kayhan.ir

کد خبر: ۸۳۱۱۳
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۷

تابستان داغ سوریه و موهای سفید اوباما(یادداشت روز)



روز سه‌شنبه هواپیماهای جنگی روسیه از پایگاه شهید نوژه در همدان اولین عملیات خود علیه مواضع تروریست‌ها در سه استان سوریه را انجام دادند. در این عملیات بمب‌افکن‌های استراتژیک TU3M22و جنگنده‌های سوخو34 شرکت داشتند و برخی از مواضع اصلی تروریست‌های تکفیری را بمباران کردند. این عملیات دیروز هم با پرواز جنگنده‌های سوخو34 ادامه یافت. پیش از این نیز روسیه از بمب افکن‌های دوربرد برای عملیات در سوریه استفاده کرده بود اما به دلیل محدودیت‌های لجستیکی در فرودگاه‌های نظامی سوریه، این هواپیماها باید از جنوب روسیه به پرواز در آمده و پس از عملیات به آنجا باز می‌گشتند که در مجموع این کار 5 ساعت طول می‌کشید. استفاده از پایگاه هوایی همدان این زمان را به کمتر از یک سوم کاهش داده است. بمب افکن‌ها می‌توانند سریع‌تر عمل کنند، سوخت کمتر و در نتیجه مهمات بیشتری حمل کرده و عملیات آنها اثر بخشی بیشتری داشته باشد.
فارغ از مباحث نظامی و تاثیرات میدانی آغاز این نوع از حملات هوایی علیه تروریست‌های تکفیری در سوریه، این عملیات فرستنده پیام‌های دیگری نیز هست که برای فهم دقیق و بهتر آن باید به حدود یک سال قبل بازگردیم. تابستان سال گذشته بود که رسانه‌های غربی خبر دادند سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در سفری محرمانه به مسکو رفته و با پوتین رئیس جمهور روسیه دیداری حدود یک ساعته داشته است. دیپلماتها و رسانه‌های غربی جنجال فراوانی درخصوص این سفر - با ادعای نقض تحریم‌ها- به راه انداختند. مدت اندکی پس از این سفر بود که مسکو به طور ناگهانی وارد میدان جنگ در سوریه شد و عملیات هوایی علیه تروریست‌ها را آغاز کرد. عملیاتی که با واکنش منفی غرب و عصبانیت شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس به عنوان پدرخوانده تروریست‌های تکفیری در منطقه روبرو شد.
ورود روسیه به نبرد در سوریه اگرچه اثرگذار اما به دلایلی کج‌دار و مریز بود. مسکو حاضر به پرداخت هزینه لازم نبود و حتی در مقطعی پوتین دستور خروج نیروها از سوریه را صادر کرد اما برخی تجارب سیاسی و چند دور مذاکره میان طرف‌های مختلف در پازل پیچیده سوریه، به کرملین ثابت کرد برای حفظ آخرین سنگر خود در منطقه باید جدی‌تر وارد گود شود. آمریکایی‌ها با فریب دیپلماتیک، لیبی متحد سنتی مسکو را از مدار خارج کرده بودند و سقوط نظام دمشق آخرین سنگر و پایگاه روسیه را نیز نابود می‌کرد. دور سوم و جدید عملیات نظامی روسیه در سوریه بر پایه درک تازه‌ای از وضعیت و دورنمای آینده است.
کلید ماجرا و کلاف سردرگم سوریه در حلب است. نبرد حلب سرنوشت جنگ و میز مذاکره را تعیین می‌کند. داستان داعش در سوریه در حال نزدیک شدن به پایان خود است و همه طرف‌ها می‌خواهند با دست پر پشت میز مذاکره بنشینند. آمریکایی‌ها روی کردها شرط‌بندی کرده‌اند و سعی دارند شمال سوریه را به حیاط خلوت خود تبدیل کنند اما در عین حال می‌دانند سرنوشت جنگ کمی پایین‌تر از آنجا و در حلب تعیین می‌شود. جایی که قسمت غربی آن در اختیار دولت سوریه و تروریست‌ها در منطقه شرقی هستند. طی عملیات گسترده و بی‌سابقه تروریست‌ها در دو هفته اخیر محاصره تروریست‌ها در شرق حلب اگرچه بر روی نقشه شکسته شده اما عملاً آنان همچنان در محاصره و زیر دید و تیر نیروهای مقاومت هستند و امکان تحرک خاصی ندارند. در روزهای اخیر نیز محور مقاومت نبردهای سنگینی را علیه آنان در جنوب حلب آغاز کرده است که از حمایت سنگین هوایی روسیه و سوریه برخوردار است. با در نظر گرفتن تحولات پیشین و جاری می‌توان گفت:
1- حملات هوایی روسیه از پایگاه همدان علیه تروریست‌های مورد حمایت ائتلاف غربی، عربی و عبری در سوریه نشان داد تلاش گسترده آشکار و پنهان این ائتلاف برای اختلاف‌افکنی و جدا کردن روسیه از ایران در نبرد سوریه شکست خورده است. طی یک سال اخیر آمریکا با انواع و اقسام فشارها و ترفندهای دیپلماتیک و آل سعود با وعده‌های چرب و نرم اقتصادی و حتی بلوف‌های نظامی -  مانند ادعای اعزام نیرو به سوریه- کوشیدند روسیه را در موضع انفعال قرار داده و از ادامه عملیات نظامی در سوریه منصرف کنند که به نتیجه دلخواه نرسیده و مسکو راه خود را با شدت و جدیت بیشتری می‌پیماید. دیروز کریستین ساینس مانیتور در این زمینه نوشت: «می‌توان این موضوع را به مثابه یک بیانیه سیاسی دانست که نشان‌دهنده قدرت و عمق همکاری‌های روسیه و ایران و در واقع اتحاد روسیه-ایران-سوریه است.»
