kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۲۵۰
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۰
آمادگی دفاعی از منظر فطرت و دین(بخش دوم و پایانی )

برگی درس‌آموز از تاریخ اسلام


    احمدرضا دردشتی
    در نخستین بخش از مقاله حاضر،مقوله دفاع از دیدگاه فطرت انسانی و آموزه‌های دینی  و در دو سطح فردی – اجتماعی  و بین‌المللی بررسی شد. اینک ادامه مطلب  را پی‌می‌گیریم.
***
در دوران پیامبر اکرم و نزول قرآن کریم به سبب شخصیت ممتاز و برجسته پیامبر و استمرار نزول وحی، جامعه اسلامی هویتی یکپارچه و متحد دارد و مخالفت‌های جدی، تفرقه و تشتت در صفوف مسلمانان به ندرت مشاهده می‌شود. در این دوران خطوط ترسیم شده از سوی قرآن کریم و فرمان‌های پیامبر، حجت قاطعی برای همه مسلمانان و پایان بخش همه اختلافات میان‌فردی و اجتماعی است؛ معمولاً همه مسلمانان در لزوم دفاع از کیان جامعه نوپای اسلامی و حضور در جبهه‌های جنگ و حفظ آمادگی نظامی معطوف به دفاع، اتفاق نظر دارند و مخالفت‌های اندکی که در گوشه و کنار ایراد می‌شود با واکنش‌های اجتماعی مردمی، بی‌اثر شده و از میان می‌رود. اما دوران حکومت امام علی (ع) شرایط جامعه اسلامی و فرهنگ عمومی وضعیت دیگری دارد. در زمان پیامبر (دوران نزول وحی) شناخت دشمن و تحرکات خصمانه آن کار دشواری نیست؛ همه می‌د‌انند که دشمن شماره یک مسلمانان، مشرکان هستند و ازاین‌رو فعالیت‌ها و اقدامات آنان زیر ذره‌بین بصیرت پیامبر و مسلمانان است. در این دوران، منافقان، به سبب عوامل مختلف و فقدان زمینه‌ مناسب، اقدام تأثیرگذاری ندارند و همه حرکت‌ها و فعالیت‌های آنها ناکام و سرکوب می‌شود. اما در دوران امام علی (ع) (دوران تأویل قرآن) نه شخصیت اجتماعی و دینی امام، هم‌طراز پیامبر است و نه مردم زمانه او، همانند مردم زمانه پیامبر از رشد بصیرت و آگاهی، یکپارچگی و خلوص‌نیت برخوردارند. امام علی(ع) با مردمی روبه‌رو است که آرام‌آرام در طول 25 سال، از لحاظ فکری، ارزشی، رفتاری و به یک سخن، از لحاظ سبک زندگی، تغییرهای زیادی کرده و به دوران جاهلیت و ارزش‌های جاهلی بازگشته‌اند. رفاه‌طلبی، تن‌آسایی در آنها رشد کرده و معیارهای اسلامی و اخلاقی آنان دگرگون شده است. بزرگان و خواص جامعه اسلامی، که روزگاری در کنار پیامبر، مجاهدت‌های بسیاری از خود نشان می‌دادند، در اثر تغییر فضای سیاسی، اجتماعی، تربیت تازه‌ای یافته بودند. تعصبات و تعلقات قبیله‌ای و جناحی، بازگشت به افکار و ارزش‌های دوران جاهلیت، خوکردن به رفاه و تنعم‌های فراهم‌آمده در سایه غنائم انبوه جنگ‌های خلفا، روحیه مبارزه با باطل و تحمل سختی در دفاع از حکومت دینی علوی و ارزش‌های اسلامی و منافع جمعی آنان را تضعیف و بسیار کمرنگ کرده بود.
