کد خبر: ۷۷۸۷۷
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۳

زندگي مبارزه است(یک شهید،یک خاطره)


 
 
مریم عرفانیان
آن روزها، معمولاً هرلحظه برنامه سخنراني و تظاهرات برقرار بود. يک مرتبه علي خانه ما آمد و گفت:
- «می‌خواهم به بيمارستان امام رضا (ع) بروم، شما هم می‌آیید؟»
گفتم:
- «بله، می‌آیم.»
 با عده‌ای از دوستان به طرف بیمارستان حرکت کرديم که متوجه شدم او پسرش صادق را همراه خود آورده است.
با تعجب گفتم:
- «علی جان! ممکن است حين تظاهرات درگيري پيش بيايد و لازم باشد فرار کنيم؛ اين بچه رو نبايد می‌آوردی.»
 گفت:
- «پسرم از همین کودکی بايد با چنين مسائلی آشنا شود. اين مطالب باید در ذهنش حک شود. زندگي همه‌اش مبارزه است.»
هر چه اصرار کردم تا شايد او را قانع کنم که صادق را به تظاهرات نياورد موفق نشدم. بالأخره همگي با هم به تظاهرات رفتيم.
*خاطره‌ای از شهید علی اسدالله زاده هروی
*راوی: دوست شهید