kayhan.ir

کد خبر: ۷۹۴۶۰
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۹

نگاهی دیگر به آشوب‌های نیابتی تیرماه 78


عبدالحسین معتمدی
1- این روزها هفدهمین سالگرد آغاز آشوب در 18 تیر 1378 است. ماجرا ظاهرا با زد و خورد پلیس و دانشجویان در کوی دانشگاه تهران شروع شد اما عمق ماجرا به معادلات بزرگ امنیتی در غرب آسیا (خاورمیانه) برمی‌گشت. در حقیقت آمریکا و اسرائیل با بخشی از سیاستمداران دولتی و احزاب و مطبوعات اصلاح‌طلب به تعامل رسیده بودند؛  البته جریان داخلی نقش پیاده نظام را داشت. و به وقت اقتضا حتی شعار عبور از خاتمی را - که «گورباچف»  نقشه معرفی می‌شد- در دستور کار قرار داد.
2- رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر فرمودند جنگ‌های (نیابتی) سوریه و یمن در جهت حذف مسئله فلسطین از کانون توجه ملت‌های مسلمان منطقه و ایجاد فرصت برای رژیم صهیونیستی است. این جنگ نیابتی علیه محور مقاومت (ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین) در حوزه منطقه‌ای به شکل عریان در جریان است و حتی تا نزدیکی مرزهای ما در عراق(جلولا) و افغانستان و پاکستان پیش آمد، اما در داخل ایران قالب دیگری داشته است؛ همان که شیمون‌پرز در سال 88 گفت‌«جنگ با ایران از داخل مرزهای این کشور آغاز می‌شود و سبزها به نیابت از ما می‌جنگند». اگر آمریکایی‌ها به دنبال اجرای مدل فروپاشی شوروی در ایران بودند، صهیونیست‌ها توقع مشابهی از ماجرای 18 تیر داشتند؛ چنان که نخست‌وزیر این رژيم 22 تیر ماه 78 اعلام کرد‌«گزارش جزء به جزء بحران در ایران را از موساد دریافت می‌کنم. آشوب در تهران کل معادلات صلح خاورمیانه(سازش و معامله فلسطین) را به نفع اسرائيل تغییر خواهد داد.»
3- اما فقط پرز نبود که آشوبگران را پیاده نظام اسرائيل توصیف کرد. روزنامه نشاط با سردبیری شمس‌الواعظین(نزدیک به نهضت آزادی و طیفی از اصلاح‌طلبان تندرو) در همان روزها صراحتا از آشوبگران به‌عنوان «جنگجویان دلیر»!! یاد کرد.
اتاق جنگ این جنگجویان در برخی پایگاه‌های مطبوعاتی، معاونت سیاسی وزارت کشور(با محوریت تاج‌زاده)، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد(با محوریت عیسی‌ سحرخیز و احمد بورقانی) و برخی عناصر نفوذی در نهادهای امنیتی- که خود را در قتل‌های زنجیره‌ای پاییز 1378 و سپس انتساب اصلاحیه قانون مطبوعات به قاتلان در 15 تیر 78 نشان دادند- شکل گرفته بود. بخش‌های مهمی از دولت اصلاحات در تدارک 2 ساله برای چنین آشوبی بود، حتی اگر بعدها گفت خاتمی شاه‌سلطان حسین صفوی بی‌عرضه و اردک لنگ است و باید از او عبور کرد... و سرانجام خاتمی 16 آذر ‍1383 از سوی طیف دانشجویی این جریان هو شد.
4- سهم جریان مدعی اصلاح‌طلبی در این آشوب نیابتی سهم بزرگی است و این پرسش را پیش می‌کشد که چرا آنها در نقشه دشمن نقش ایفا کردند؟ اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم با محوریت ممنوعیت فعالیت وابستگان رژیم طاغوت و وابستگان به بیگانه، چرا با نگرانی اصلاح‌طلبان مواجه شد؟ روزنامه سلام وابسته به مجمع روحانیون و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، چقدر به گروهک‌های معارض آلوده شده بود که از اصلاح قانون احساس نگرانی کرد و با نقش‌آفرینی موذیانه سعید حجاریان(و دوستانش) و جعل سند اطلاعاتی سعی نمود اصلاحیه را به سعید امامی و عاملان قتل‌های زنجیره‌ای نسبت دهد؟ همین شانتاژ، مقدمه تحریک دانشجویان توسط طیف علامه دفتر تحکیم(وابسته به حزب مشارکت و نهضت آزادی) بود و سپس درگیری با نیروی انتظامی و ماجرای کوی و کشته شدن عزت ابراهیم‌نژاد که دانشجو جا زده شد. بلافاصله خونخواهی دانشجویان کشته نشده‌ای که ادعا می‌شد تعدادی از آنها کشته شدند، تبدیل به تیتر اول روزنامه‌هایی مانند نشاط و فتح و خرداد(روزنامه وابسته به عبدالله نوری اولین وزیر کشور دولت اصلاحات) شد. مشابه همین شگرد ایجاد تنش و درگیری و کشته‌سازی، 10 سال بعد- به بهانه تقلب در انتخابات- اجرا شد.
