به بهانه اختلافات اخیر کیروش و برانکو
مشکل این فوتبال هدفگذاری غلط است!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
یکی از موضوعاتی که این روزنامه به ویژه طی سالهای اخیر بر آن تأکید داشته و از مسئولان ورزش و مدیران رشته فوتبال و علاقهمندان به آن خواسته تا درباره آن با تأمل و جدیت بیشتری بیندیشند، بحث «هدفگذاری در فوتبال» است. هدف بزرگ و نهایی این رشته ورزشی چیست؟ آیا اعتلا و پیشرفت این رشته که حتماً با استقبال تماشاگران و گرم بودن تنور رقابتهای لیگ و ارتقای سطح کیفی آن در داخل و موفقیتها و پیروزیها در میادین قارهای، جهانی و المپیکی همراه خواهد بود، هدف اصلی است یا برعکس هدف اصلی فقط دستیابی به یکی از این موفقیتهایی است که به آن اشاره شد؟ یعنی از میان توفیقهای ذکر شده، مثل ارتقای سطحی رقابتهای داخلی، قهرمانی و موفقیت در آسیا، آن هم در همه ردههای سنی و سطوح ملی و باشگاهی، صعود به المپیک و جام جهانی و درخشش در آن میادین بزرگ، و... فقط یکی را به عنوان هدف اصلی تعیین کرده و تمام سرمایه و وقت و... اهداف دیگر و آن هدف اصلی (اعتلای فوتبال ملی) را قربانی آن کردهایم، و آن یکی هم «صعود به جام جهانی» است.
متأسفانه سالهای اخیر هدف بزرگ و اصلی فوتبال، شده است «صعودبه جام جهانی» و معیار و متر موفقیت یا عدم توفیق یک فدراسیون و مدیریت آن را نه انجام کارهای زیرساختی و رشد فوتبال پایه و... در یک کلام اعتلای فوتبال ایران، بلکه با ملاک «صعود یا عدم صعود به جام جهانی» میسنجند! دلیل روشن آن هم این است که ما هر چند طی کمتر از بیست سال اخیر سه بار به جام جهانی صعود کردهایم، اما اگر قصد خودفریبی نداشته باشیم، خوب میدانیم که کلیت فوتبال ما صعود چندانی نداشته و موفقیتهای مهمی را در هیچ سطح و رده و میدانی کسب نکرده است. همان طور که اشاره شد این روزنامه طی سالهای اخیر چندین بار به این موضوع اشاره کرده است و برای اینکه از سوی کسانی که یا کشش و فهم و قوه درک این مسئله بدیهی را ندارند و یا ریگی به کفش دارند و مغرضند و قصد گمراه کردن اذهان را دارند، متهم به این نشود که مخالف صعود به جام جهانی است، توضیح دادهایم بدون تردید صعود به جام جهانی یک موفقیت و حتی افتخار بزرگ برای فوتبال ایران است و ما نیز مثل هر ایرانی دیگری آرزو داریم فوتبال ما همواره در جمع برترینهای دنیا در میدان نهایی جام جهانی حضور داشته باشد. حرف ما فقط این است که این صعود و حضور باید طی یک پروسه منطقی به دست بیاید و جزو «خروجی»های طبیعی فعالیتهای فوتبال درآید و در یک کلام صعود به جام جهانی، نباید به قیمت نابودی و از سکه انداختن سایر ارکان و اجزاء و فعالیتها و سطوح و ردههای سنی و لیگ و باشگاهها و... بالاخره تحمل حرفهای بیمنطق و خواستههای غلط و زیادهخواهانه تمام شود. فکر میکنیم اتفاق جدیدی که در فوتبال ما رخ داده و همین هفته پیش توجه علاقهمندان و دستاندرکاران و پیشکسوتان و رسانهها و کارشناسان فوتبال را به خود جلب کرد، نمونه و مثال زنده و خوبی است برای اینکه بتواند