نميفهمه! (گفت و شنود)
گفت: يکي از فتنهگران فراري در وبلاگ شخصي خود نوشته است «هر وقت به بلايي که رهبران جنبش سبز(!) بر سر من و امثال من آوردهاند فکر ميکنم از ته دل به آنها لعنت ميفرستم.»
گفتم: بالاخره سر غيرت اومده.
گفت: نوشته «خاتمي و موسوي و کروبي من و يک عده ديگر را به خيابان کشيدند و نهايتا باعث فرار ما از کشور شدهاند و حالا فقط به خودشان و زندگي بچههايشان فکر ميکنند.»
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: نوشته است «حالا که به فکر ما نيستند و ما را به حساب نميآورند انگار منتظرند بميريم تا از مرده ما براي کسب قدرت خود استفاده کنند.»
گفتم: يارو ميگفت؛ بچه که بوديم ميگفتند بچه است نميفهمه، بعد ميگفتند نوجوونه نميفهمه، بعد ميگفتند جوونه خامه نميفهمه، بعد ميگفتند، پيره نميفهمه، اما بعد از مرگمون ميگن؛ عجب آدم فهميدهاي بود!