اگر به دانشگاه اعتماد داشتید 3 هزار بورسیه را متهم نمیکردید(خبر ویژه)
پاسخهای رئیسجمهور، افکار عمومی را اقناع نمیکند. تیم رسانهای دولت در دستهبندی مطالبات و پاسخ نقدها دچار مشکل است.
روزنامه رسالت در نقد سخنان اخیر رئیسجمهور در دیدار با اساتید دانشگاهها نوشت: رئیسجمهور محترم در دیدار با اساتید دانشگاهها و پزشکان نکاتی را بیان داشتند که قابل تامل است. از جمله «چرا ما به دانشگاه اعتماد نمیکنیم، بعد میخواهیم دانشگاه به ما اعتماد کند؟» مخاطب این سخن رئیسجمهور کیست؟ چه کسی یا کسانی به دانشگاه و دانشجو اعتماد ندارد؟ رئیسجمهور محترم در آغازین روزهای ریاست جمهوریاش، بحث بورسیهها را مطرح کردند و با صدای بلند در یک محفل دانشگاهی فرمودند «بورسیه و ما ادراک مالبورسیه؟» ایشان با همصدایی با برخی روزنامهها که صلاحیت سه هزار بورسیه دولت قبل را زیر سوال بردند، عملا عدم اعتماد خود را به صدها نفر از نخبگان علمی دانشگاه که موفق به کسب بورسیه شدند، ابراز کردند. در بررسیها مشخص شد از سه هزار بورسیه کمتر از دویست نفر مشکل دارند. اگر حس اعتماد به دانشگاه، استاد و دانشجو بود، چنین سخنی به میان نمیآمد.
محمدکاظم انبارلویی با اشاره به این سخن روحانی که میگویند: «اگر اساتید ما با اساتید دیگر کشورها ارتباط داشته باشند ممکن است خطراتی کشور را تهدید کند، باید این رابطه را قطع کرد! نمیتوان درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت اقتصادی و علمی داشت!» پرسید؟ چه کسانی میگویند اساتید ما با اساتید دیگر کشورها ارتباط نداشته باشند؟ چه شأنی در تصمیمگیریها دارند؟ اساتید دانشگاههای ما که موتور پیشرفت علمی کشور هستند، در سطح جهانی مطرحند. رکوردهای اعجابانگیزی در رشد علمی هم در منطقه و جهان بهجا گذاشتهاند. اینها هیچگاه و هیچ وقت نگفتهاند کسی مانع ارتباطات ما با جهان بوده است. اگر نهادهای امنیتی کشور دقتهایی دارند، مثلا در رصد جنگ نرم آمریکا میرسند به فردی به نام «جفری دیوید ساکس» مشاور جرج سوروس که فعال در انقلابهای رنگی بود و میبینند او به تهران آمده و با محافل دانشگاهی ما تحت پوششهای خاص تماس میگیرد، این مصداق آن نیست که رئیسجمهور محترم میفرماید: بالاخره ما یک جامعه آزاد هستیم، اخبار درز پیدا میکند ولو نهادهای امنیتی آن را فاش نمیکنند، اما برای دانشجو و استاد و دانشگاه باید یک مقدار هوش سیاسی قائل باشیم. خبر ورود یا ارتباط با چنین افرادی به رسانههای مستقل درز پیدا میکند و واکنشهایی پدید میآورد. اسم این واکنش را نمیشود مخالفت در ارتباط با اساتید خارج کشور دانست. اگر پیشرفتی هم قرار است صورت گیرد قطعا از طریق مشاور سوروس امکانپذیر نیست. دانشجو و دانشگاه و نخبگان بین مفهوم «نفوذ» و «پیشرفت علمی» تفکیک قائل هستند.
آقای روحانی گفته است «برخی، از شرایط و گشایشی که برای کشور ایجاد شده عصبانی هستند. چرا هر روز یک مشکلی را در فضای رسانهها برای دولت به وجود میآورند؟»
اگر تجار و بازرگانان و نخبگان جامعه و مردم، دستاوردهای برجام را طلب کنند، به بدعهدی آمریکا اعتراض کنند و خواهان فعالیت بیشتر دولت در استیفای حقوق ملت باشند، باید گفته شود؛ «برخی، از شرایط و گشایشی که برای کشور ایجاد شده عصبانی هستند؟!»
این شرایط و گشایش واقعا برای کیست؟ برای ما یا برای آمریکاییها؟ این سوالی است که در سطح و عمق افکار عمومی وجود دارد.
پاسخهای رئیسجمهور به شرح آنچه رفت، افکار عمومی را اقناع نمیکند. تیم رسانهای دولت در دستهبندی مطالبات افکار عمومی رسانهها دچار مشکل رصد کردن است. هر نقدی را با این توهم که توطئهای یا اتاق فکری علیه دولت در کار است ارزیابی میکنند و در طراحی پیامهای اقناعکننده و سرویسدهی به رئیسجمهور دچار مشکل هستند. به جای پاسخگویی، نیتخوانی میکنند. در این مورد هم به بیراهه میروند. اکنون بیش از دوسوم رسانههای مکتوب کشور در اختیار دولت است. فضاهای مجازی داخل و خارج یکصدا از دولت حمایت میکنند. چرا از این ابزار استفاده نمیشود؟ دولت در طراحی پیام اقناعکننده افکار عمومی دچار مشکل است. اتاق فکر رسانهای دولت در تمییز نقد مشفقانه و نقد تخریبکننده، مشکل دارد. این دو را با هم قاطی میکند.