برای ملكی كه دوباره شهید شد
مهدی ملک آبادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در آبادان، چند روز قبل پس از سال ها مبارزه و مقاومت در سن ۴۹ سالگی به شهادت رسید. به همین مناسبت، حبیب احمدزاده نویسنده و مستندساز دفاع مقدس و از دوستان نزدیک شهید ملک آبادی، دلنوشتهای را درباره این شهید در اختیار ما نهاد که به این شرح است:
دیشب خبرش را از پرویز شنیدم كه مهدی برای بار دوم شهید شد. بار اول كه خمپارهای كنارش منفجر شد، در زمان محاصره شهر آبادان بود، شكمش باز شده و آن بچه ١٢ ساله با شجاعت شكم باز را در دو دست جمع كرده تا بتواند از جا برخاسته و خود را به كسی برساند و سپس ناتوان از پا افتاده بود، مرده پنداشته و به سردخانه منتقلش كرده بودند، مثل هزاران مردم بیگناه دیگر شهرهای آبادان، خرمشهر، سوسنگرد و ...
روز بعد، كسی به زنده بودنش پی برده و انتقال به اطاق عمل و بعد، سالها در جبهه مانده بود با حدود بیش از یك متر و نیم روده پلاستیكی و دردهای شدید.
مادرش را كه رختشوی بیمارستان شركت نفت بود قبلتر خمپارهای به شهادت رسانده بود. در میان تمام آن رختهای خونین بقیه رزمندگان... و بعدها شد قبضه چی مدافع شهر در مقابل همه آن توپخانهها و خمپارههای از خدا بیخبر كه مردم را بدون نگاه كردن به شناسنامه، قومیت، نژاد، دین و تفكیك لباسی به شهادت میرساندند. چقدر شبانه با همان تن كوچكش و دردهای جانكاه كمك میكرد تا از انبار سپاه و ارتش مهمات بدزدیم، تا شاید بتوان كاری كرد برای آن همه مردم رها مانده در مقابل توپخانههای دشمن و به شوخی میگفتیم ما تنها آدمهای خلقت خدا هستیم كه صرفا برای دفاع از مردم شهر و به واسطه این دزدیها و دروغهای كاملا خالص و بیریا، به بهشتش میرویم.
میدانم كه او در تمام این سالها، با دردهای وحشتناكش زیست ولی این را نمیدانم و تعجب كه چگونه هرگز خنده از لبهایش دور نمیشد ... قبضه چی كوچولوی من، دیشب برای همیشه آرام گرفت، او باز هم شهید شد، خدا كند این بار اشتباه نشده باشد، بگذاریمش بعد از سی و اندی سال، یك شب هم بدون دارو، بیدرد بخوابد، از ته دل میدانم كه مهدی ملكآبادی عزیزم هم به این خواب خوش راضی است ... اگر آن دنیا، آن چند ملك همیشه طلبكار، ازت سراغ اعمال خوبت را گرفتند بگو من هم ملك هستم، ملكآبادی مهمات دزد، قول میدهم آنها هم خواهند گفت: بهشت خدا گوارای وجودت. پس بزرگمرد كوچكم، من هم میگویمای ملك سارق مهمات، آن بهشت خدا، هر آنگونه كه هست، گوارای وجودت.