بررسی آثار و برکات شرکت در اردوهای جهادی در روحیه جوانان(بخش نخست )
فرصتی برای خودسازی معنوی و شکوفایی اقتصادی (گزارش روز)
دانیال درویشی
اگر از زینب، سارینا، ستایش، ثنا و محمد بپرسید؛ کدام فصل زیباتر است؟ جوابی ندارند؛ چون هم گرمی تابستان هم سردی زمستان هرکدام دغدغهای بر دغدغههای آنها میافزاید.دانههای برف و سردی زمستان برای آنها حسرت داشتن لباس گرم را یادآوری میکند، بارش باران و ریزش سقف،حسرت سرپناهی بیدغدغه را برایشان به بار دارد؛ سرپناهی که صدای چکه کردن، موسیقی آن نباشد! البته گرمی تابستان ظالمتر از همه با عطشی که همراه خود دارد آنها را در حسرت جرعهای آب سالم میگذارد. اینجا کرمانشاه است، بخش سرفیروزآباد، روستای سرین. محمد چهارده پانزده سالی دارد، زینب ۱۰ ساله است، سارینا و ستایش به ترتیب شش و چهار سال دارند و ثنا چندوقتی است که دو ساله شده است.
دو سه سالی از آخرین باری که همراه با بچههای با اخلاص گروه جهادی «معبری به آسمان» برای دوری از های و هوی دنیا به این روستا رفتم میگذرد؛ هنوز در ذهنم دویدنهای کودکان معصوم در خاکها، پای سیاه نوزادی که بانداژ آن یکی دو ماهی است عوض نشده، تشنگی مردم منطقه و آرزوی جرعهای آب پاک و سالم و... نقش بسته است. محمد و خواهرانش هم احتمالا از همان کودکانی هستند که هنوز در ذهنم در حال دویدنند، با این تفاوت که در تحمل سختیها چند سالی با تجربهتر شدهاند. در میان دغدغههای روزانه دوستانم خبر میدهند؛ چند صباحی از دست و پنجه نرم کردن چهار دختربچه با مرگ در سرین میگذرد. پیگیر موضوع میشوم و به مرتضی علیبگی میرسم. مرتضی طلبهای است که از او چهرهای پرمحبت و محبوبیتی بینظیر در میان بچهها در ذهنم نقش بسته است.
غفلت برخی مسئولان و تلنگر جهادگران
میگویند مرتضی ناجی این بچهها بوده و اگر مرتضی وسیلهای از جانب خدا نبود شاید دیگر زینب و خواهران کوچکترش در میان ما نبودند. مرتضی ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «سرین فقیرترین روستای سرفیروزآباد است. ما چند وقتی بود که در این روستا فعالیت داشتیم و در این مدت پسربچهای به نام محمد بود که همیشه به ما در کارهایمان کمک میکرد. در میان خانههای سرین یک خانهای بود که از همه خانهها فقیرتر بود و بعد از مدتها ما فهمیدیم این خانه، خانه پدری محمد است تا اینکه امسال تابستان ما چهار پنج روز زودتر از حضور بقیه بچهها برای انجام کارهای پشتیبانی اردو به منطقه رفتیم. در این میان فهمیدیم به دلیل مشکلاتی که برای مادر محمد اتفاق افتاده محمد و خواهرانش باید چند وقتی از مادرشان دور باشند. در میان سرگرمیمان در کارهای اداری به یکباره به سرم زد این بچهها بدون مادر چه کار میکنند. با یکی دو تن از دوستان به خانه آنها رفتیم و واقعا این خانه از نظر بهداشتی غیرقابل تصور بود و بوی تعفن آزاردهندهای از خانه میآمد. وقتی وارد خانه شدیم دیدیم ثنا که دوساله است، بدون هیچ لباسی در گوشهای از خانه افتاده است، بقیه بچهها هم نیمهجان در گوشهای افتاده بودند. از پدرشان چرایی وضعیت بچهها را جویا شدم و در جوابم گفت ۲۴ ساعتی میشود که بچهها اسهال و استفراغ دارند. خیلی سریع بچهها را بلند کردیم و به دکتر بخش بردیمشان. در آنجا گفتند؛بچهها در حال از دست رفتن هستند و اگر به بیمارستان نرسند زنده نمیمانند. به سرعت بچهها را با بالگرد به بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه رساندیم و بعد از دو روز بودن بچهها در آی سی یو آنها به وضعیت عادی برگشتند. پس از به هوش آمدن بچهها از یکی از آنها پرسیدم: چی شد که همچین اتفاقی برای شما پیش آمد؟ در پاسخم گفت: چون چیزی در خانه نداشتیم قرصهای مادرم را خوردیم. بعدها متوجه شدیم یکی از آنها دوازده سیزده تا از قرصهای اعصاب مادرش را خورده... بعد از بهبودی بچهها آنها را پیش مادربزرگشان در شهر بردیم،اما وضعیت محمد و پدرش هنوز مثل گذشته است و در همان خانه زندگی میکنند. پدر بچهها انسان سالمی بود، اما نه کاری داشت و نه زمینی. آنها زمینی را برای کشاورزی اجاره میکردند که آن هم به دلیل خشکسالی حتی هزینه خودش را هم درنمی آورد.»
