kayhan.ir

کد خبر: ۸۳۲۶
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۱:۳۰
ردپای 60 سال خیانت و جنایت(پاورقی) روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

هدف از انتخاب یک ماسون به نخست وزیری


تالیف: کامران غضنفری
Research@kayhan.ir
روي کار آمدن شريف امامي (دولت آشتي ملي)
روز 24 مرداد ماه 1357، عباسي (داماد آيت‌الله شريعتمداري) با رئيس ساواک (مقدم) ملاقات و از قول شريعتمداري مطالبي را براي انتقال به شاه مطرح کرد. درباره اين ملاقات، در يکي از اسناد سفارت آمريکا چنين آمده است: "يک منبع بسيار حساس، در مورد ملاقاتي ميان رئيس ساواک (مقدم) و داماد شريعتمداري (عباسي) در شب 15 آگوست، به ما خبر داد. مقدم پرسيده جامعه روحانيت خواستار چيست؟ و عباسي مطالب زير را گفته است:
الف- دولت جديدي تشکيل شود چون کابينه فعلي جوابگوي مردم نيست و به خاطر کشتارهائي که از ژانويه صورت گرفته، مورد اتهام است.
ب- دولت بعدي بايد حداقل بعضي افراد مشکوک از نظر فساد مانند علي رضائي، منصور ياسيني و صاحبان صنايع بزرگ مانند لاجوردي و فولادي را به محاکمه بخواند."(14)
حدود ده روز پس از ملاقات مذکور، با توصيه آمريکایي‌ها جمشيد آموزگار از نخست‌وزيري استعفاء داد و به جاي او مهندس جعفر شريف امامي (که در آن هنگام رئيس مجلس سنا بود) به نخست‌وزيري منصوب گرديد.(15)
اشرف پهلوي در اين مورد در خاطرات خود مي‌گويد:
" در نتيجه فشار آمريکا، برادرم جعفر شريف امامي را به نخست‌وزيري برگزيد."(16)
انتخاب شريف امامي به نخست‌وزيري، به معني سپردن رسمي و آشکار مصادر امور به فراماسونري بود. شريف امامي همچنان که رويه شناخته شده ماسوني بوده است، پس از انتصاب به نخست‌وزيري، بخش عمده وزراي خود را از ميان فراماسون‌ها برگزيد و به مجلس معرفي کرد.(17)
البته شاه گمان مي‌کرد که با انتصاب استاد اعظم لژ بزرگ فراماسونري ايران به مقام نخست‌وزيري، تشکيلات نيرومند فراماسونري جهاني به حمايت از رژيم وي برخواهد خاست.(18)
شريف امامي که با هدف ممانعت از اوج‌گيري و تعميق انقلاب اسلامي به نخست‌وزيري منصوب شده بود، بلافاصله پس از آغاز کار صحبت از آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي مردم به ميان آورد و در نخستين گفت وگوي رسمي خود ادّعا کرد که به کليه احزاب اجازه فعاليت خواهد داد(19) ... شريف امامي کابينه خود را "کابينه آشتي ملي" ناميد. مهم‌ترين وعده او اعطاي آزادي بود زيرا حاکميت پهلوي به اين نتيجه رسيده بود که بايد هرچه زودتر و با اتخاذ تدابيري خاص، چهره خشن رژيم پهلوي تلطيف و اصلاح شود و آن را در اذهان عمومي مردم خوب و موجه جلوه داد. هرچند اين چهره زشت هرگز آراسته نشد و سياست‌هاي حقوق‌بشر آمريکایي هم نتوانست مفهوم مقوله آزادي را براي ملت مسلمان ايران قلب و تحريف نمايد.(20)
شريف امامي متظاهر به مذهب، صدارت خود را با اقدامات اصلاحي مانند بازگرداندن تاريخ شاهنشاهي به هجري شمسي، آزادي مطبوعات و بردن لوايحي چون استقلال دانشگاه‌ها و غيره به مجلس آغاز کرد. اما اين وعده‌ها و اقدامات رفورميستي و توخالي نتوانست هيچ‌کس را فريب دهد و در باور مردم هيچ تغييري حاصل نشد. آنها همچنان مصمم و آشتي‌ناپذير تحت رهبري امام خميني (ره) به مبارزات خود دامنه و عمق بيشتري مي‌دادند و هر روز مطالبات تازه‌تري را مطرح مي‌ساختند.(21)
اين اقدامات ظاهري در حالي بود که شريف امامي خود به هيچ‌وجه به ملت ايران اعتماد نداشت. فرح پهلوي در اين مورد مي‌گويد:
"شريف امامي هميشه محمدرضا را از مردم ايران مي‌ترسانيد و مي‌گفت ايراني‌ها ذاتاً آدم‌هاي حسودي هستند و در عين حال غيرقابل اعتمادند. او مي‌گفت کار کردن در اين مملکت فوق‌العاده مشکل است چون نمي‌توان به اين مردم اعتماد کرد."(22)
اين ظاهرسازي‌ها ادامه داشت تا اين که ملت مسلمان در روز سيزدهم شهريورماه 57 (عيد فطر) پس از برگزاري نماز عيد فطر، راهپيمائي بزرگي را در تهران برگزار کرده، ضمن رد کردن اقدامات فريبکارانه دولت شريف امامي، خواهان سرنگوني رژيم شاه شدند.(23) فرح پهلوي در اين مورد مي‌گويد:
" ميزان جمعيت شرکت کننده در اين راهپيمائي غيرقابل تصور بود. محمدرضا به‌وسيله هلي‌کوپتر بر بالاي جمعيت پرواز کرد و اولين بار بود که مي‌ديد مردم در يک چنين حجمي شرکت کرده و خواستار سرنگوني حکومت او مي‌شوند."(24)
آنچه که در عيد فطر اتفاق افتاد، از اين جهت مهم بود که نظام شاهنشاهي تا آن تاريخ به‌طور مستقيم اين همه مردم را در خيابان عليه خود لمس نکرده بود. همان روز خبرگزاري‌هاي خارجي اعلام کردند که اين بزرگ‌ترين حرکت عليه حکومت شاه تا امروز محسوب مي‌شود ... حداقل رقمي که براي راهپيمايان ذکر شده، دويست هزار نفر بوده است.(25)
راهپيمائي بزرگ روز عيد فطر که به ابتکار روحانيت مبارز و نقش‌آفريني شهيد آيت‌الله مفتح و با شرکت روحانيون نامدار ترتيب يافت، به راستي ارکان رژيم پهلوي را در پايتخت به لرزه درآورد و فريادهاي "درود بر خميني بت‌شکن" دولت آمريکا را به اين باور و يقين رساند که ديگر شاه نمي‌تواند در سرزمين ايران نقشي ايفا کند و آنچه شريف امامي و لژهاي فراماسونري رشته بودند، در سايه مجاهدت روحانيت مبارز و پايمردي ملت مسلمان ايران پنبه شده است.(26)