محمدهاشمی: از جدایی پشیمان نیستم کارگزاران دیگر کارگزاران نیست(خبر ویژه)
دبیر سیاسی جدا شده مستعفی کارگزاران مجدداً اعلام کرد اضافه شدن افراد جدید بر این حزب علت جداییاش بوده است.
روزنامه آرمان نوشت: محمد هاشمی دو سال پیش از حضور در حزب کارگزاران سازندگی استعفا داد؛ اما این روزها که شایعه اختلافنظرهای جدی در این حزب، به ویژه میان حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی منتشر شده، خروج هاشمی از این حزب بار دیگر به اذهان خطور کرد و او دیروز از دلایل جدایی خود گفته است.
محمد هاشمی با ارزیابی نیروهای انقلابی در نخستین سالهای پیروزی انقلاب، گفت: در زمان حیات امام و اوایل پیروزی انقلاب، قشری از مذهبیون با اعتقاد قلبی و استواری بر مبانی اخلاق محوری به امام گرویدند و درخدمت انقلاب بودند. این افراد برای پست و مقام نمیجنگیدند، به یکدیگر اتهام نمیزدند و اخلاقی عمل میکردند، اما به تدریج این حالت کمرنگ و نوع جامعه سیاسی شد. به دنبال آن، کمکم اخلاق محوری و دینباوری جای خود را به سیاسی محوری داد و خطوط مختلفی با عناوینی مثل چپ و راست و بعد از آن اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا شکل گرفت.
او در خصوص علت جدایی خود از حزب کارگزاران گفت: مسائلی که در خصوص اضافه شدن افراد جدید مطرح شده بود، یکی از دلایل کنارهگیریام از حزب بود، اما آنچه من عنوان کردم این بود که حزب، دیگر حزب کارگزاران نبود، رفتار حزبی نداشت و جبههای عمل میکرد، برای همین به نظرم رسید که جدا شوم. او افزود: زمانی که ما کارگزاران را تشکیل دادیم، برمبنای اهداف تعریف شده عمل میکردیم و آن دلیل واقعی فعالیتهای کارگزاران بود. الآن بعد از دو سال که از حزب جدا شدهام، از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس میکنم که خیلی برایم مفید بوده است.
یادآور میشود محمد هاشمی مهر ماه 93 پس از اضافه شدن افرادی مانند قوچانی و لیلاز و... خانجانی و ترکان و عادلی و... به کارگزاران از این حزب جدا شد و ضمن مصاحبهای تصریح کرد: «آنچه به استعفای من منجر شد ترکیب شورای مرکزی بود. بالاخره اشخاصی در این گروه الان حضور دارند که از بدو تأسیس با کارگزاران نبودند و در برهههایی منتقد بودند. شروع تبدیل حزب به جبهه نمیتواند پایان خوشی داشته باشد.
ما با هم تعارفی نداریم. من برای آقای خاتمی و سایر احزاب احترام قایلم اما نه آنها من را برای عضویت در «شورای مرکزی» احزابشان دعوت میکنند و نه من در صورت دعوتشان میروم، «کارگزاران» هم اساسنامه و مرامنامهاش همان است و تغییر نکرده است... حرف من فراتر از «کارگزاران» است. میگویم باید در آرمانهای حزب، این مسئله وجود داشته باشد. کاری نکنیم که در جامعه تشنج ایجاد شود. من نمیخواهم در تشکیلاتی کار کنم که به عنوان مثال میگویم- چون در مثل مناقشه نیست- سرنوشت حزب «مشارکت» را پیدا کند. من سابقه انقلابی داشتم و از 16 سالگی وارد مبارزه شدم. از 117 روزی که امام در پاریس بود من 114 روز با ایشان بودم. با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد همراه ایشان شدم. اینجا مسئولیتهایی داشتم. نظام جمهوری اسلامی برای من نظام مقدسی است. حالا من نمیخواهم شاهد این باشم که حزبی که من عضوش هستم سرنوشت حزبی مانند مشارکت را پیدا کند. من این پیشبینی را به عنوان یک آدم سیاسی میکنم.»
