بررسی آثار و برکات شرکت در اردوهای جهادی در روحیه جوانان ( بخش دوم )
تمرین تقوا و کسب آرامش در اردوهای جهادی(گزارش روز)
«از همهتان سپاسگزارم و شما را به خدا میسپارم. میل به خدمت به مردم و تحمل سختیهای آن، نقطهای نورانی در باطن انسان است؛ آن را هرچه میتوانید در جان خود گسترش دهید و نگذارید آفتها سودجویی، خودنمایی و تنبلی آن را گِلاندود کنند. نیت خود را خدایی نگهدارید و از او کمک بخواهید و از همه نیروی خود برای آن مایه بگذارید. موفق باشید.».«سیدعلی خامنهای».
این سطرها متن دست نوشته رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای است که در پانزدهمین روز از نهمین ماه سال 82 برای جهادگران گروه جهادی یاوران مرقوم فرمودند.
رهبر معظم انقلاب به جوانان جهادگر توصیه میکنند تا در راه خدمت به مردم از تمام توان خود مایه بگذارند و بدون شک افراد خروجی چنین تفکری میتوانند در ادامه مسیر زندگی خود با تکیه بر تجارب به دست آمده از فضاهایی همچون اردوهای جهادی در خدمت به مردم مخلصانهتر عمل کنند.
گفتم خیلی عشق شهادتم...گفت عشق جهاد چی؟ حرفی نزدم و تو فکرم یاد جایی افتادم که امیرالمومنین میفرمایند: «مجاهد کسی است که با نفس خود مجاهده و مبارزه کند.» و چه تمرین سختی است این تمرین مجاهده و مبارزه با نفس؛ جایی که باید از دوست داشتنیهای دنیا؛ از همانهایی که در وجودت رخنه کردهاند دل بکنی و به وعده حقی که خداوند در کتابهای آسمانی خود برای پیکارکنندگان در راهش داده است فکر کنی.
دل کندن از وابستگی به مادیات دنیا
از مجد و عظمت به جای مانده از جهاد در راه خدا برای انسان، از گشایش درهای بهشت بر روی جهادگران و سایر وعدههای الهی که بگذریم به این نتیجه میرسیم که روحیه جهادی نه تنها آرامشی محض و اطمینانخاطری دلنشین برای ساختن دنیایی زیبا در زندگی جاودانه به انسان میدهد بلکه در همین دنیا و در همین لحظات، که به سرعت درگذرند، در همین حین که پلکها روی هم میآیند و نظارهگر گذر عمرند؛دستگیری از دیگران و تلاش برای ساختن راهی هموار در جامعه آرامشی خاص به انسان میبخشد. یکی از راههای تمرین کسب این آرامش،زندگی به سبک جهادی است. زندگی ایکه در سال های اخیر در قالب اردوهای جهادی در برهههایی از سال درحال تجربه است. برای بررسی بهتر این موضوع به سراغ یکی از جهادگران کشورمان میرویم. سیدسجاد شوانکاره متولد سال 1368، فارغالتحصیل رشته مهندسی کامپیوتر و مدیر گروه جهادی «محمد رسول الله(ص)» است.
گروه جهادی «محمد رسول الله(ص)» کار خود را از استان فارس آغاز کرده اما در ادامه به استان اصفهان منتقل شده و در این استان نیز ثبت شده است. این گروه که کار خود را از سال 85 آغاز کرده تا کنون اردوهایی را در استانهای چهارمحال و بختیاری و سیستان و بلوچستان برپا کرده و شهرستان نیک شهر استان سیستان نقطه هدف اصلی این گروه است.
سیدسجاد شوانکاره در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «ما بسته به شرایط هر اردو بین 30 تا 150 نفر جهادگر به مناطق اعزام میکنیم اما معمولا تعداد نفرات ما در هر اردو 50 الی 60 نفر است. ما در این اردوها در بخشهای عمرانی، فرهنگی، علمی و ورزشی به فعالیت میپردازیم و در هر منطقه نیز دارای برنامههای بلندمدت پنج ساله هستیم.»
