صفر؛ نتیجه 13 سال همکاری اردوغان- اوغلو(نگاه)
محمدرضا مرادی
شاید کسانی که «سهگانه ارباب حلقهها» را دیده باشند و در ضمن اهل رصد تحولات بینالملل نیز باشند به خوبی بتوانند میان حوادث ترکیه و این فیلمِ تخیلی ارتباط برقرار کنند. در فیلم «ارباب حلقهها» موجودی به نام «گالوم» که «حلقه قدرت» به صورت تصادفی به دست وی افتاده است وجود دارد. این «حلقه قدرت» وی را تبدیل به شخصیتی میکند که تنها چیزی که برای وی معنا دارد «قدرت» است. وی حتی در پایان فیلم حاضر است با آرزوی داشتن ابدی «حلقه» خود را به کشتن دهد. زندگی «گالوم» چگونگی سقوط یک فرد از اوج روشنایی به اعماق تاریکی را نشان میدهد. این تمثیل و تطبیق نیز میتواند دقیقا در مورد اردوغان رئیسجمهور ترکیه بهکار رود. در اینجا «حلقه قدرت» همان رویای اردوغان برای پوشیدن ردای سلطنتی است که «منطق» را از وی گرفته و وی را روز به روز از اوج موفقیت و روشنایی به پایین کشانده است. اردوغان تا پیش از سقوط در «گرداب شکستهای متوالی» توانسته بود در ترکیه خود را به عنوان شخصیتی اخلاقی و معتقد و همچنین موفق نشان دهد. وی زمانی که در سال1980 در اداره حمل و نقل شهر اسلامبول شروع به کار کرد با رد تقاضای رئیس خود برای تراشیدن ریش از ادامه کار امتناع کرد. وی حتی با برگزاری جشن سال نو میلادی نیز مخالفت کرد و رفته رفته با موفقیتهایی که در شهرداری اسلامبول به دست آورد توانست خود را به شخصیتی محبوب تبدیل کند. اردوغان اما به زودی تغییر عقیده داد تا جایی که در اولین سفرش به آمریکا جایزه کمیته آمریکایی یهودیان به وی اهدا شد! او اولین فرد مسلمانی است که این جایزه را دریافت کرده است.
اما شاید بتوان اوج سیاست اردوغان مبنی بر فدا کردن هرچیز و هرکس برای تحقق رویایش را در مورد استعفا یا برکناری داود اوغلو نخستوزیر ترکیه دانست. وی روز پنجشنبه ضمن کنارهگیری از ریاست حزب عدالت و توسعه اعلام کرد که در 2 خرداد نیز برای سمتِ نخستوزیری کاندیدا نخواهد شد. نگاهی به پیشینه روابط اردوغان و اوغلو نشاندهنده استفاده ابزاری اردوغان از اوغلو است. اردوغان پس از تکیه زدن به کرسی ریاست جمهوری پنهان نکرده که درصدد افزایش اختیارات این پست و خارج کردن آن از یک موقعیت تشریفاتی است. نظر به ضرورت واگذار کردن پست رهبری حزب عدالت و توسعه، او به دنبال بهترین گزینه بود تا همزمان فردی را به ریاست حزب بگمارد که شانس پیشبرد اهداف حزب را برای پیروزی در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵ نیز داشته باشد. در حالی که نام افرادی همچون عبدالله گل (رئیسجمهور پیشین ترکیه) و بینالی ایلدیریم و نعمان کورتولموش در برابر اردوغان مطرح بود، گزینه او فقط اوغلو بود. از مارس ۲۰۰۳ که اردوغان به نخستوزیری ترکیه رسید، نام این کشور به او و حزب اسلامگرای عدالت و توسعه گره خورده است. از آن روز تاکنون اردوغان چهرهای جدید از ترکیه ترسیم کرده که ناظران آن را بازگشت «نوعثمانیگرایی» میدانند. وقتی که اردوغان در ۲۰۱۳ از آرامگاه آتاتورک دیدار کرد، در دفتر یادداشت آرامگاه نوشت: «ترکیه با عزمی جزم در حال تبدیل شدن به قدرتی منطقهای و جهانی است.» اردوغان برای تحقق چنین آرزویی، نیاز به کسی داشت که مشابه خودش فکر کند. رد پای چنین باوری را میتوان در دو کتاب داود اوغلو یافت. «تغییرات تمدنی و مسلمانان جهان» و همچنین «تاثیر اسلام و غرب بر تئوریهای سیاسی» نام دو کتاب داود اوغلو به زبان انگلیسی است که وی در آنها ریشههای بازگشت به عصر قدرت عثمانی را مطرح میکند. از سوی دیگر، داود اوغلو بازآفرینی نقش عمق استراتژیک ترکیه را تنها در حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان میدید. اردوغان نیز ایفای این نقش را در کسوت وزیر خارجه از سال ۲۰۰۹ به او واگذار کرد. از سوی دیگر با رئیسجمهور شدن اردوغان، وی به دنبال شخصیتی بوروکرات همچون داود اوغلو بود تا پس از تکیه زدن بر مسند نخستوزیری با افزایش قدرت و اختیارات رئیسجمهور مشکل نداشته باشد. اما در نهایت اردوغان نتوانست سیاستهای مخالف هرچند اندکِ اوغلو را تحمل کند و به نوعی زمینه را برای کنارهگیری وی مهیا کرد.
این «زلزله سیاسی» در ترکیه نشاندهنده این امر مهم است که اردوغان همچنان به دنبال تاختن اسبِ قدرت خود است و در این مسیر خط قرمزی برای وی وجود ندارد. اندیشه نوعثمانیگری و بازگشت به دوران امپراتوری، اردوغان را به تدریج از واقعیت جدا کرد و به سمت «رویا» و حتی «توهم» سوق داد. اردوغان در ۲۲ دی ماه ۱۳۹۳ در آئین تشریفات و پیشواز از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، 16 سرباز را در هیبت و لباس سپاهیان 16 دولت ترک تاریخ (به تفسیر خود اردوغان) حاضر کرد که بر روی پلکانی ایستاده بودند. این سربازان در تشریفات کاخ ریاست جمهوری ترکیه به عنوان نمادهایی از این دولتها معرفی شده اند. استقبال از عباس به این شیوه نشان داد که وی در مورد بازگشت به دوران عثمانی جدی است. اکنون نیز که وی به دنبال سرکوب مخالفان داخلی و ایجاد جوِ خفقان در داخل ترکیه است، اوغلو را دیگر برای پیشبرد رویای خود مفید نمیداند و حتی وی را مانعی در این مسیر میداند. در واقع اوغلو تنها ابزاری برای تامین منافع مورد نظر اردوغان بود و این ابزار دیگر بیش از این کارایی ندارد. حتی در پی توافق اخیر ترکیه با اتحادیه اروپا در مورد بحران مهاجران، رسانهها از محبوبیت اوغلو سخن گفتند و به نوعی اوغلو موفق شده بود وجهه بینالمللی خود را بیش از اردوغان به عنوان نماد ترکیه مطرح کند. هراس اردوغان از محبوبیت اوغلو که نمیخواهد کیک قدرت را با هیچ کسی تقسیم کند باعث شد وی به صراحت از پایان اوغلو سخن بگوید. اردوغان همانگونه که اوغلو را به عرصه قدرت آورد همانگونه برد.
اکنون اردوغان مانده است با عرصه بیرقیب سیاست ترکیه. وی به تدریج در مسیر رویای نوعثمانیگری سعی میکند قوه قهریه را بیش از پیش به کار بگیرد. اما این مشی وی سرانجام همانند «گالوم» در ارباب حلقهها باعث خواهد شد هم رویا نابود شود و هم صاحب رویا.