5- آلمانی‌ها به نیابت از آمریکا کنفرانسی را برای ایران در 20 و 21 فروردین 79 تدارک کردند با عنوان «ایران بعد از انتخابات» که به کنفرانس برلین مشهور شد و محتوای آن موضوع براندازی نیمه سخت یا جنگ هوشمند بود. «خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت» در حاشیه همین کنفرانس عنوان شد.
حد فاصل سالهای 77 تا 79 سالهای مهمی از نظر اجرای یک پروژه امنیتی علیه ایران است. هنوز تحلیل دقیقی درباره نسبت خانوادگی مهرداد عالیخانی(از عوامل اصلی قتل‌های زنجیره‌ای) با عالیخانی(از مقامات ساواک و ارتباط وی با موساد و شبکه زیتون آن در رژیم پهلوی) انجام نگرفته است. اگر آشوب تیر 78 از قتل‌های مشکوک پاییز 77 تغذیه کرد، انتخابات مجلس ششم در بهمن 78 به ویژه در تهران از مظلوم‌نمایی این ماجرا تاثیر پذیرفت. چند ماه بعد آمریکایی‌ها پروژه تجزیه یوگسلاوی از طریق انتخابات و حمایت از احزاب همسو با «کوشتونیتسا» را استارت زدند، پروژه‌ای که آمریکا و آلمان در آن بالغ بر 77 میلیون دلار و 16 میلیون مارک هزینه کردند. دوگ شوئن رئيس مؤسسه «پن شوئن برلن اسوسییشن»‌ از مهر 78 (اکتبر 1999) پروژه بزرگ را به دعوت اعضای 20 حزب مخالف حکومت یوگسلاوی کلید زد و یک سال بعد فروپاشی این کشور بزرگ و قدرتمند در قلب اروپا وارد آخرین فاز اجرایی شد.
6- سازمان مجاهدین انقلاب 24 مرداد 78 بیانیه هشدارآمیزی خطاب به دفتر تحکیم صادر کرد که در آن آمده بود«جبهه‌ای وجود دارد که به جنبش دوم خرداد و نماد سخنگوی آن خاتمی، به چشم محلل می‌نگرد. این جریان هرچند که برخی قرابت‌ها با دوم خرداد و جنبش دانشجویی از خود بروز می‌دهد اما اختلاف ریشه‌ای، تاریخی و ایدئولوژیک را انکار یا کتمان نمی‌کند.» با وجود این آگاهی، به مرور پیوند طیفی مؤثر از اصلاح‌طلبان با جریان ضدانقلاب عمیق‌تر شد. جریانی که آقای روحانی در سخنرانی حماسه 23 تیر 78 رسما از آنها به‌عنوان مزدوران آمریکا و اسرائيل نام برد، به تدریج مدعیان اصلاح‌طلبی را در خود مستحیل، هضم و مسخ کردند و خروجی آن در همراهی امثال خاتمی و موسوی و تاج‌زاده و نبوی و... به نمایش درآمد. این، محصول عدم رعایت تقوای جمعی و غنیمت‌طلبی به هر قیمت بود. کنفرانس برلین یک سال بعد (اردیبهشت 79) در سمینار استنفورد آمریکا پیگیری شد و ضمن آن «گیل لاپیدوس» متخصص امور شوروی سابق صراحتا از بازسازی پروژه فروپاشی شوروی علیه ایران گفت و اینکه خاتمی، گورباچف نقشه است. هرچند رهبر انقلاب کوشیدند خاتمی را نجات دهند و فرمودند خاتمی، گورباچف و ایران، شوروی نیست اما خاتمی با سقوط‌های بعدی نشان داد گروگان گرفته شده یا آمریکایی‌ها از او «آتو» دارند.
7- رهبر معظم انقلاب اردیبهشت 79 از داستانی غم‌انگیز سخن گفتند؛ اینکه دشمن برای تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی مردم نسبت به نظام، پایگاه مطبوعاتی زده و این طیف مشغول شارلاتانیسم مطبوعاتی هستند. دو سال پیش از آن مهاجرانی وزیر ارشاد درباره روزنامه‌های جامعه و توس تصریح کرده بود«آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامه‌نگاران رژیم شاه، دنبال تشنج‌آفرینی هستند و خاتمی را گورباچف و خود را یلتسین تلقی می‌کنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه می‌دهند. آنها با کسانی همکاری می‌کنند که با نفس دین مسئله دارند و
گروه‌هایی که در سال 60 به هم پیوستند و مقابل انقلاب ایستادند، مانند جبهه ملی، نهضت آزادی و حتی گروه‌های مارکسیست.»
8- هفده سال پس از آشوب نیابتی 78 و هفت سال پس از فتنه 88 هنوز هم عوامل اصلی پروژه‌های ضدامنیت ملی، به مجازاتی که سزاوارشان است نرسیده‌اند هیچ، که با ژست مظلومیت طلبکار هم شده‌اند. آنها قرار بود نقشی را بازی کنند که بعدها داعش و بقایای حزب بعث و نیز جبهه النصره و احرار الشام در عراق و سوریه به اجرا گذاشتند.