ارکان توبه در کلام امام جواد(ع)
محمد چگینی
انسان به علل و عواملی ناچار است که توبه کند و به مسیر درست بازگردد. بازگشت به مسیر درست از همان جایی که خطا و اشتباه و گناه کرده، نیازمند زمینههایی است که در کلام امام جواد(ع) به آن اشاره شده است. نویسنده در این مطلب به این موضوع پرداخته است.
***
توبه خدا و توبه بنده
توبه از واژه عربی «توب» و به معنای رجوع و بازگشت است. (معجم مقاییساللغه، ج1، ص357، «توب») در فرهنگ قرآن، توبه نخست به خدا نسبت داده شده و سپس به بنده و سپس به خدا، این بدان معناست که توبه دارای سه مرحله بازگشت رحمت خداوندی، توفیق توبه از سوی بنده و قبول آن از سوی خداست. خداوند در آیه 37 سوره بقره میفرماید: فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛ آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد، پس خداوند توبهاش را پذیرفت و بر او بخشید؛ چرا که خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.
از آموزههای قرآنی به دست میآید که توبه از سوی بنده، همان بازگشت از معصیت و خطا و پشیمانی از آن است؛ و توبه از جانب خدا، به معنای فراهمآوری زمینه و بستر توبه برای بنده و توفیق توبه و همچنین پذیرفتن توبه او است. (نگاه کنید: مجمعالبیان، ج2-1، ص200؛ لسانالعرب، ج2، ص61، «توب»)
باید توجه داشت که در زبان عربی هرگاه لفظ توبه به خدا نسبت داده شود، با حرف «علی» و هرگاه به بنده نسبت داده شود با حرف «الی» به کار میرود مثل: اتوب الیالله.
فلسفه توبه
یکی از بهترین و مهمترین آموزههای دینی اسلام توبه است؛ توبه ظرفیتی بیپایان برای تحول کمالی انسان است؛ زیرا توبه به انسان اجازه میدهد تا همواره در خوف و رجا باشد و امید را در دلها زنده میکند و نومیدی را میزداید؛ براساس آموزههای قرآنی انسان از هر چیزی میتواند توبه کند و به مسیر درست بازگردد، تو گویی تازه از مادر زاده شده و پیش از آن هیچ مسیر خطا و گناه و اشتباهی را نپیموده است.
در آیات قرآن بر این نکته تأکید شده که انسان حتی از کفر و شرک که بزرگترین گناهان هستند (لقمان، آیه13) میتواند توبه کند بیآنکه آثار و پیامدهای رفتار زشت و اسرافی گذشته در او باقی بماند. خداوند در آیه 53 سوره زمر این بشارت را به همه گناهکاران در هر درجه و مرتبهای میدهد که توبه آنان پذیرفته خواهد شد: بگو: «ای بندگان من- که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را میآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
پس توبه به همه بشر این اماکن را میدهد که در مسیر کمال قرار گیرند و دوباره از نو شروع کنند و نیازی نیست که از رحمت الهی نومید شوند و به دلیل نومیدی دست به گناهان بزرگی بزنند و وضعیت خود را بدتر کنند.
البته درهای رحمت الهی برای پذیرش توبه و توفیق بدان تا پیش از احتضار و مرگ است؛ اما زمانی که مرگ رویت شد دیگر این امکان برداشته میشود و دیگر توبه کسی پذیرفته نیست؛ چنانکه توبه فرعون هنگام غرق پذیرفته نشد. (یونس، آیات 90 و 98)
ارکان توبه
برای توبه شرایطی گفته شده که از جمله آنها 1- داشتن اخلاص در توبه (تحریم، آیه8)، 2- اعتراف و اقرار به گناه (اعراف، آیه 23؛ توبه، آیه 102؛ نمل، آیه 44)، 3- توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) برای پذیرش توبه از سوی خدا (نساء، آیه64؛ بقره، آیه 37 و روایات تفسیری؛ مجمعالبیان، ج2-1، ص200؛ الدرالمنثور، ج1، ص119)، 4- ذکرخدا با تسبیح و حمد او (بقره، آیه 37 و روایات تفسیری تفسیر عیاشی، ج1، ص41، ح25)
امام جواد(ع) درباره ارکان توبه میفرماید: التوبه علی أربع دعائم: ندم بالقلب، و استغفار باللسان، و عمل بالجوارح، و عزم أن لایعود؛ شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: پشیمانی قلبی، استغفار با زبان، جبران کردن گناه- نسبت به همان گناه، جبران حقالله و یا حقالناس- تصمیم جدی بر اینکه دیگر مرتکب آن گناه نشود. (ارشاد القلوب دیلمی، ص160)
1- پشیمانی قلبی: اولین گام در توبه، پذیرش اشتباه، خطا و گناه است. به این معنا که به این درک و فهم برسد که مسیر نادرستی را رفته است. این امر زمانی رخ میدهد که آدمی حق وباطل و درست و نادرست را تشخیص بدهد. پس از درک این موضوع، این علم و یقین به شکل باور و ایمان درآید و قلب نیز آن را بپذیرد؛ زیرا بسیاری از مردم به امری یقین و قطع پیدا میکنند ولی برخلاف آن، رفتار میکنند؛ زیرا قلبشان بدان ایمان نیاورده و باور ندارد. (نمل، آیه14) پس انسان خطاکار وقتی باور کرد که اشتباه کرده است، آنگاه نادم میشود. این نخستین مرحله از مراحل اصلی توبه است که امام جواد(ع) به آن توجه داده است.
