چرا آن طور که توقع میرود، پیشرفت نمیکنیم؟!
ورزش، گرفتار ولنگاری فرهنگی است
سرویس ورزشی -
رشتههایی که در ورزش ما جزو رشتههای مطرح، موفق و در کلاس جهانی و المپیکی هستند، به موضوع فرهنگ به معنی واقعی اهمیت میدهند؛ اما در مقابل این رشتهها، رشتهای چون فوتبال گرفتار لاابالیگری فرهنگی است و علیرغم وجود پول، امکانات، توجهرسانهای، توجه مسئولان و... در آن خبری از پیشرفت به معنی واقعی نیست!
معضل «ولنگاری فرهنگی» که رهبر انقلاب در سخنرانی سالگرد رحلت امامخمینی(ره) به صراحت از آن یاد کردند، اولاً مشکلی است غیرقابل کتمان که فرهنگ عمومی را تحتالشعاع قرار داده است و باید نه فقط مسئولان امر و دولتمردان بلکه برنامهریزان اجتماعی و فرهنگی، دستگاههای ذیربط، متولیان امور فرهنگی مثل وزارت ارشاد، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، دانشگاهها و... آن را جدی گرفته و برای پایان دادن به وضع ولنگارانه حاکم بر فرهنگ جامعهای که در طول تاریخ خود به مملکتی دارای فرهنگ غنی و تمدنساز معروف بوده است، دست به کار و تلاش جدی و بیوقفه بزنند. موضوع فرهنگ و حساسیت آن بر هیچ اهل فهم و درکی پنهان نیست و شرایط فعلی آن در کشور ما به گونهای است که حتی در همین ماههای اخیر، رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند به خاطر وضعیت فرهنگی جامعه، گاهی شبها خوابم نمیبرد (نقل به مضمون). این حالت و احساس کم و بیش باید بر همه کسانی هم که در قبال فرهنگ جامعه، سلامت و بهداشت اخلاقی کشور، مسئولیت و دغدغه دارند، غالب باشد.
ثانیاً بدون تردید و به طور منطقی ولنگاری فرهنگی، حوزه ورزش را هم به عنوان یک امر اجتماعی که دامنه فعالیت آن، مخاطبان وسیعی از جامعه را با گرایشها و سلایق فکری، طبقات و قشرهای مختلف اجتماعی، گروههای سنی مختلف و... را دربر میگیرد، تحت تأثیر قرار داده است به طور ساده پر ولنگاری فرهنگی ورزشی را هم گرفته است! ورزش هم بخشی از جامعه و جزئی از یک مجموعه بزرگ است که با آن در تأثیر و تأثر متقابل است. وقتی میگوئیم بر فرهنگ نوعی ولنگاری حاکم است، یعنی بخشهای مختلف جامعه تحت تأثیر آن هستند و مهمتر از آن در این بخشها، کسانی و دستگاههایی و... هستند که خواسته و ناخواسته با عملکرد خود در دامن زدن به این ولنگاری نقشآفرینی میکنند. یکی از این بخشها مثلاً هنر است، سیاست است، بازار و تجارت است، مدرسه و دانشگاه است و... بالاخره ورزش است. برای اثبات وجود ولنگاری فرهنگی در ورزش حداقل این نشریه مشکلی ندارد، چرا که سالهاست به سهم و توان خود و براساس وظیفه و رسالت کاری و حرفهای خود، بارها و بارها درباره اهمیت فرهنگ و نقش آن در رشد و پیشرفت و اعتلای هر امری از جمله ورزش نوشته است و هشدار داده است. خوانندگان گرامی این ادعا و گفته ما را تصدیق میکنند و میدانند از گذشته و همیشه یکی از موضوعات محوری و به قول امروزیها «کلید واژه»های ما، موضوع «فرهنگ» بوده است و تمام حرف و درد و فریاد آن هم در این جمله خلاصه میشود: تا فرهنگ ورزش اصلاح نشود محال است ورزش پیشرفت کند. توضیح هم دادهایم که اولاً این حرف، حرف ما و حرف زید و عمرو نیست، بلکه اصلی علمی و ثابت شده و مورد تأکید آیینهای الهی و مکاتب علمی پیشرفته است و ثانیاً اگر ورزش ما آنطور که توقع داریم و میخواهیم، پیشرفت نمیکند چون به این اصول علمی و توصیههای مکتبی عمل نمیکند و چون عمل نمیکند، ورزش ما «علمی» نیست. ورزش علمی که کشیدن چهار تا فلش روی کاغذ و استفاده از واژههای فرنگی و سلمبه قلمبهگویی نیست، ورزش علمی یعنی ورزش متکی بر اصول ثابت شده و عملاً پایبند به یافتههای تجربه شده و... یکی از این اصول بیبدیل و یافتههای اثبات