عنایت الهی به مناطق محروم
اگر خواست خدا نبود در سکوت مطلق و در سایه فقر، دختران سرین از میان ما میرفتند. شاید اگر تاکید رهبر معظم انقلاب بر برگزاری اردوهای جهادی و دغدغه جوانان انقلابی و متعهد جهادگر نبود، حتی کسی از وضعیت این کودکان خبردار هم نمیشد. درست در روزهایی که فیشهای نجومی روی اعصاب مردم راه میرود، باید یادی میشد از کودکانی که در آرزوی جرعهای آب سالم و مقداری غذای گرم شبها را صبح میکنند و اگر جهادگران؛ که در نقش سربازان رهبر انقلاب در این نقطههای کم برخوردار حاضر میشوند نبودند، شاید کودکان سرین دیگر حتی شبی را صبح نمیکردند که آرزویی را هم با خود به همراه داشته باشند.
برخلاف لوکس سواران و لوکس نشینان که نهایت لذتشان گرفتن عکسهای فخرفروشانه و انتشار این تصاویر در شبکههای اجتماعی است؛ هستند جوانان با معرفتی که نه از نقاطی خیلی دور، بلکه در همسایگی خود ما در نقاط جنوبی و مرکزی شهر کمر همت بسته و برای محرومیتزدایی راهی نقاطی میشوند که گاهی حتی مسئولان استانهایی که این نقاط در آنها قرار دارند از وجود آنها بیخبرند!
رفع محرومیت دغدغه مدیران جهادی
محمدحسن مهدوی بصیر دانشجوی 21 سالهای است که در دانشگاه صنعتی قم در رشته مهندسی پلیمر تحصیل میکند. محمدحسن از جمله دهه هفتادیهایی است که باجوشش خود در سالهای اخیر، کشور را به جهاد فرهنگی و اقتصادی امیدوار کرده اند.او که مدیر گروه جهادی آل طه قم است در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «گروه جهادی ما از سال 89 کار خود را آغاز کرد . در این مدت ما به نقاط محروم استانهای ایلام، خوزستان، قم و کرمانشاه رفتهایم تلاش کردهایم تا نقاطی را انتخاب کنیم که بتوانیم در آنها از نظر فرهنگی، عمرانی و سیاسی تاثیرگذار باشیم، زیرا حضور ما به معنای حضور نمایندگان نظام در این نقاط است و مردم این مناطق میفهمند که فراموش نشده اند.»
وی میگوید: «ما در طول هر سال دو اردوی بلند مدت در نقاط محروم داریم که این دو اردو در دو مقطع تعطیلات نوروز و تعطیلات تابستان برگزار میشود و در هر اردو حدود 40 جهادگر ما را همراهی میکنند. در این اردوها دو هدف داریم؛ هدف اول ما این است که دانشجوهایی که در شرایط عادی در رفاه قرار دارند با حضور در این مناطق، محرومیت مردم این مناطق را از نزدیک احساس کنند و هدف دیگر ما محرومیت زدایی از این نقاط کم برخوردار است.»