روزنامه آرمان نوشت: محمد هاشمی دو سال پیش از حضور در حزب کارگزاران سازندگی استعفا داد؛ اما این روزها که شایعه اختلافنظرهای جدی در این حزب، به ویژه میان حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی منتشر شده، خروج هاشمی از این حزب بار دیگر به اذهان خطور کرد و او دیروز از دلایل جدایی خود گفته است.
محمد هاشمی با ارزیابی نیروهای انقلابی در نخستین سالهای پیروزی انقلاب، گفت: در زمان حیات امام و اوایل پیروزی انقلاب، قشری از مذهبیون با اعتقاد قلبی و استواری بر مبانی اخلاق محوری به امام گرویدند و درخدمت انقلاب بودند. این افراد برای پست و مقام نمیجنگیدند، به یکدیگر اتهام نمیزدند و اخلاقی عمل میکردند، اما به تدریج این حالت کمرنگ و نوع جامعه سیاسی شد. به دنبال آن، کمکم اخلاق محوری و دینباوری جای خود را به سیاسی محوری داد و خطوط مختلفی با عناوینی مثل چپ و راست و بعد از آن اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا شکل گرفت.
او در خصوص علت جدایی خود از حزب کارگزاران گفت: مسائلی که در خصوص اضافه شدن افراد جدید مطرح شده بود، یکی از دلایل کنارهگیریام از حزب بود، اما آنچه من عنوان کردم این بود که حزب، دیگر حزب کارگزاران نبود، رفتار حزبی نداشت و جبههای عمل میکرد، برای همین به نظرم رسید که جدا شوم. او افزود: زمانی که ما کارگزاران را تشکیل دادیم، برمبنای اهداف تعریف شده عمل میکردیم و آن دلیل واقعی فعالیتهای کارگزاران بود. الآن بعد از دو سال که از حزب جدا شدهام، از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس میکنم که خیلی برایم مفید بوده است.
یادآور میشود محمد هاشمی مهر ماه 93 پس از اضافه شدن افرادی مانند قوچانی و لیلاز و... خانجانی و ترکان و عادلی و... به کارگزاران از این حزب جدا شد و ضمن مصاحبهای تصریح کرد: «آنچه به استعفای من منجر شد ترکیب شورای مرکزی بود. بالاخره اشخاصی در این گروه الان حضور دارند که از بدو تأسیس با کارگزاران نبودند و در برهههایی منتقد بودند. شروع تبدیل حزب به جبهه نمیتواند پایان خوشی داشته باشد.
ما با هم تعارفی نداریم. من برای آقای خاتمی و سایر احزاب احترام قایلم اما نه آنها من را برای عضویت در «شورای مرکزی» احزابشان دعوت میکنند و نه من در صورت دعوتشان میروم، «کارگزاران» هم اساسنامه و مرامنامهاش همان است و تغییر نکرده است... حرف من فراتر از «کارگزاران» است. میگویم باید در آرمانهای حزب، این مسئله وجود داشته باشد. کاری نکنیم که در جامعه تشنج ایجاد شود. من نمیخواهم در تشکیلاتی کار کنم که به عنوان مثال میگویم- چون در مثل مناقشه نیست- سرنوشت حزب «مشارکت» را پیدا کند. من سابقه انقلابی داشتم و از 16 سالگی وارد مبارزه شدم. از 117 روزی که امام در پاریس بود من 114 روز با ایشان بودم. با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد همراه ایشان شدم. اینجا مسئولیتهایی داشتم. نظام جمهوری اسلامی برای من نظام مقدسی است. حالا من نمیخواهم شاهد این باشم که حزبی که من عضوش هستم سرنوشت حزبی مانند مشارکت را پیدا کند. من این پیشبینی را به عنوان یک آدم سیاسی میکنم.»