شرح خطبه 70 نهجالبلاغه
رابطه رویای صادقه با راستگویی (خوان حکمت)
تقواي الهي تنها براي نجات از دوزخ نيست؛ هم زمينه بسياري از نعمتهای مادي را فراهم میكند، هم وسيله بسياري از نعمتهای معنوي را. اينكه در قرآن كريم آمده است: اِنْ تَتَّقُوا اللهْ يَجعَلْ لَكُمْ فُرقاناً (1)، در سوره مباركه طلاق مقداري از اين فارق و فرقان تشريح شد. فرمود: مَنْ يَتَّقِ اللهْ يَجعَلْ لَهُ مَخرَجاً وَ يَرزُقْهُ مِنْ حِيثُ لا يَحتَسِب(2). اگر كسي باتقوا بود، در هيچ كاري نمیماند. نه تنها در مشكلات مادي نمیماند، بلكه در مشكلات اخلاقي و معنوي هم راه نجات به روی او باز است.
راستگویي در بيداري، عامل دستيابي به رؤياهاي صادق در خواب
به دنبال اين دو آيه كريمه قرآني، حديث نوراني را مرحوم شيخ طوسي در اَمالياش از وجود مبارك رسول اكرم (ص) نقل كرد كه: اِنَّ اَصدَقَهُمْ رُؤياءً اَصدَقُهُمْ حَديثاً (3)، خيلي از معارف است كه در عالم رؤيا براي انسانهاي صالح كشف میشود. خواب خوب نصيب هر كس نمیشود، ولي بسياري از مردان صالحند كه بسياري از معارف را در عالم رؤيا فرا میگيرند. طبق اين حديثي كه مرحوم شيخ طوسي در كتاب اَمالي نقل كرد، فرمود: اگر خواستيد خوابهای صادق و خوب ببينيد كه اصلاً تعبير نخواهد يا تعبيرش مقدور شما باشد؛ وقتي بيداريد راستگو باشيد! آنكه در بيداري راستگوست، خوابهای صادق هم نصيبش میشود. آن سخن معروف مرحوم بوعلي كه انسان دروغگو خواب صادق نمیبيند، ريشه روایي هم دارد.
از همين رؤياي صادقه مطلبي است كه در هفتادمين خطبه نهجالبلاغه امير المؤمنين، علي بن أبيطالب (ع) آمده است. اين خطبه مربوط به جرياني است كه در سحر شب نوزدهم ماه مبارك رمضان اتفاق افتاد. در همان سحر وجود مبارك امير المؤمنين حالتي به او دست داد كه فرمود: مَلَكَتْنِي عَينِي وَ اَنَا جالِس؛ من نشسته بودم، چشمم مالكم شد. يعني من در اختيار چشم قرار گرفته ام، كنايه از آن است كه مثلاً من نشسته بودم، خوابم برد. فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللهْ (ص)؛ ديدم وجود مبارك پيامبر از طرف راست متوجه من شد.
البتّه اين دو دستي كه براي ذات أقدس إله در قرآن ذكر شده است كه: خَلَقْتُ بِيَدَي (4)، كه منزّه از دست مادي است؛ آمده است كه: كِلتَا يَدَيِ الرَّبْ يَمينٌ (5)، هر دو دست خدا راست است و انسانهای كامل كه مظهر ذات أقدس إلهاند، آنها هم به شرح ايضاً؛ درباره امام كاظم (ع) هم آمده است كه: كِلْتَا يَدَيهِ يَمين(6). مؤمن اصولاً دست چپ ندارد؛ كسي كه جزء اصحاب يَمين است، جزء اصحابُ المِيمنه است؛ با دست چپ هم كارهاي با ميمنت و بركت میكند. چه اینكه كافر و منافق اصولاً دست راست ندارد، كِلْتَا يَدَيهِ شِمال؛ او با دست راست هم كار مَشئوم میكند، چه اينكه با دست چپ هم كار با شَئامت میكند! اینها اصحابُ المَشئَمِهاند.
شكايت امير مؤمنان (ع) از امت و سفارش رسول گرامي (ص) بر نفرين آنان
وجود مبارك امير المؤمنين (ع) از بارزترين مصداقهای كِلْتَا يَدَيهِ يَمين است. فرمود: من ديدم وجود مبارك رسول گرامي برايم ظاهر شد. عرض كردم: مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ اُمَّتِكَ مِنَ الاَوَدِ وَ اللَّدَد. من از امت شما انحراف و اِعوجاج ديدم، لَدَد و خصومت ديدم. اينكه در قرآن كريم فرمود: لِتُنذِرَ بِهِ قُوماً لُدّاً (7)، اینها هم جزء آن اَلَدُّ الخِصام(8) اند؛ «لَدَد»يعني خصومت. اينها، هم بيراهه میروند، هم با من دشمني دارند؛ من چه كنم؟! در همان عالم رؤيا وجود مبارك رسول گرامي (ع) فرمود: اُدْعُ عَلَيهِم، نفرين بكن. اینها كسانياند كه لا يَسبِقُونَهُ بِالقُولْ وَ هُمْ بِاَمرِهِ يَعمَلُون (9) اند. وقتي رسول گرامي، آن سيّد مرسلين به سيّد اوصياء سفارش نفرين بكند؛ معلوم میشود مستجاب است. اين دعا هم خيلي زود مستجاب شد.
عرض كرد: خدايا ! مرا از اینها بگير و يك زمامدار شروري را بر اینها مسلّط بكن، اینها را از من بگير و مردم خوبي را با من محشور بكن: اَللّهُمَّ اَبدِلْنِي بِي مِنْ هُوَ خِيرٌ مِنهُمْ وَ اَبدِلنِي بِهِمْ مَنْ هُوَ شَرٌّ مِنّي.