تاکید امام علی (ع) بر آمادگی‌های دفاعی
 امام  علی (ع) آن هنگام که از او می‌خواهند تا خلافت را بپذیرد به خود این واقعیت تلخ و گزنده اشاره می‌کند و اوضاع و شرائط زمانه را برای خلافت خود نامناسب توصیف می‌کند:« مرا واگذاريد و ديگري را بجوئيد؛ چرا که به استقبال حوادثی مي‏رويم که رنگارنگ و فتنه‏آميز است و چهره‏هاي گوناگون دارد و (به سبب آن)، دل‌ها بر اين بيعت ثابت و عقل‌ها بر اين پيمان استوار نمي‏ماند. چهره افق حقيقت را (در دوران خلافت سه خليفه) ابرهاي تيره فتنه پوشانده و راه مستقيم حق، ناشناخته مانده است. آگاه باشيد! اگر دعوت شما را بپذيرم، براساس آنچه که مي‏دانم با شما رفتار مي‏کنم و به گفتار اين و آن و سرزنش سرزنشگران گوش نمي‏دهم؛ اگر مرا رها کنيد چون يکي از شما خواهم بود؛ که شايد شنواتر، و مطيع‏تر از شما نسبت به رئيس حکومت باشم؛ (با این وصف) اگر وزير و مشاورتان باشم، بهتر است از اینکه امير و رهبر شما باشم!»(1) از سوی دیگر در دوران 25 ساله خلافت خلفای سه‌گانه، منافقان، آرام‌آرام در همه ارکان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی نفوذ کرده و زمام قدرت را به دست گرفته‌اند. در این دوران، خبری از مشرکان قریش نیست تا دشمنی آشکار آنان جای هرگونه سوء‌تفاهم را از میان بردارد؛ امام با دشمنانی رو به رو است که ظاهراً مسلمانند، خدمات زیادی در راه اسلام انجام داده و خیرخواه جامعه اسلامی به شمار می‌روند. ازاین‌رو ضرورت دفاع از جامعه اسلامی و حکومت برآمده از آن، در برابر دشمنی‌های پیدا و پنهان منافقان و در رأس آنان معاویه و بنی‌امیه، برای همه روشن نیست. راهبردها، شیوه‌ها و برنامه‌های دشمنان اسلام، مزورانه و پیچیده شده و قدرت تشخیص و تحلیل مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی کاهش یافته است. یکی از شیوه‌های مؤثری که معاویه در جنگ با امام علی در پیش گرفت، فرسایشی‌کردن جنگ بود. معاویه پس از جنگ صفین، در جبهه نظامی به جنگ‌های ایذایی روی آورد و در جبهه روانی با تمام توان بر علیه امام به تبلیغ پرداخت. از ابتدای خلافت امام علی، معاویه با طرح خونخواهی عثمان، امام را به قتل او متهم می‌کرد و مشروعیت حکومت او را مورد تردید قرار می‌داد. با ساختن و پرداختن احادیث جعلی و شایعات گسترده، حتی دیانت امام را انکار می‌کرد؛ چه رسد صلاحیت و خیرخواهی او برای مسلمانان را! این وضعیت دردناک به‌گونه‌ای جریان داشت که بسیاری‌، بلکه همه اهل شام، امام علی را مسلمان و اهل نماز نمی‌دانستند. ایجاد تردید در خیرخواهی امام و تبلیغ ناکارآمدی حکومت او در حل مشکلات مردم تا آنجا جدی بود که امام (ع) در خطبه 27 نهج البلاغه از بی‌اعتنایی و بی‌اعتمادی مردم کوفه به راهبردها و طرح‌های سیاسی و نظامی خود انتقاد کرده و می‌فرماید: «مرگ بر شما باد! که دلم را مالامال خون و سینه‏ام را از خشم آکنده ساخته و جام زندگی ام را از شرنگ غم لبریز کردید و با نافرمانی‌هاى خود اندیشه‏ام را تباه ساختید. تا آنجا که قریش گفتند: پسر ابو طالب، مردى دلیر است ولى از آئین لشکرکشى و فنون نبرد آگاه نیست! خدا پدرشان را بیامرزد! آیا در میان رزم‏آوران، رزم‌دیده‏تر از من مى‏شناسند؟! یا کسى را که پیش از من قدم به میدان جنگ نهاده باشد سراغ دارند؟! ... ولی جز این نیست که هرکه را فرمانش نبرند، طرح و نقشه‌ای نخواهد داشت!»(1)
 با این وصف دیگر لزوم مبارزه، آمادگی دفاعی و ورود در نبرد با دشمن برای چنان مردمی مفهوم خود را از دست می‌دهد. اگر به خطبه‌ها و نامه‌های امام در نهج‌البلاغه توجه کنیم با  حجم عظیمی از سخنانی مواجه می‌شویم که ضرورت مبارزه و جهاد دفاعی بر علیه اصحاب جمل و صفین را به مردم گوشزد می‌کند. بخش زیادی از سخنان امام در نهج‌البلاغه به تبیین ضرورت، اهمیت و اقدامات لازم برای دفاع از حکومت اسلامی و مصالح جامعه اسلامی اختصاص دارد. این مسئله از چیزی جز تغییرنگرش خواص و به تبع آنها عامه مردم نسبت به ضرورت مبارزه با معاویه و دفاع از نظام اسلامی خود، از چیز دیگری حکایت نمی‌کند.
