به یاد سردار شهید «حسین نوری»
شیرینتر از جانم چیزی ندارم که در راهت بدهم(حدیث دشت عشق)
شهید «حسین نوری» سال 1342 در روستای داقداق آباد کبودرآهنگ متولد شد. وی با تشکیل سپاه، به کسوت پاسداری در آمد و در دفاع مقدس به عنوان فرماندهی لایق و کارآمد به جبهههای جنگ اعزام شد. او در عناوین مختلف و در عملیاتهای متعدد شرکت جسته و رشادت و شهادتطلبی از خود بر جای گذاشت. «حسین» در آخرین مسئولیت خود به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر ویژه شهدا در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و عاشقانه در همان عملیات به سجاده خون نشست. فرازی از وصیتنامه شهید: خدایا این وصیت را در حالی مینویسم که با کولهباری از گناه به هیچ جا پناه نبردهام و فقط شرمنده و درمانده رو به درگاه تو آوردهام. چرا که در رحمت تو همیشه باز است و لطف و مهر تو چنان عظیم است که با این کولهبار گناه باز بندهات را میبخشی و او را میپذیری. ای خدای بزرگ تو خود شاهد هستی، من عاجزم و ناتوان از اینکه شکر نعمتهای تو را به جای آورم و به من توفیق این را عطا فرمودی که به عنوان یک پاسدار اسلام، پاسدار قرآن واقع گردم و در صورتی که من لایق این همه نعمت نبودم خدایا توفیق جهاد در راهت نصیبم گردان. خدایا گرچه من لیاقتش را ندارم و لیکن آرزوی وصال شما را که در قلبم و روحم جا پیدا کرده است و تنها خواسته من از توست برآورده کن. من شاید واژه شهادت را نشناختهام، که این چنین گستاخانه و با بیادبی از تو طلب آن را میکنم. خدایا شیرینتر از جانم چیزی ندارم که در راهت بدهم، آنهم از خودت است.