2- استغفار زبانی: پس از آنکه انسان پشیمان شد و شرم خطا و گناه بر دل و چهرهاش آشکار شد، میبایست استغفار کند و از خداوند طلب آمرزش و مغفرت کند. این طلب باید به زبان ابراز شود. بسیاری از مردم با آنکه در برابر خطا و اشتباه خویش اقرار باطنی و قلبی دارند، ولی حاضر به گفتن یک کلمه «اشتباه کردم» نیستند. اقرار زبانی به آدمی کمک میکند تا دست از استکبار و غرور بردارد. اینکه ابلیس گرفتاریاش بیشتر شد به خاطر همین غرور و استکبار بیجا بود. از اینرو آدم(ع) توبه میکند ولی ابلیس حاضر به توبه نیست و حتی استکبار و غرورش موجب میشود که رفتار زشت خود را توجیه کرده و برای آن دلیل و برهان بیاورد که من بهتر از او هستم و باید من این مقام را داشته باشم و خلافت خدا، حق من است و حالا که نمیپذیری من آدم و فرزندانش را گمراه میکنم. به هر حال، اقرار زبانی نشانهای از خضوع و خشوع و دوری و رهایی از استکبار است. اصولاً اهل استکبار و غرور حاضر به دعا و عبادت و استغفار و مانند آن نیستند و دست به دعا و استغفار بلند نمیکنند.
3. عمل بدنی: مرحله سوم از مراحل توبه آن است که انسان پس از استغفار، رفتار و اعمالی از خود بروز دهد که جبران آن رفتار پیشین شود و به مسیر درست درآید و از راه و مسیر پیشین دور شود. پس اگر حق افرادی بر گردنش است آن را بردارد و به شکلی جبران گذشته کند. به عنوان نمونه اگر غیبت میکرد، دیگر غیبت نکند یا اگر ظرف کسی را شکسته آن را در صورت امکان مالی، جبران کند و یا از او حلالیت بطلبد و اگر در دسترس نبود از خداوند بخواهد به طوری که شایسته است زمینه جبران را فراهم آورد؛ چنانکه در دعای روز دوشنبه شیوه آن آموزش داده شده است.
4. عزم بر ترک: مقام عزم، مقام عمل است یعنی دیگر به آن عمل زشت پیشین بازنگردد و آن را انجام ندهد. این مرحله آخر از مراحل توبه واقعی است که امام جواد(ع) بدان تکیه دارد. البته بسیاری از مردم اگر به کاری زشت عادت کرده باشند به سادگی نمیتوانند آن را ترک کنند و مانند معتادین به مواد مخدر میمانند که با کوچکترین شرایط مهیا، به اعتیاد برمیگردند. از این رو امام جواد(ع) بر عزم، تاکید دارد؛ زیرا عزم، ارادهای قوی و همتی عالی است که انسان چنان خود را مقید میکند که حتی اگر همه شرایط بازگشت به گناه فراهم شود به آن باز نگردد. خداوند بیان میکند که عزم در امور مهم و اساسی نیازمند صبر و شکیبایی و حلم و بردباری بسیار است؛ چرا که شرایط سخت و دشوار برگشت به مسیر درست و وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی نمیگذارد تا انسان بر جزمی که داشته ثبات قدم داشته و تا آخر بر آن بماند. خداوند در آیه 115 سوره طه بیان میکند که حتی حضرت آدم(ع) نتوانست در برابر هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی بر جزم و علم قطعی و یقینی خود بماند. از این رو گرفتار خوردن از میوه درخت ممنوع میشود. خداوند میفرماید که ما در آدم(ع) عزمی نیافتیم؛ یعنی نتوانست در برابر وسوسه شیطانی مقاومت کند. به هر حال یکی از مهمترین مراحل توبه همان عزم به عدم بازگشت به گناه در هر شرایطی است؛ چرا که بسیاری از انسانها پس از توبه توان مقاومت در برابر گناهی که بدان عادت کردهاند را نداشته و دوباره گرفتار گناه و خطا میشوند.