بروز كشف و شهود در حالت «مناميه» براي معصومين (ع)
در بحث سند خيلي از بزرگان؛ چه شيعه، چه سنّي قبل از سيّد رضي (ره) اين خطبه 70 را نقل كردند. مفيد كه استاد سيّد بود، قبل از سيّد رضي اين حرف را نقل میكند، بزرگان اهل سنّت هم نقل كردهاند. عمده آن است كه آيا خواب ديد حضرت، يا حالتْ حالت مَنامي بود. عبدالرّحمن سُلَّمي كه يكي از رُوات اين خطبه است، میگويد: من وارد شدم بر امير المؤمنين (ع)، وَ هُوَ مَجرُوحْ وَ النِّساءُ يَبكين؛ حضرت زخم خورده بود و زنها میناليدند. وجود مبارك اميرالمؤمنين به من فرمود: نزديك بيا، من هم نزديك رفتم. به من فرمود: عبدالرّحمن! بِتُّ وَ اَنَا اُوقَظُ اَهلِي(10). در بيتوته ديشب من از همه اعضاي خانواده بيدارتر بودم. «بيتوته» يعني شب را به صبح آوردن، نه خوابيدن! بيتوته در مِنا، بيتوته در فلان يعني اين مقدار از شب را در آنجا بمانيد، نه بخوابيد.
از اينكه فرمود: فَمَلَكَتْنِي عِينِي، شايد منظور اين باشد كه حالت مَناميّه به من دست داد، نه خوابيدن! و اينگونه از حالتها براي سالار شهيدان، حسين بن علي بن أبيطالب، در اين سفر زياد اتفاق افتاد. بين راه حضرت اِنّا لِلّهْ وَ اِنّا اِلِيهِ راجِعُون (11) گفت، عصر تاسوعا جلوي خيمه اينچنين بود (12)؛ اين حالتها حالت مَناميّه است ظاهراً، نه نُوم! يعني در عين حال كه بيدارند، با طهارتند، با وضويند؛ حالت كشف و شهود براي آنها پديد میآيد. آنجا وجود مبارك حسين بن علي آن حالت، براي او پيش آمد، شنيد كه میگويند اين قافله حركت میكند و مرگ به دنبال او، در عصر تاسوعا جلوي خيام، آن حالت پيش آمد؛ اینها خواب نيست، حالت مَنامي است.
صداقت در تمامي احوال، راه نيل به حالت مناميه و رؤياهاي صادق
اگر انسان بخواهد اين حالت براي او پيش بيايد! يا در خواب رؤياهاي خوبي ببيند، در بيداري بايد صادق باشد! خيلي از ماها مشكلمان اين است كه در موقع نماز حواسمان جمع نيست، تمركز نداريم. مشكلش اين است كه بيرون نماز را مواظب نيستيم! آنكه بيرون نماز مشكلي ندارد، در نماز حالت او عادي است؛ او كاملاً تمركز دارد! خيليها از خوابهای خوب محرومند، سرّش آن است كه خود را در بيداري محروم كردهاند. خيليها در قيامت از فيض محرومند؛ سرّش آن است كه الان كه بيدارند خودشان را محروم كردهاند! اگر كسي بخواهد در كلاس رؤيا ثبتنام كند، خوابهای خوب ببيند؛ طبق بيان مرحوم شيخ طوسي در كتاب شريف اَمالي فرمود: صادقترين مردم از نظر رؤيا كسانياند كه در زمان بيداري راستگويند. اين صدق در قبال كذب خبري نيست؛ يعني اگر كسي به وعده وفا كرد، با اينكه وعده انشاء است نه اِخبار؛ میگويند: صَدَقَ وَعدَه. اين صدق در مقابل كذب از اوصاف خبر نيست، يعني تعهدات؛ خواه به صورت خبر، خواه به صورت انشاء: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدُوا اللهْ عَلَيه(13)؛ آن تعهد يك امر انشایي است، خبر نيست! غرض آن است كه اگر كسي در قلمرو عقيده و اخلاق و اعمال، صادق باشد؛ او رؤياي خوبي میبيند، كم كم حالت مناميه خوبي براي او پيش میآيد.
مهمترين نفريني كه وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) كرد، اين بود كه يك حكومت خشن و ظالمانهاي بر اين مسلمين مسلّط بشود. بدترين نفرين آن است كه انسان گرفتار يك حكومت طاغي باشد، در مقابل، بهترين دعا آن است كه انسان برخوردار ازيك حكومت قسط و عدل باشد. اين اَللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلِيكَ فِي دُولَهٍ كَريِمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الاِسلامَ وَ اَهلَه(14) جزء بهترين دعاهاست. آنچه را كه اميرالمؤمنين در خطبه 25 و خطبه 70 فرمود جزء بدترين نفرينهاست؛ كه عرض كرد: خدايا ! مرا از اینها بگير و يك حاكم طاغي ظالم را بر اینها مسلّط كن كه اَمويان بر اینها مسلّط شدند. اینها را از من بگير و افراد خوب به من بده.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (مدظلّه)
در خطبه دوّم نماز جمعه قم 15/ 4/ 1375
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) انفال/ 29 (2) طلاق/ 2 و 3 (3) الأمالي لِلطوسي/ 386
(4) ص/ 75 (5) الدّر المَنثور/ 3/ 602 با اندكي اختلاف
(6) بحار الأنوار/ 48/ 119 (7) مريم/ 97 (8) ر. ك: بقره/ 204
(9) انبياء/ 27 (10) ر. ك: شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد / 6 - 121
(11) بقره/ 156 (12) ر. ك: بحار الأنوار/ 44/ 364
(13) احزاب/ 23 (14) الكافي/ 3/ 424
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر میشود.