وی ادامه میدهد: «یکی دیگر از کارهای ما در این مناطق تشکیلاتسازی میان دانشجویان منطقه است و سعی میکنیم از این طریق آنها را تقویت کنیم تا در صورت عدم حضور ما آنها خود کارهای ما را ادامه دهند و همچنین روحیه مطالبه گری برای رفع مشکلات در آنها افزایش یاید. در این اردوها دو جامعه هدف وجود دارد که دسته اول همان منابع انسانی ما در اردوهای جهادی که طلبهها و دانشجویانی هستند که به گفته آقا آینده برای آنهاست. دسته دوم نیز مردم هستند که ما در طول سال تلاش میکنیم تا در مناطق آنها رفع محرومیت کنیم.»
شوانکاره تصریح میکند: «در این مسیر حرکت بچههای جهادگر در مسیر جمهوری اسلامی و قرار گرفتن آنها در طراز انقلاب و همچنین برطرف کردن نیازهای مردم منطقه از جمله نیازهای فرهنگی از اهداف اصلی ماست. به نظر من در مجموع همه این مسائل یعنی حضور در مناطق محروم و گذشتن از رفاه زندگی شهری به داشتن دغدغه دین برمی گردد. یکی از مواردی که به ظهور امام زمان(عج) نیز کمک میکند همین دغدغه داشتن در دین است.»
مدیر گروه جهادی محمد رسول الله(ص) در پاسخ به سؤال گزارشگر کیهان در رابطه با تفاوت زندگی جهادی و زندگی غیرجهادی میگوید: «یک فرد جهادگر نمیتواند آرام بنشیند و در زندگی نسبت به همه چیز دغدغه دارد. چنین فردی حتی اگر در خیابان ببیند یک شیر آب چکه میکند آن را میبندد؛ اما در نگاه غیرجهادی افراد به راحتی از چنین مسائلی میگذرند. البته نگاه جهادی صرفا محدود به موضوع خاصی نیست و شامل همه ابعاد میشود. هرکس که نسبت به توان و تخصص خود دغدغه دارد در حوزه خود یک فرد جهادی است.»
این جهادگر جوان همچنین در پاسخ به سؤال گزارشگر کیهان در خصوص شاخصههای جهادگران که باعث تمجید شخصیتی همچون رهبر انقلاب شده است؛ میگوید: «احساس میکنم یکی از چیزهایی که در ابتدا به وجود میآید تا یک فرد جهادگر شود وصل شدن به خدا و تغییر نگاه به زندگی است. کسی که میخواهد وارد فضای جهادی شود باید از مادیات دل بکند. اگر کمی توجه کنیم میبینیم بچههای جهادگر هم مانند سایرین میتوانند در تعطیلات به بازدید قوم و خویش خود بروند اما ما به نقاط کم برخوردار رفته و شادیمان را با مردم این مناطق تقسیم میکنیم. بارها نیز پیش آمده که اقوام بگویند مگر شما بیکار هستید که در گرما و در بهترین زمان سال برای استراحت و تفریح به این مناطق میروید؛ اما در این مسیر یک جهادگر به درجهای از سبک بار شدن و روحیه و انگیزه میرسد که دیگر موانع موجود در سر راه خود را نمیبیند.»
حضور فعال بانوان
دلت که دریایی شود دیگر مرد و زن ندارد و از هر جنسی که باشی وقتی راهت را پیدا کنی دیگر برایت سخت میشود که از قافله جا بمانی. وقتی چشمان معصوم کودکان روستاهای دور افتاده را میبینی، وقتی رنج مادران قدخمیده و پینههای دستان مردان کشاورز مناطق کم برخوردار را میبینی و در همین حال فکر میکنی که آن زن در راه جابهجا کردن آب برای رفع تشنگی اعضای خانواده قد خمیده شده و دست و پای مرد خانواده برای تهیه نانی حلال رنج و دشواری بسیاری را طی کرده است نمیتوانی بیتفاوت باشی. معصومه پاپینژاد 15 سال سابقه کار فرهنگی دارد. او این روزها مدیر گروه جهادی سفیران کوثر است.