مهدوی بصیر در ادامه در پاسخ به سوال گزارشگر کیهان در رابطه با تفاوتهای زندگی شهری و زندگی جهادی میگوید: «در زندگی شهری انسان محدود در خود است و روحیه خودخواهانه وجود دارد، ولی در فضای جهادی با درک محرومیت مردم نقاط کم برخوردار، ناگهان از چیزهایی که میخواهی میگذری و کمک میکنی تا دیگران به آرامش برسند. مصداق بارز این روحیه در فضای جهادی است و البته در ادامه این روحیه بر زندگی شخصی افراد نیز تاثیر میگذارد.»
این دانشجوی جهادگر درباره با تاثیر اردوهای جهادی در تبیین مدیریت جهادی در کشور میگوید: وقتی شما در اردوهای جهادی در فضای محرومیت قرار میگیرید و از نزدیک مشکلات مردم را میبینید رفع مشکلات این مردم برای شما تبدیل به یک هدف میشود و محرومیت مردم کم برخورداردر گوشه ذهن شما میماند و اگر روزی در کشور در بخشی تبدیل به یک مدیر شوید دغدغه مناطق محروم در ذهنتان میماند.»
به محمدحسن میگویم به نظر تو چه شاخصههایی در اردوهای جهادی وجود دارد که رهبر انقلاب میفرمایند دیگران به حال جهادگران غبطه میخورند؟ محمدحسن در پاسخم میگوید: «فردی که به اردوی جهادی میرود خیلی سرزندهتر و شادابتر از کسی است که وقتش را در تعطیلات به بطالت میگذراند و این موضوع در زندگی و تحصیل دانشجویان نیز تاثیر بسزایی خواهد گذاشت. بچههای جهادگر به شخصیتهای پویایی در زندگی تبدیل میشوند،زیرا در فضای اردوهای جهادی بچهها به لحاظ معنوی دارای روحیات شادی میشوند.»
وی تصریح میکند: «بسیاری از دانشجویانی که یک بار فرصت حضور در اردوهای جهادی را پیدا کردهاند پس از تجربه اول دیگر به عضوی ثابت در اردوها تبدیل شدهاند و خیلی از جهادگران حتی پس از فارغالتحصیلی هم اصرار به حضور در اردوهای جهادی را دارند. دلیل این جاذبه را میتوان در شادی، نشاط و انرژی که اردوهای جهادی با خود به همراه دارند جستوجو کرد.»
این دانشجوی جهادگر در ادامه میگوید: «بعد از صحبتهای آقا در خصوص اردوهای جهادی برنامههای دانشجویان از سمت اردوکشی خارج شده و تبدیل به حرکتهای جهادی شده است. ما در طول سال علاوه بر دو اردوی بلندمدت، 10 اردوی یک روزه نیز داریم که در این اردوها دانشجویان هرچند در فرصتی کم زندگی جهادی را تجربه میکنند تا روحیه جهادی در آنها استمرار یابد. هدف ما نیز همین استمرار روحیه جهادی است. همچنین گروه ما در جهت تحقق بحث اقتصاد مقاومتی نیز فعال است. ما 15 عرصه را برای اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی ایجاد کردهایم.»
