kayhan.ir

کد خبر: ۷۹۵۶۷
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۵
درنگی بر مجموعه تلویزیونی «برادر»

...که سعیت بود در ترازوی خویش


کسری همایونی افشار
رسانه‌ها به خصوص آن دسته که مخاطبان میلیونی دارند ابزار مناسبی برای انتقال پیام به حساب می‌آیند و می‌توانند اثر عمیقی هم روی مخاطب بر جای بگذارند. از این منظر تلویزیون ابزاری ایده‌آل برای انتقال پیام مورد نظر نویسنده فیلمنامه و کارگردان به حساب می‌آید که می‌تواند در سطحی وسیع با مخاطبان خویش ارتباط برقرار کرده و آنان را تحت تاثیر خود قرار دهد.
در میان تولیدات تلویزیونی به سریال‌ها می‌رسیم که از این نظر ابزاری کارآمد به حساب می‌آیند و با توجه به قصه‌گو بودنشان بیش از سایر قالب‌های برنامه‌سازی در این باب موفق عمل کرده‌اند. در تلویزیون کشورمان در سه دهه گذشته با تعداد زیادی از این آثار روبرو بوده‌ایم که هر یک به فراخور موضوع خود قائل به انتقال پیامی بوده و در جهت آن کوشیده‌اند و وجه تمایز آنها نیز در این امر کیفیت فیلمنامه و مهارت نویسندگان آن در انتقال پیام خویش به شکل زیرپوستی بوده است. بخشی از موفق‌ترین این آثار آنهایی هستند که از همان ابتدا پیام و محتوای مورد نظر خود را مرکز ثقل فیلمنامه کار قرار داده و از آن به عنوان یکی از عناصر کلیدی آن بهره گرفته‌اند. ماه مبارک رمضان و سریال‌هایی که به این مناسبت ساخته می‌شوند با توجه به وجوه معنوی این ماه از آن تاثیر گرفته و به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم از آن متاثر می‌شوند. یعنی علاوه بر وجوه سرگرم کنند‌گی، به محتوا هم توجه بیشتری نشان داده شده و از این طریق بر مخاطب روزه‌دار تاثیر می‌گذارند. مجموعه تلویزیونی «برادر» ساخته جواد افشار که این روزها روی آنتن شبکه دو رفته از جمله این آثار است که در آن به موضوع تولید ناخالص ملی و تاثیر قاچاق کالا روی آن پرداخته شده است. برادر، داستان حاج کاظم پهلوان است که همچنان به شیوه تجارت سنتی خود پایبند بوده و به عنوان یک تاجر سرشناس برنج تلاش می‌کند که محصولی صد در صد ایرانی با قیمتی معقول و مناسب در اختیار مردم قرار گیرد. در این بین کسانی هستند که با او به رقابت و در نهایت دشمنی پرداخته و برای زمین زدن حاج کاظم وارد کارزار می‌شوند. قصه‌ای کاملا آشنا و بارها گفته شده با محوریت تقابل خیر و شر که در لایه‌های زیرین آن به اقتصاد ملی و آفتی به نام قاچاق کالا پرداخته شده است. در آثاری از این دست آنچه که می‌تواند کلیت کار را تحت تاثیر قرار داده و آن را به شعارزدگی نزدیک کند، شکل قرار گرفتن پیام مورد نظر کارگردان در بطن داستان است که در برادر این اتفاق کمتر رخ داده است. بخشی از این امر به تحقیق در زمان نگارش فیلمنامه بازمی‌گردد که به واقعی‌تر و ملموس‌تر شدن آن کمک شایانی کرده و مخاطب، خود را از آن دور نمی‌بیند. در حقیقت افشار و گروهش قصه را بدون توجه به پیام آن شکل نداده بلکه از همان بدو امر به آن توجه داشته‌اند. به همین خاطر هم جز مواردی اندک، این موضوع گل درشت و اغراق شده به چشم نمی‌آید. در یک مجموعه تلویزیونی بیست و چند قسمتی علاوه بر داستان مرکزی نیاز به خرده داستان‌هایی داریم که