از وی میپرسم هدفتان از رفتن به اردوهای جهادی چیست؟ پاپینژاد در پاسخ به گزارشگر کیهان اینگونه میگوید: « اجازه بدهید سؤال شما را با یک خاطره پاسخ دهم! سال 86 به اتفاق برخی از دوستان راهی یک اردوی راهیان نور در مناطق جنوب کشور شدیم، زمانی که از خرمشهر و حاشیه آن در حال گذر بودیم، وضعیت نامناسب و نامبارک شهر پس از گذشت حدود 20 سال از جنگ تحمیلی توجه ما را به خود جلب کرد و مثل هر بیننده دیگری همه سری تکان دادیم و افسوس خوردیم.عکسالعمل ما به همین مقدار سر تکان دادن ختم نشد؛ ما تصمیم گرفتیم شأن دانشجو بودن و فعال فرهنگی بودن خود را حفظ کنیم. قرار گذاشتیم کاری کنیم که اگر بعدها از ما پرسیدند شما که رفتید و خرمشهر را دیدید، چه کردید و دینتان را چگونه به اسلام و خوزستان ادا کردید؟ بگوییم من این یک گل کوچک یا این یک درخت کوچک را در خرمشهر کاشتم و وسعم همین بود.»
وی در ادامه میگوید: «اردیبهشت سال 87 فراخوان دادیم به آنها که عهدی بسته بودند و از 30 نفر مسافران اتوبوس شماره 3 اردوی راهیان نور 15 نفر در جلسه حاضر شدند که 3 نفر آنها هنوز عضو فعال گروه هستند. با افکار و اهداف بلند پروازانه جوانی تحقیقات لازم درباره آب و هوا، وضعیت کشاورزی، منابع درآمد و جمعیت شهر آغاز شد و پس از حضور در منطقه و مواجهه با توان و امکانات، تمام توان گروه را برای آموزشهای مشاورهای، فرهنگی، هنری، اعتقادی و بهداشتی و پزشکی به کار گرفتیم.»
این بانوی جهادگر تصریح میکند: «اردوهای جهادی یک بازی مهم و جدی و واقعا برد- برد است. رهبر معظم انقلاب هم در همان دیدار معروف با جهادگران که ما هم توفیق حضور داشتیم فرمودند که هم مسئولین قدر این اردوهای جهادی را بدانند هم جوانها. و در کنار اینها برنامههای آموزشی، فرهنگی، عمرانی و پزشکی نیز به نفع منطقه محروم اجرا میشود. البته یک تفاوت اساسی گروه جهادی ما با بخش اعظمی از گروههای جهادی این است که به نظر ما کار فرهنگی اصل و کار عمرانی ابزار است.»
شباهت با دوران دفاع مقدس
مهدی حقی جهادگر 29 ساله و فارغالتحصیل مقطع ارشد در رشته مهندسی عمران است. وی و دوستانش ابتدا در گروه جهادی عاشورا به محرومیتزدایی در مناطق محروم استان گیلان میپرداختند اما پس از آنکه سیداسماعیل سیرتنیا یکی از جهادگران با اخلاص خطه گیلان در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید چند گروه جهادی گیلان با یکدیگر متحد شده و این روزها با نام گروه جهادی شهید سیرتنیا فعالیت میکنند. هنوز در اندیشه جمله معصومه پاپینژاد بانوی جهادگر کشورمان هستم کهمیگوید: «اردوهای جهادی یک بازی مهم، جدی و واقعا برد برد است.» با مهدی هم صحبت میشوم.
مسئول گروه جهادی شهید سیرتنیا در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «بدنه تشکیل دهندهگروه جهادی ما جهادگران گیلانی هستند و تا زمانی که در داخل استان به ما نیاز باشد ما از این منطقه خارج نخواهیم شد. بدنه گروه ما دانشجویان و طلاب هستند اما برای حضور سایر دوستان محدودیت قائل نمیشویم تا افرادی که تاکنون نتوانستهاند از فضای جهادی بهره ببرند نیز چنین فرصتی را پیدا کنند.»
