه کار بود. این سیف الله و اسدالله بودند که کرمیت روزولت را ضمن اختفایش در 1953 راهنمایی کردند و در واقع حلقه اصلی ارتباط بین انگلیس و آمریکا در این ماجرا (کودتای 28 مرداد) بودند...»
پس از کودتای 28 مرداد ، برادران رشیدیان با سوءاستفاده از موقعیت خود به ثروت اندوزی و نفوذ در سیستم اقتصادی و فرهنگی کشور پرداختند. سند بیوگرافیک ساواک مورخ 7 /4/ 1357 درباره آنها چنین مینویسد:
«...اسدالله رشیدیان فرزند حبیب الله، مدیر عامل بانک اعتبارات تعاونی توزیع ...تا سال 1332 به امور بازرگانی و داد و ستد و وارد کردن پارچه و قماش از خارج و همچنین به اتفاق برادرانش سیف الله و قدرت الله که هر دو مرحوم شده اند ، به احداث و اداره (موسسه) سینما رکس و وارد کردن فیلم اشتغال داشته است ودر سال 1343 بانک اعتبارات تعاونی توزیع را در تهران تاسیس نمود و از 5 سال قبل نیز شروع به احداث شهرک سازی در رشت و اصفهان کرده است. پدر نامبرده به نام حبیب الله رشیدیان جزء خدمه سفارت انگلیس (به روایتی درشکه چی سفارت) بوده و اسدالله و برادرش سیف الله نیز بعد از وقایع شهریور 1320 با مقامات سفارت انگلیس در تهران تماس و ارتباط داشته و در زمان حکومت دکتر مصدق پس از قطع رابطه دولت ایران با انگلستان، نامبردگان از جمله عوامل دولت انگلیس و مجری مقاصد سیاسی انگلیسیها در ایران بودند...»
برادران رشیدیان پس از کودتای 28 مرداد با تاسیس موسسه «سینما تئاتر رکس»، به تولید فیلم نیز پرداختند و در هر دو وجه سینمای آن روزها یعنی هم فیلمفارسی و هم سینمای شبه روشنفکری یا موج نو به تهیه فیلم اقدام کردند.
در کارنامه فیلمسازی آنها از فیلمفارسیهای سخیفی همچون:«عنتر و منتر» (امیر شروان) و «قربون زن ایرونی» (رضا صفایی) و «جانی و تپل» (داوود اسماعیلی) به چشم میخورد تا فیلمهای موج نو مانند : «غریبه و مه» (بهرام بیضایی) و «نفرین»(ناصر تقوایی) و «صبح روز چهارم» (کامران شیردل) و تا فیلمهای مبتذلی مثل :«مو سرخه» (عبدالله غیابی) و «خروس» (شاپور قریب) و «صمد و فولادزره دیو»(جلال مقدم). محمد علی زرندی نیز فیلم «گذر اکبر» را برای برادران رشیدیان و شرکت «سینما تئاتر رکس» ساخت.
اگرچه دیری است که اسناد نقش مهم برادران رشیدیان در ظهور و تداوم سلطنت پهلوی افشا شده است اما حتی در کتابهایی که ظاهرا قصد تحلیل پشتپردههای سینمای ایران (که برادران رشیدیان سالها از مهمترین پایههای آن بودند) وجود دارد، اثری از چگونگی ارتباط راهبردی برادران رشیدیان با این سینما به چشم نمیخورد. در واقع پس از دستگیری و مصاحبههای ارتشبد فردوست بود که شبکه امپراتوری جهانی صهیونیسم به سرکردگی خاندان روچیلدها و وساطت ریپورترها، برای جلوگیری از فاش شدن نقش امپراتوری فوق در روی کار آوردن رضا خان و سلطنت پهلوی، برای اولین بار طی مقالاتی در مجله «روزگار نو» (چاپ پاریس) با نام مستعار «ا.ع . تافته» ، نقش شبکه «رشیدیان» در کودتای 28 مرداد و حتی پیش از آن در کودتای رضاخان را فاش کرد.
پس از آن نیز «براین لپینگ» کارشناس تاریخ سیاسی تلویزیون گرانادا در برنامه 27 ماه مه 1985 (خرداد 1363) به نقل از یک مقام ناشناس MI6 (که تنها صدایش پخش میشد) از نقش برادران رشیدیان در کودتای 28 مرداد 1332 پرده برداشت.
از همین رو سیف الله رشیدیان که از دوستان نزدیک دکتر کوشان بود، دقیقا در سال 1327 یعنی در ایامیکه آیتالله کاشانی تبعید شد و فعالیت فداییان اسلام نضج گرفته و فضای مبارزات اسلامیدر جامعه حاکم شده بود (چنانچه همین فضا محور اصلی مبارزات چند سال آینده برای انتخابات آزاد و حاکمیت مجلس و ملی شدن صنعت نفت قرار گرفت) وی را وادار به تجدید حیات همان سینمای فرمایشی کرد که حدود 11 سال در سکوت به سر میبرد. در سالی که رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرده و بسیاری از مردم مسلمان طی تظاهرات متعدد، با هدایت آیتالله کاشانی و فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی برای اعزام به فلسطین و نبرد با اسراییل، اعلام آمادگی کرده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــ
۱ - وزیر خارجه دولت مصدق که پس از کودتای 28 مرداد 1332 اعدام شد.
۲ - از سازمانها و موسسات متعلق به اشرف پهلوی که برای مقاصد نامشروع وی تاسیس شده بود.
۳ - همکلاسی ، دوست قدیمیو رئیس دفتر اطلاعات ویژه شاه که چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامیدستگیر شد و به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر محرم دربار و مهمترین مسئول اطلاعاتی دوران طاغوت، اطلاعات ذیقمیتی از پشت پرده رژیم شاه را افشاء نمود.