تقویت کارآفرینی
با تکیه بر تلاش جهادی
بعد از محمدحسن سراغ ایمان ایرانی میرویم. ایمان هم همچون محمدحسن از جهادگرانی است که فضای جهادی را در دانشگاه تجربه کرده است. ایمان ایرانی مدیر گروه جهادی انصارالزهرا(س) است. گروهی که حلقه اصلی و اولیه آن در سال 1391 تشکیل شده و در سال 1392 به عنوان گروه جهادی برتر استان تهران انتخاب شد. نکته جالب درباره ایمان و دوستانش ادامه دادن حرکتهای جهادی بعد از دوران فارغ التحصیلی است. با ایمان همصحبت میشویم، وی به گزارشگر کیهان میگوید: «ما هم اکنون درحال برنامهریزی مقدمات برگزاری سومین دوره سری جدید اردوهای جهادیمان هستیم. در طول سالهای فعالیتمان شش اردو در روستاهای محروم استانهای لرستان، خوزستان و ایلام برگزار کردهایم که پروژه تکمیل سه مسجد، بهسازی و نقاشی۱۰ مدرسه و خانه مستضعفین، برگزاری کلاسهای فرهنگی و آموزشی ویژه اهالی در بیش از ۲۰ روستای محروم و ویزیت رایگان پزشکی از جمله فعالیتهای گروه جهادی انصارالزهرا(س) بوده است. اردوی تابستان 95 گروه انصارالزهرا(س) نیز شهریورماه با حضور نزدیک به ۸۰ جهادگر آقا و خانم در مناطق روستایی بخش هلیلان استان ایلام در زمینههای عمرانی، فرهنگی، پزشکی و اقتصادمقاومتی (کارآفرینی و اشتغالزایی) برگزار خواهد شد.»
وی در ادامه میگوید: «میتوان گفت برگزاری اردوهای جهادی دو هدف عمده و اصلی دارد. هدف اول که بیشتر به چشم میآید خدمت رسانی خالصانه به مردم مناطق محروم کشور است و مردم ما با روحیه انقلابی که به برکت انقلاب اسلامی و نفس امام راحل(ره) و رهبرعزیزمان ایجاد شده نمیتوانند بپذیرند که در بخشهایی از این کشور مردم از یک سری امکانات اولیه بیبهره باشند. البته این رفع محرومیت صرفا در در زمینههای عمرانی نیست و شامل بخشهای فرهنگی، آموزشی و... نیز است.»
رشد معنوی و شخصیتی
در اردوهای جهادی
ایرانی در ادامه میگوید: «هدف دومی که شاید کمتر به چشم بیاید رشد معنوی و شخصیتی افراد شرکتکننده در اردوهای جهادی است. این به نظر من اهمیتش از هدف اول کمتر نیست. خود بنده در همین اردوهای جهادی تجربیات و اندوختههایی کسب کردم که شاید در هیچ جای دیگری گیرم نمیآمد. روبه رو شدن با مشکلات و چالشهای مردم مناطق محروم و کار و تلاش برای برطرف کردن آنها باعث میشودما خیلی چیزها یاد بگیریم و با خیلی از موضوعات روبهرو شویم که در زندگی معمولی خودمان خبری از آنها نیست. از طرفی برکت و لذت معنوی که از حضور در اردوهای جهادی به انسان میرسد در کمتر محیطی وجود دارد.اینکه شما از کار و زندگی و خوشیها و تفریحات خود بزنید و در شرایط سخت مناطق محروم، خالصانه و بدون مزد و منت به نیازمندان خدمت کنید اجر و ثوابی دارد که شما برکت آن را در زندگی خودتان احساس میکنید. ما در آموزههای دینی خود نیز داریم که جهاد در راه خدا بیشترین اجر را دارد و اردوهای جهادی به فرموده امام خامنهای واقعا جهاد است. از طرفی امام خمینی(ره) هم در سخنانشان دارند که گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد. پس در واقع هدف برگزاری اردوهای جهادی هم خدمت به نیازمندان است هم خدمت به خودمان.»
این دانشجوی جهادگر خاطرنشان میکند: «دغدغه ما برای ورود به عرصه جهادی خدمترسانی به مردم کشورمان و همچنین خودسازی معنوی و شخصیتی خودمان بود. شکر خدا هر روزی هم که میگذرد انگیزه و اعتقاد ما به این راه بیشتر میشود. حضور در اردوهای جهادی کمک به مسئولین کشور نیز میباشد؛ انقلاب ما انقلابی مردمی است و همیشه خیلی از کارهای بزرگ و تاثیرگذار توسط خود مردم انجام شده است. خیلی از افراد هستند که از کمبودها گلایه دارند اما واقعا خودشان حاضرند برای حل مشکلات قدمی بردارند؟ بچههای جهادی به جای گلایه و شکایت آستینها را بالا زده و برای حل مشکلات کشور وارد عرصه شدهاند.»