وی در ادامه با اشاره با شباهتهای فضای اردوهای جهادی با دوران دفاع مقدس میگوید: «یکی از ویژگیهای اصلی اردوهای جهادی اصل خودسازی و انسانسازی است و در این میان یکی از عوامل اصلی خودسازی نیز اصل هجرتاست. شهدا نیزدر چنین مسیری از علائق خود گذشتند و به میدان جنگ رفتند . پس از دوران دفاع مقدس ما جای خالی چنین روحیهای را در کشور احساس کردیم و رهبر انقلاب دستور تشکیل بسیج سازندگی را دادند.»
حقی تصریح میکند: «یکی از شاخصههای اصلی اردوهای جهادی هجرت است؛ هجرت از هرآنچه که به لحاظ دنیوی دوست داریم به سمت چیزهایی که برای ما سختی به همراه دارند. یکی از شاخصههای جهاد اکبر نیز حرکت به سمت چیزهایی است که به آنها علاقهای نداریم. مدل روحیه جهادی در مقابل اشرافیگری است و ما در این مدل دیگر با ساعتزنی مواجه نیستیم و فضا از ابلاغ اداری به تلاش خودجوش تبدیل میشود. در چنین شرایطی اصولی مثل پا گذاشتن روی دیگران برای پیشرفت که در مدل اشرافیگری شاهد آن هستیم معنایی ندارد.»
مدیر گروه جهادی شهید سیرتنیا خاطرنشان میکند: «یکی از بزرگترین اتفاقاتی که میتواند در اردوهای جهادی صورت پذیرد ساخته شدن بچههای جهادی است. آدمی که میآید و در این مناطق محروم فعالیت میکند دیگر تن به فیشهای نجومی نمیدهد!کسی که میبیند دختربچه پنجم ابتدایی از داشتن یک کفش خوب محروم است یا در روستایی زندگی میکند که برای رسیدن به مدرسه باید هفت کیلومتر را بپیماید و یا بعضا در روستایی زندگی میکند که آب، برق، راه، مدرسه و مسجد ندارد، وقتی که وارد فضای مدیریتی میشود بزرگترین اولویت او حل کردن مشکلات آن دختربچه و بچههای مشابه او خواهد بود.»
تفاوتهای زندگی جهادی و غیرجهادی
معصومه پاپینژاد مدیر گروه جهادی سفیران کوثر درباره تفاوتهای زندگی جهادی و غیرجهادی میگوید: «در تمام طول سفر اردوهای جهادی یک لحظه بسیار عجیب و ناراحتکننده برای جهادگر به وجود میآید و آن درست لحظهای است که از ایستگاه قطار خارج و وارد شهر خودش میشود. انگار سالهاست از این شهر دور بوده و این ویژگی و تفاوت زندگی جهادی با زندگی غیرجهادی است. جهادگران در طول اردوها مشغول ارتباط با خدا، ارتباط با سایر جهادگران و حل مشکل مردم هستند و وقتی برای شنیدن اخبار و نشستن پای برنامههای تلویزیونی ندارند. خورد و خوراک، خواب، استراحت، تعویض لباس و حمام فقط در حد ضرورت است و تمام رنگ و لعاب دنیا به مفهوم مادی در این اردوها از بین میرود. خاطرهویژه ای از تحول در اردوی جهادی ندارم چون تمام لحظات این اردوها تحول است. حمام هر روز شما به هفتهای یک بار تبدیل میشود، سفر راحت با اتوبوس و قطار درجه یک و یا هواپیما تبدیل به سفرهایی با قطار اتوبوسی خرمشهر میشود که خود یک تمرین صبر بسیار بالا است. زندگی بچههایی که عضو ثابت گروههای جهادی هستند اصولا دیگر زندگی جهادی دارند و زندگی به مفهوم شهری یا روزمرگی و عادی معنی خودش را از دست میدهد. ما در اوایل فعالیتهای فرهنگی خود با چمدان و اتوی مسافرتی سفر میکردیم اما الان خیلی سریع برای حضور در یک اردو حاضر میشویم؛ یک کوله به دوش و الهی به امید تو.»