شباهت شرایط کنونی با دوران امام علی(ع)
شرایط کنونی جامعه اسلامی ایران بی‌شباهت به دوران امام علی نیست. دگرگونی مناسبات و شرایط نظامی و فرهنگی و اقتصادی جهان موجب شده است تا راهبردهای دشمنان ملت ایران، ماهیتی بسیار پیچیده، متنوع و ظریف به خود بگیرد. امروزه شناخت دشمن و مجموعه اقدامات خصمانه آن، به آسانی گذشته نیست. هنگام بروز جنگ فیزیکی، هیچ کس در ضرورت دفاع تردید نمی‌کند، اما وقتی دشمن از شیوه‌های نرم و مزورانه استفاده می‌کند، شناخت زمینه‌ها، راهبردها، شیوه‌ها، ابزارها و اهداف دشمن با سهولت میسر نیست. جنگ نرم، غالبا مقدمه جنگ سخت است. دشمن در جنگ نرم از راهبردهای گوناگون و شیوه‌های مختلفی بهره می‌جوید. یکی از مهم‌ترین راهبردها، تغییر نگرش مردم، به‌ویژه خواص، نسبت به دشمن و تضعیف باور به لزوم آمادگی دفاعی در یک ملت در برابر دشمنی‌های احتمالی است. وقتی جامعه‌ای، بویژه رهبران، سیاستمداران، نظریه‌پردازان و روشنفکران  جامعه، باور کنند و این باور را به مردم سرایت دهند که دشمنی وجود ندارد و قدرت‌های بیرونی در صدد نفوذ و نابودی ما نیستند، چه رسد اینکه آنها را دوست و خیرخواه خود تلقی کنند، آرام آرام باور به لزوم آمادگی دفاعی (از لحاظ روانی و رفتاری) تضعیف می‌شود و تلاش جدی برای فراهم آوردن امکانات و توانمندی‌های لازم فرهنگی، سیاسی و نظامی انجام نمی‌گیرد.
در چنین شرایطی مسئولان کشور ممکن است در نقش نفوذیان ناآگاه دشمن به تخریب زیرساخت‌های فکری جامعه و تضعیف بنیه دفاعی کشور در سطح نرم و سخت، بپردازند و روحیه تجاوزپذیری و بی‌اعتنایی به مصالح و منافع ملی را در میان جامعه پدیدآورده و بپرورند. امروز جمهوری اسلامی ایران در شرایط حساس و مهمی به سر می‌برد. پیروزی‌های چشمگیر سیاسی و فرهنگی در عرصه بین‌الملل و ارتقاء بنیه دفاعی کشور از یک‌سو و شکست همه جانبة آمریکا و دیگر متحدان قدرت طلب استکباری آن در رسیدن به اهداف خود با تجاوز نظامی به کشور‌های مسلمان، زمینه تجاوز نظامی به کشورمان را تا حد زیادی کاهش داده است. در حال حاضر حمله نظامی به ایران هیچ چشم‌انداز روشنی را برای دشمنان ترسیم نمی‌کند و ازاین‌رو دشمن در دوران پسابرجام، استراتژی دیگری را دنبال می‌کند. خطرناک‌ترین شیوه‌ای که در استراتژی دشمن وجود دارد، تضعیف قدرت دفاعی و بازدارنده کشور است. این استراتژی در سطح بین‌المللی و سیاسی با فشار تحریم و از مجرای شورای امنیت و دیگر سازمان‌های جهانی و در داخل کشور با ترویج و تبلیغ این ایده است که مذاکره و گفتگو با قدرت‌های بزرگ استکباری، تنها راه‌حل همه مشکلات کشور است و دولت آمریکا و دیگر کشورهای غربی، دولت‌هایی صلح‌طلب، خیرخواه و اهل مذاکره‌اند؛ و اگر چنین نیستند، دست کم اهل بده بستان و تعامل دیپلماتیک هستند و بنابر این ارتقای بنیان‌های دفاعی و دنبال کردن تحقیقات نظامی با هدف به روز کردن آمادگی دفاعی، خصوصا بنیه دفاع موشکی، برنامه‌ای هزینه‌بر و بی‌ثمر است و نباید با آزمایش‌های موشکی و بالا بردن فناوری نظامی در این عرصه، به دست جامعه جهانی بهانه داد و زمینه‌ تعامل مثبت با جهان را از بین برد! این فکر خطرناک اگر در میان مسئولان، مدیران و سیاستگذاران کشور رشد کند و آرام‌آرام به نگرشی همگانی در میان جامعه تبدیل شود، بهترین زمینه را برای نفوذ دشمن و ایجاد روحیه سهل‌انگاری، عافیت‌طلبی و تجاوزپذیری فراهم می‌کند. برای همه کسانی که مسائل جهانی را رصد می‌کنند روشن است که راهبرد نظامی غرب در مواجهه با کشورهایی که قصد تجاوز و تهاجم به آن را دارد، از میان‌بردن توان دفاعی آن کشور، تضعیف روحیه دلاوری و غیرت ملی، از بین بردن پشتوانه مردمی نظام مستقر، پدیدآوردن روحیه ذلت‌پذیری و مرگ‌هراسی و رفاه‌طلبی و ایجاد خوشبینی به دشمن در میان اقشار مردم، خصوصا مدیران آن کشور است.