منظور ما را که با زبان الکن و بیان نارسا میخواهیم توضیح دهیم و تحلیل کنیم، روشن و شفاف و بدون هیچ توضیحی، تبیین و تفهیم نماید. آن اتفاق چیزی نیست جز درگیری لفظی و فنی میان آقایان کیروش به عنوان سرمربی تیم ملی و برانکو به عنوان سرمربی تیم پرسپولیس که البته تعداد زیادی از مربیان و اهل فن و کارشناسان به حمایت از برانکو برخاسته و حتی فدراسیون فوتبال طی یک اطلاعیه با لغو اردوهای تیم ملی (در ارمنستان و اتریش) عملاً بر حرفها و نظرات برانکو صحه گذاشت. اهالی فوتبال و علاقهمندان ورزش کم و بیش در جریان جزئیات این درگیری شدید لفظی قرار گرفتهاند اما در این مجال مختصر، اگر بخواهیم آنچه ما از این اتفاق برداشت کردهایم، بازگو کنیم این است که سرمربی تیم ملی میگوید: «ما برای رفتن به جام جهانی (همان هدف کذایی) برنامه و طرحهایی داریم که طی آن بازیکنان ملیپوش نباید در تمرینات باشگاهیشان شرکت کنند و...» حالا اینکه تکلیف باشگاهها الان در زمان بدنسازی و یارگیری و هماهنگ کردن تیم برای شروع لیگ هستند و... چه میشود؟ از نظر سرمربی تیم ملی مهم نیست، چون مسئولان فوتبال براساس خواسته علاقهمندان ایشان از اول آن هدف غلط را به کیروش تفهیم کردهاند که هدف فوتبال، رفتن به جام جهانی است و بقیهاش (مثل باشگاه و لیگ، فوتبال پایه و تیم امید و فرهنگ و اخلاق و... حرف، آن هم از نوع «مفت»!) آن است.
هدف این است که پانزده، شانزده بازیکن از اینجا و آنجا (ولو دو رگه یا چند رگه) دور هم جمع کنیم، چهار تا اردو و دو بازی تدارکاتی انجام دهیم و... با کسب امتیازات لازم، برویم «جام جهانی»!!
کیروش در این ماجرا مقصر نیست. از اول به او چنین گفتهاند و از او به عنوان سرمربی تیم ملی چنین خواستهاند! دقیقاً برای همین هم هست که او یا به تماشای لیگ نمیآید یا با اکراه میآید و گاه وقتی میآید در گرما گرم مسابقه «چرت» هم میزند! و... و برای او مهم نیست که الان فصل بدنسازی و نقل و انتقالات و آستانه شروع لیگ 95-96 و... است، برای او هیچ چیز جز «صعود به جام جهانی» مهم نیست، چون باز عرض میکنیم به او چنین فهمانده و از او چنین خواستهاند. از آن سو برانکو و باشگاهها هم مقصر نیستند، آنها هم میخواهند با ساختن تیمی آماده به خواسته تماشاگران پاسخ مثبت دهند.
آری، مقصر، کیروش نیست، کیروش میخواهد به وظیفه و مأموریتش عمل کند، برانکو و دیگران هم نیستند. مشکل اصلی «هدفگذاری غلط در فوتبال» است که عوامفریبانه و غیرعلمی و برخلاف منطق و منافع ملی است. این هدفگذاری غلط است که وضع فوتبال را چنین آشفته کرده، سطح و کیفیت فنی و اخلاقی لیگ و فوتبال داخلی را پایین آورده، روابط و مناسبات را چنین درگیرانه و همراه با حرمتشکنی و توهین و... کرده است، و هدف باشگاهها را با هدف تیم ملی مغایر و دوگانه ساخته است و... حرف در این باره زیاد است، اینکه بارها نوشتهایم که صرف رفتن و آمدن مدیران برای فوتبال دردی را دوا نمیکند، بلکه برای نجات و اصلاح فوتبال باید حتماً نگرش و هدفگذاری در فوتبال تغییر کند، از همین روست...