قصه را در عرض گسترش داده و در نقطه ای به قصه اصلی وصل شوند. در برادر هم تلاش زیادی در این رابطه شده که برخی خوب از کار درآمده و برخی دیگر موفق نبوده‌اند. برای مثال از گروه نخست می‌توان به کینه قدیمی دوست چهل ساله حاج کاظم از او اشاره کرد که حتی قرار بر ازدواج دخترش با پسر کاظم(ناصر) هم بوده است. این داستان فرعی به خوبی در کلیت کار جا افتاده و به یکی از عناصر کلیدی پیش‌برنده داستان تبدیل شده است. اما برخی دیگر چنین کیفیتی نداشته و مخاطب نسبت به آن احساس خوبی ندارد که نمونه آن را در علاقه میان مسعود و دوست خواهرش(عطیه) می‌بینیم. موضوع مهم قاچاق کالا که در اینجا با توجه به شغل حاج کاظم پهلوان به قاچاق برنج خارجی و واردات بی رویه آن مرتبط شده، بخش مهمی از داستان را تشکیل داده و در بخش‌های مختلف سعی شده تا به مخاطب «داده‌های مبتنی بر تحقیقات میدانی» نسبتا دقیقی در این ارائه شود. جواد افشار در این مرحله از آن جهت موفق عمل کرده که تا حدودی وارد ریز ماجرا شده و مخاطب را هم همراه خود وارد دنیای کثیف و هولناک قاچاق می‌کند. در قسمت‌های نخست ابتدا با حاج کاظم و اخلاق خاص او در تجارت آشنا شده و از قضیه اختلاف او با پسر بزرگش(مسعود) مطلع می‌شویم بی آنکه از جزییات آن با خبر شویم. این در حالیست که در همان قسمت‌های یاد شده افشار روی این اختلاف کهنه مانور زیادی داده و انتظار مخاطب را از موضوع این اختلاف بالا می‌برد. در حالی که  در قسمت‌های بعد و پس از آشتی پدر و پسر، کل ماجرا به کله شقی جوانانه مسعود در گذشته ختم می‌شود! در حالی که این نمی‌تواند دلیل کافی و مستدلی برای رویگردان شدن پدر از پسر که حتی باعث مشاجره کاظم با همسرش هم می‌شود، باشد. دعوای او با کاسب اهل نزول هم بخش دیگری از شخصیت کاظم را شکل داده و اعتقادات مذهبی‌اش را به مخاطب گوشزد می‌کند و فرد نزول خور را هم به طیف دشمنان کاظم نزدیک و نزدیک تر می‌کند. سکته حاج کاظم را می‌توان مهمترین نقطه عطف 10 قسمت نخست برادر به حساب آورد که داستان را وارد مرحله تازه ای می‌کند. در کنار آن ورود مسعود به قصه هم دیگر اتفاق مهم فیلمنامه است که به نقطه عطف اصلی کار گره خورده است. در این میان اطلاع پیدا کردن مسعود از وخامت حال پدر نیز نقطه عطف مهم دیگری در 10 قسمت دوم به حساب می‌آید که با توجه به قرار گرفتن کاظم در مقام قهرمان، مخاطب در بیم و امید نسبت به سرنوشت وی قرار می‌گیرد. ماجرای علاقه ناصر به نازی دختر همکار قدیمی پدرش، خرده داستان دیگری است که با ورود نازی به داستان قوت گرفته و به موازات داستان اصلی پیش می‌رود. مریم دختر حاج کاظم دیگر شخصیت کلیدی برادر است که با توجه به خبرنگار بودنش بهانه مناسبی برای ورود کارگردان به ماجرای قاچاق برنج خارجی از طریق اوست. همچنین علاقه حسابدار قدیمی و معتمد حاج کاظم به مریم که خود نیز دستی در سندسازی‌های ناصر در حجره پدری دارد، ایده مناسبی برای ورود هرچه بیشتر مریم به بطن ماجراست. ناصر هم نمونه‌ای آشنا از جوان‌هایی است که میان راه و رسم کاسبی پدر که ریشه در مذهب و اعتقادات دینی اش دارد و طی کردن راهی صد ساله در مدتی کوتاه، سرگردان مانده و از روی خامی در مخمصه‌ای بزرگ گرفتار می‌شود.