هشدار به سیاستمداران و سیاستگذاران کشور
 تجربه‌های مکرر ما در حوزه مسائل بین‌المللی نشان می‌دهد که آمریکا و متحدانش هرگز وارد جنگی که از آن پیروز بیرون نیایند، نمی‌شوند و اگر می‌بینیم که در رسیدن به اهداف خود در جنگ و اشغال کشورها ناکام می‌شوند، به سبب محاسبات غلط و اطلاعات ناکافی از همه عوامل مؤثر در مسائل کشورهاست. دشمن، امروز به خط تبلیغی خود در نفوذ به افکار، باورها، نگرش‌ها و ارزش‌های ملت ایران، خصوصا سیاستگذاران کشور، دل بسته است و وظیفه‌ ما در هوشیاری و آمادگی مادی و معنوی نسبت به محافظت از امنیت، استقلال و منافع و مصالح کشور عزیزمان ایران سنگین و سرنوشت‌ساز است.
حکمت سخنان صریح، محکم و مکرر رهبر معظم انقلاب درباره نفوذ دشمن و ضرورت حفظ روحیه جهاد و مقاومت ملی و بالا بردن توان دفاعی کشور، خصوصاً توان موشکی را باید در تغییر راهبردهای دشمن در عرصه جنگ نرم جستجو کرد. کسانی که غافلانه گمان می‌کنند دشمنی‌های آمریکا و متحدانش از میان رفته یا کاهش یافته است، باید یکبار دیگر تاریخ پرفراز و نشیب استعمار در چندقرن اخیر را مرور کنند. لااقل حوادث تکان‌دهنده تاریخی در 300 سال اخیر به روشنی نشان می‌دهد که کشورهای غربی و در رأس آنها انگلستان و از قرن بیستم به این سو، ایالات متحده آمریکا، قرن‌های متمادی با اشغال آشکار یا نفوذ در ساختار سیاسی بسیاری از کشورهایی آفریقایی، آسیایی و آمریکای مرکزی، به چپاول ثروت‌های مادی و معنوی آنها پرداخته‌اند و این پدیده شوم و پلید همچنان به شیوه‌‌های گوناگون ادامه دارد. بررسی و تحلیل مجموعه اقدامات نظامی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی آمریکا و دیگر کشورهای قدرت‌طلب در 70 سال اخیر، خصوصا در ارتباط با کشور عزیزمان ایران، جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی‌گذارد که کشورهای اسلامی و بویژه جمهوری اسلامی ایران، همواره در معرض بدخواهی، تجاوزگری و خصومت طمعکارانه آنها قرار دارند و ملت آگاه ایران و مدیران دلسوز و با بصیرت کشور، حتی برای لحظه‌ای نباید از نقشه‌ها و نیرنگ‌های دشمن غافل بمانند.
متأسفانه برخی از سیاستمداران کشور، جاهلانه یا عامدانه، در شبکه فریبکاری دشمن گرفتار شده و به سبب روحیه عافیت‌طلبی و رفاه‌زدگی، ضعف بنیان‌های فکری و از دست‌دادن روحیه انقلابی، خط راهبردی دشمن در تغییر نگرش جامعه نسبت به ضرورت هوشیاری و آمادگی در برابر شیوه‌‌های نرم و سخت دشمن را دنبال می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران براساس آرمان‌های اسلامی و مبانی اصیل قرآنی، همواره صلح‌طلبی، خیرخواهی، ظلم‌ستیزی و تعامل‌ مسالمت‌آمیز و مبتنی بر احترام متقابل و  عدالت را با همه دولت‌ها (جز اسرائیل غاصب و دولت مخاصم آمریکا) و ملت‌ها، به عنوان دکترین سیاسی و فرهنگی خود دنبال کرده است؛ اما هرگز برای لحظه‌ای هم از بیداری و هوشیاری در برابر توطئه‌های آشکار و پنهان آمریکا و متحدان غربی آن کوتاه نیامده و نخواهد آمد. مسئولان و مدیران کشور، خصوصاً در قوه مجریه و مجلس شورای اسلامی، باید به شرایط حساس کنونی و نقش خطیر و سرنوشت‌ساز خود در حراست از منافع و مصالح ملت بزرگ ایران واقف باشند و تکلیف تاریخی خود را در دفاع همه جانبه از حیات، هویت و عزت ملت و کشور به خوبی ایفا کنند. بدیهی است که فرصت پست‌های سیاسی به سرعت خواهد گذشت و آنچه در تاریخ می‌ماند، کارنامه خادمانه یا خائنانه‌ای است که فرزندان این مرز و بوم در کتاب‌های تاریخی و حافظة خود مرور خواهند کرد!
____________________
1- نهج البلاغه: خطبه 91.