2- تنها در روز سه‌شنبه روسیه 60 حمله هوایی در جنوب حلب و مراکز پشتیبانی معارضین مسلح انجام داد. شدت این حملات به حدی است که کارشناسان نظامی استراتژی مسکو را «فرش بمب» نامیده‌اند. تداوم این حملات به همراه عملیات زمینی محور مقاومت در منطقه درگیری، تروریست‌ها را بیش از پیش تحت فشار گذاشته و علاوه بر خرد کردن روحیه آنان، نوید فتوحات بیشتری را می‌دهد.
3- به دنبال شکست و ناامیدی در میدان نبرد، رسانه‌های غربی و عربی با همراهی برخی مجامع به ظاهر بین‌المللی مرثیه‌سرایی برای غیرنظامیان را در دستور کار خود قرار داده‌اند و مدعی هستند عملیات در حلب جان غیرنظامیان را تهدید کرده و موجب کشته و آواره شدن آنان می‌شود و باید عملیات قطع و آتش‌بس اعلام شود. این ادعاهای دروغین و پیشنهادهای به ظاهر انسان‌دوستانه برای کاستن از فشار بر تروریست‌هاست که البته تا کنون خللی در حرکت پیش رونده محور مقاومت و اراده کرملین نداشته است. تدارک سه معبر امن از سوی ارتش سوریه برای خروج غیرنظامیان از شرق حلب ابتکاری بود که تا حد زیادی این ترفند تبلیغاتی حریف را خنثی کرد. در زمینه عملیات روانی غرب، می‌توان به اشک تمساح بان کی مون دبیر کل سازمان ملل برای شهروندان سوری اشاره کرد. کسی که چندی پیش خود با بی‌شرمی اذعان کرد عربستان با دلارهای نفتی دهان و چشم سازمان ملل را بر جنایاتش علیه کودکان بیگناه و شهروندان غیرنظامی در یمن بسته است و کاری هم از دست وی ساخته نیست! ده‌ها هزار غیرنظامی چند سال است که در دو شهر فوعه و کفریا در محاصره و زیر آتش تروریست‌ها هستند و امکان هیچگونه پشتیبانی و کمک‌رسانی به آنان وجود ندارد. کشورها و مجامعی که چشم بر روی چنین جنایاتی بسته‌اند، چگونه توقع دارند جهان مرثیه‌سرایی آنان برای غیرنظامیان را باور کنند؟
4- آغاز عملیات روسیه از همدان، مصادف بود با انهدام دو تیم تروریستی داعش در کرمانشاه. همزمانی تصادفی این دو عملیات شاهد دیگری بود بر این قضیه که ایران و روسیه علی رغم برخی اختلافات طبیعی در اهداف، با تهدید مشترکی روبرو هستند که همکاری نزدیک و سطح بالای هر دو طرف را ایجاب می‌کند. چنانچه ایران در میدان سوریه با قدرت و تا حصول به نتیجه نهایی به نبرد ادامه ندهد، باید هزینه آن را در داخل بپردازد، چرا که اساساً گروهی مانند داعش و سایر گروه‌های تروریستی برای ناامن کردن ایران ساخته و تجهیز شده‌اند. روسیه نیز می‌داند تروریست‌ها پس از سوریه راهی آسیای میانه خواهند شد و جنگ با آنها در سوریه هزینه‌ای به مراتب کمتر و نتایج بهتری از نبرد در خانه دارد.
5- غرب و در راس آنها آمریکا به طور کلی از نزدیک شدن روسیه و ایران به یکدیگر خشنود نیستند و طی دو روز اخیر نیز کوشیده‌اند با به راه انداختن جنگ روانی و تبلیغاتی و ادعاهایی مانند در اختیار گذاشتن پایگاه نظامی ایران، استقرار اس400 در پایگاه شهید نوژه و ... این ائتلاف نظامی را زیر سوال ببرند. آمریکایی‌ها بهتر و بیشتر از هر کسی می‌دانند که این هنر دیپلماسی انقلابی جمهوری اسلامی ایران بوده است که علی‌رغم همه موانع و سنگ‌اندازی‌ها، اکنون موفق شده ظرفیت نظامی روسیه را هم‌جهت با اهداف خود بکار گیرد. دست رد جمهوری اسلامی ایران به درخواست‌های مکرر واشنگتن برای همکاری منطقه‌ای - بخوانید طرح فریب کاخ سفید- درد این ضربه را برای دولت اوباما که ماه‌های آخر خود را می‌گذراند، دوچندان کرده است. همین چندی پیش بود که رئیس جمهور آمریکا اذعان کرد سوریه او را پیر کرده است. اینک هرقدر دست محور مقاومت توانمند و پر است، دستان آمریکا در این میدان خالی است. تابستان داغ سوریه برای واشنگتن خبرهای خوبی ندارد. اوباما حق دارد با حسرت به موهای سفید خود نگاه کند.
 محمد صرفی