عواقب تاخیر در توبه
انسان میبایست در توبه کردن تاخیر روا ندارد؛ زیرا ممکن است توفیق توبه نیابد. برخی از مردم گمان میکنند چون تا آخر عمر و قبل از حالت احتضار امکان توبه برایشان فراهم است آن را به تاخیر میاندازند؛ در حالی که ممکن است هرگز توفیق توبه پیدا نکنند.
جوادالائمه، حضرت امام محمدتقی(ع) فرمودند: تاخیر در توبه و پشیمانی، غرور است، ادامه تاخیر، حیرت است و سرگردانی، امروز و فردا کردن با خدا، هلاکت است و تکرار گناه، ایمنی از مکر خداست «و از مکر خدا جز زیانکاران ایمن نباشند» (سوره اعراف، آیه 99؛ تحفالعقول، صفحه 729)
پس برای تاخیر توبه چهار افت بزرگ است:
1. غرور: غرور از جمله آفات بزرگ تاخیر در توبه است؛ زیرا انسان این گونه فریب خواهد خورد و هرگز توفیق توبه نمییابد؛ همین غرور موجب شد که ابلیس توبه نکند و روزبهروز در گناه و گمراهی و عصیان غرق شود و از خداوند دورتر و دورتر گردد و توفیق توبه نیابد.
2. حیرت: از دیگر آفات تاخیر در توبه حیرت و سرگردانی است. انسانی که گرفتار گناه است، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند حقیقت را از باطل تشخیص دهد و همین سرگردانی نیز او را به هلاکت خواهد انداخت.
3. هلاکت: اینکه انسان، امروز و فردا کند موجب میشود تا شرایط را بر خود سختتر کند. چنین انسانی همانند معتاد است که اگر بازگردد دوباره به گناه اقدام کرده و در نهایت نمیتواند توفیق توبه واقعی را بیابد و موجبات هلاکت خود را فراهم میآورد.
4. مکر الهی: کسی که توبه نمیکند و هر روز آن را به تاخیر میاندازد در حقیقت مکر میورزد و میخواهد با مکر خویش به ظاهر در آخر کار توبه کرده و به بهشت درآید؛ ولی این شخص باید بداند که نمیتوان خداوند را دور زد و مکر ورزید. تاخیر در توبه مکری است که مکر الهی را به دنبال خواهد داشت و خداوند توفیق توبه را از او میگیرد.
استغفار دایمی
بر اساس آموزههای قرآنی و روایی انسان باید به طور مداوم استغفار کند، زیرا استغفار دارای سه کارکرد جلب منفعت، دفع مضرت و رفع مضرت است. در آیات قرآنی بر کثرت استغفار تاکید شده است.
امام جواد(ع) در این باره میافزاید: ثلاث یبلغن بالعبد رضوانالله: کثرهًْ الاستغفار، و خفض الجانب، و کثرهًْ الصدقهًْ؛ سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خدای متعال است: زیاد استغفار کردن، اهل تواضع بودن و صدقه و کارهای خیر بسیار انجام دادن. (کشف الغمهًْ، ج 2، ص 349)
به هر حال انسان باید همواره هوشیار و بیدار باشد و اجازه ندهد که گناه و خطا در جانش نفوذ کند و هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی او را به سمت و سوی گناه بکشاند و فرصت استغفار و توبه را از او سلب کند. در روایات است که هر گاه در مجلسی نشستهاید پس از برخاستن استغفار و توبه کنید تا آثار و پیامدهای رفتار و سخن نادرستی که در مجلس خواسته و ناخواسته گفتهاید یا کردهاید از میان برود. استغفار و توبه باید از رفتارهای عادی و روزمره مردم باشد. در روایات تاکید شده است که بنده دستکم در شبانهروز هفتاد بار استغفار کند.