شده همان است که بالاتر درباره فرهنگ عرض شد، برای پیشرفت در هر امری (علم، هنر، اقتصاد، آموزش و پرورش، ترافیک، شهرنشینی و... و ورزش) باید فراتر از پرداختن به ابزار فنی و مادی (که در اصطلاح علمی آن را فرهنگ مادی مینامند) برای سلامت اخلاقی، رفتاری، مناسبات انسانی و... (که در اصطلاح علمی آن را بعد غیرمادی فرهنگ نام دادهاند) فکری کرد و اقدامات کارساز به کار بست، اگر این اتفاق نیفتد و فکر و عمل ما از فرهنگ صرفاً به بعد مادی و کمیت و ابزار و امکانات و پول و ظاهر و ظاهرسازی و... معطوف شود، و از اصل ماجرا غافل شویم، آنگاه دیر یا زود ولنگاری فرهنگی سراغ ما میآید. که اینک آمده است. در ورزش هم ما با این مشکل و معضل روبهرو هستیم و چون چنین است، حرکت رو به جلوی ورزش کند صورت میگیرد. نمیخواهیم سخن بیش از حد طولانی شود اما باز مجبور به تکرار این مثال و نمونه هستیم که میتواند بحث ما را عینیتر و واقعیتر سازد. رشتههایی که در ورزش ما جزو رشتههای مطرح، موفق و در کلاس جهان و المپیکی هستند، یعنی رشتههایی مثل کشتی، والیبال، تکواندو و... رشتههایی هستند که به موضوع فرهنگ به معنی واقعی- نه نمایشی و ظاهری آن که از این بابت نه در ورزش بلکه در هیچ کجای مملکت کم نداریم!!- اهمیت میدهند، یعنی هم بعد مادی فرهنگ (بودجه و امکانات و لیگ و مسابقه و مربی و توپ و تور و سالن و...) و هم بعد غیرمادی آن (ارزشها و روابط و مناسبات و مدیریت و انضباط و ضابطه و...)، و چون چنین است این رشتهها در مسیر پیشرفت قرار گرفته و رو به جلو در حرکت هستند اما رشتههایی که - شاخصترین آنها فوتبال است- گرفتار لاابالیگری فرهنگی هستند و در آن علیرغم وجود پول و امکانات و توجه و پرداخت رسانهای و توجه مسئولان و...- که از این نظر با رشتههای دیگر، حتی رشتههای موفق و المپیکی قابل مقایسه نیستند- خبری از پیشرفت به معنی واقعی و ملموس - نه کمی و عددی و نه رنکینگی!- آن، نیست، یا اگر هست، خیلی نادر و کند و غیرملموس است. این واقعیات روشن، این نمونههای زنده در پیشرو، این هشدارهای رهبری، این نوشتههای خیرخواهانه و منطبق بر واقعیات، باید حجت را بر همگان به ویژه مسئولان امر تمام کند زیرا سؤال «از کجا آغاز کنیم؟» را به صراحت پاسخ میدهد و راه رفتن به سوی پیشرفت را به آنان مینمایاند.
قبل از اینکه مطلب را به پایان برسانیم لازم به ذکر است که بهترین راه برخورد با ولنگاری فرهنگی در همه جا و از جمله در ورزش، باز همان است که رهبری در سخنان ذکر شده، اعلام کردند: انقلابیگری! برخورد انقلابی و مجاهدانه و بیوقفه و بدون هراس که البته و صد البته باید به جوهر تدبیر و منطق آمیخته باشد. خوانندگان محترم و فهیم میدانند که معنی انقلاب در هر فرهنگ و مرام و مکتب و جغرافیا، هر چه هست، در فرهنگ اسلام، و با تکیه بر تاریخ روشن آن از صدر تا امروز، انقلاب اسلام، انقلاب عقلانیت و تدبیر علیه جاهلیت و بیمنطقی است. انقلاب در فرهنگ این مکتب شورش علیه بیعقلی و هرهری مسلکی و هویپرستی و منفعتجویی و... و در یک کلمه علیه همان که بالاتر ذکر شد و همان که قرآن کریم به صراحت از آن نام میبرد، «جاهلیت» است. انقلاب اسلام، انقلابی که رهبر و امام آن، شخص رسول خدا(ص) بود، بیش از هر چیز انقلابی فرهنگی و علیه همه زشتیها و پلشتیهای اخلاقی و اجتماعی که بر تار و پود جامعه چنگ انداخته، بود بنابراین وقتی گفته میشود بهترین راه برخورد با نابسامانی و ناهنجاریها و بالاخره اصلاح ولنگاری فرهنگی، انقلابیگری و استفاده از روشهای انقلابی است، منظورمان دقیقا استفاده از شیوههای عقلانی و منطقی با چاشنی روحیات و اخلاق انقلابی مثل توکل و شجاعت و حقگویی و حقبینی و فسادستیزی و... است.