سالک الهی برای مرگ آماده است(سلوک عارفانه)
(بدان ای سالک راه خدا!) صاحبدلی برای اقامه نماز به مسجدی رفت، نمازگزاران همه او را شناختند. پس از او خواستند که بعد از نماز بر منبر رود وپند گوید. او نیز پذیرفت نمازجماعت تمام شد. چشمها همه به سوی او بود. مرد صاحبدل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسمالله گفت و خدا و رسولش را ستوده آنگاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هرکس از شما میداند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد برخیزد! کسی برنخاست. آنگاه گفت: حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است برخیزد! باز کسی برنخاست. پس گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!» (1)
__________________________________
1- تذکرهالاولیاء محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری