ممیزی کتاب؛ چرا و چگونه (بخش سوم)
موسسه فرهنگی قدر ولایت
ممیزی در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
امام خامنهای، که به امر کتاب و ترویج فرهنگ کتابخوانی، اهتمام ویژهای دارند، در بیانات خود به مناسبتهای مختلف از جمله دیدارهایشان در نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران، درخصوص ابعاد مختلف ممیزی، بیانات روشن و راهگشایی داشتهاند که آن را در سه محور دستهبندی و ارائه میکنیم:
1- ضرورت ممیزی و نظارت بر چاپ کتاب
یک بار دیگر در دهه هفتاد، مسأله ضرورت یا عدم ضرورت ممیزی، در سطح جامعه و محافل فرهنگی از سوی جریانات غیرمتعهد به مبانی دینی و اصول انقلاب مطرح شد که توسط برخی رسانهها و بعضی افراد ناآشنا به عمق مسئله، تبلیغ میشد. در آن زمان، رهبر معظم انقلاب اسلامی، به این مسئله واکنش نشان داده و فرمودند:
من درباره مسأله ممیزی و جنجالهایی که اخیرا بعضی از مغرضان، علیه وزارت ارشاد به راه انداختهاند و بعضیها هم که مغرض نبودند، تحت تاثیر قرار گرفتهاند، تامل کردم، دیدم که این بخش مربوط به ممیزی کتاب در وزارت ارشاد، حقیقتا زیر فشار قرار گرفته و به آن ظلم شده است.18
در ادامه همین بیان، میفرمایند:
مسأله «ممیزی کتاب» که امروز نمیشود گفت با شلاقهای نقادی، بلکه فحاشی، روی گرده این آقایانی که مسئول این کار هستند، کوبیده و نواخته میشود، امری لازم است و بد نیست. این، وظیفه دولت و وزارت ارشاد وهر آدم خیرخواهی است که نگذارد این ماده و هروئین و داروی مضر، در بین جوانان پخش شود.19
2- چرایی کارکرد در گستره ممیزی و نظارت بر چاپ کتاب
1/2- حق مردم بر حق نویسنده اولویت دارد
برخی با تکیه بر آزادی، اینگونه وانمود میکنند که نویسنده آزاد است هر چه میخواهد بنوسید و دولت حق ندارد مانع چاپ و نشر آن بشود! این استدلال همچون خانه عنکبوت، بسیار سست است، همین افراد در مواقع و مواضع بسیاری اعتقاد دارند که باید جلوی آزادیهای مخل حقوق دیگران گرفته شود. مثلا تجاوز به حقوق دیگران در امنیت مالی و اجتماعی، تعدی به حق دیگران در توزیع مواد مخدر و روانگردانها در جامعه، احتکار، پولشویی و دهها مورد این چنینی، که اگر دولت مقابله نکند فریاد آنان بلند میشود، در ممیزی هم، دولت که وکیل مردم است در دفاع از حقوق مادی و معنوی آن، از حق مردم در برابر نویسندگان و ناشرانی که نمیخواهند امنیت روانی و ارزشهای جامعه را رعایت کنند، دفاع میکند.
«در زمینه کتاب، اگر فرض کردیم که نویسنده برای خود حقی قائل است- اگر فرض کنیم چنین حقی واقعا مبنای انسانی دارد، چون من شک دارم که آیا آن حق، مبنای انسانی دارد یا ندارد- در مقابل آن، حق دیگری به وجود میآید و آن، حق خواننده است. امر، بر این دایر است که ما حق نویسنده را حفظ کنیم یا حق خواننده را؟ فرض کنید یک نفر، رمانی را با بیانی جذاب مینویسد که این رمان، حقایق تاریخی را تحریف میکند و ممکن است هزاران خواننده را هم به طرف خود جلب کند. میگوید به من اجازه بدهید این رمان را به داخل جامعه بفرستم تا مردم آن را بخوانند. شما میبینید که اگر مردم خواندند، ذهنشان نسبت به یک حقیقت تاریخی، دچار گمراهی خواهد شد. آیا حق خواننده ایجاب میکند که شما جلو نشر این رمان را بگیرید یا نه؟
من... این طور فکر میکنم که مسأله، فقط در حق نویسنده و گوینده، منحصر نمیشود؛ بلکه حق بالاتری وجود دارد که آن، حق خواننده است. چرا میگوییم بالاتر؟ چون تعداد افراد بیشتر است. یک نفر نویسنده حق دارد؛ در حالی که هزاران خواننده، هزاران حق دارند. حق اینها باید رعایت شود».20
«مسأله دیگر، مسأله همین کار ممیزی کتاب است. این کار، کار بسیار مهمی است و از لحاظ مبنایی، دو مبنا وجود دارد که واقعا باید انتخاب کرد. البته از نظر من، مطلب روشن است، که حالا مطرح میکنم. یک مبنا، مبنای اصل ممیزی است؛ با این تفکر که نویسنده حق دارد حرف خودش را به گوش مخاطبان برساند و اگر شما ناراحتید، بروید به مخاطب بگویید که نخواند یا کتاب ضد این حرف را منتشر کنید که مثلا گمراه نشود. من که نویسنده هستم، حقم این است که وقتی این کتاب را نوشتم، به هر کس که میخواهم، بدهم یا هر کس میخواهد، بخواند. این یک مبناست.
مبنای مقابل این، آن است که میگوید، وقتی دستگاه- یعنی دولت- امور مردم را متکفل و متحمل شده است، مسئولیت دارد که نگذارد فساد، به جسم و جان مردم نفوذ کند. مثلا فرض کنید، اگر کسی مایل است از ته دل، هروئین بکشد و کسی هم این ماده را دارد و میخواهد به او بفروشد، شخص خریدار میگوید، شما چه کار دارید؟ من مزاجم قوی است و هروئین در من اثر نمیکند، یا اصلا دلم میخواهد مزاجم ضعیف باشد؛ ولو میگوید به کسی هم هروئین را نخواهم داد و خودم را میخواهم بکشم! دولت در این جا حقی دارد، یا به تعبیر بهتر، مسئولیتی دارد و آن، مسئولیت جلوگیری از تسری فساد در جسم و جان و فکر یکایک شهروندان است. این، جزو یکی از وظایف دولت است؛ یعنی نمیتواند اجازه دهد که انسانی، خود و استعداد و موجودیاش را- که فقط هم متعلق به خود او نیست، بلکه متعلق به مجموعه این ملت و این کشور است- تضییع و فاسد کند».21
2/2- عدم جلوگیری از کتابهای مضر، نزد خداوند مؤاخذه دارد
تحریف تاریخ و شخصیتها و سوق دادن جوانان به شهوترانی از جمله مصادیق اضرار هستند که حسب وظیفه شرعی و قانونی باید جلوی آنها گرفته شود. عدم برخورد با این گونه آثار، موجب مؤاخده خداوند خواهد بود و این مسئله باید موجب وحشت و نگرانی کسانی شود که به قیامت اعتقاد دارند و خود را ضعیف و ناتوان در برابر عذاب الهی میدانند.
«تاریخ گذشته و تاریخ انقلاب و تاریخ جنگ و اوضاع کنونی کشور را تحریف میکنند. شخصیتهای کاذب به وجود میآورند و از آنها تعریف و تمجید میکنند که این هم خودش نوعی تحریف است. جوانان را به شهوترانی سوق میدهند که باید جلوش گرفته شود. البته من نمیگویم که هر چه بر طبق نظر شما نیست، جلوش را بگیرید؛ نه. هر چه که مضر است، جلوش را بگیرید. از این که جلو کتاب مضر را میگیرید، مطلقا نگران نباشید. اگر شما جلو کتاب مضر را نگیرید؛ خدا از شما مؤاخده خواهد کرد. اگر آن ناشر جلوش را نگیرد، خدا از او مؤاخده خواهد کرد. هر کسی که به نشر کتاب مضری برای خواننده، کمک و دخالتی داشته باشد، خدا از او نخواهد گذشت». 22
«مجموعهای که متصدی امر کتاب است، نمیتواند با اتکاء به این فکر که ما آزاد میگذاریم، خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضری را وارد بازار کتابخوانی کند- همچنان که داروهای مسموم را، داروهای خطرناک را، داروهای مخدر را متصدیان امور، این داروها را آسان و بیقید در اختیار همه نمیگذارند، از دسترس دور نگه میدارند، گاهی هشدار میدهند - این یک خوراک معنوی است؛ اگر فاسد بود، اگر مسموم بود، اگر مضر بود... حق نداریم این را در اختیار افرادی قرار بدهیم که آگاه نیستند، ملتفت نیستند».
«من به آقایان مسئولان فرهنگی هم دائما این نکته را گفتهام و بازهم میگویم که ما بایستی بدانیم که یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسئول است- کلکم مسئول عن رعیته- مسئول وضع معیشتشان، وضع اقتصادیشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان هست، مسئول وضع ذهنشان هم هست؛ یعنی اگر دیدیم که فرضا در جامعه ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک بکند، این مضر است. این را نمیشود به عنوان این که یک فرآورده فرهنگی است، ما آزاد بگذاریم که هرکه خواست تولید و عرضه کند نه، این بحث خواست نیست، مثل موادمخدر است».
به طور مثال: کتابی در موضوع تاریخچه لباس و پوشش به دست ما رسید. در بررسی آن مشاهده کردیم که در بخشی از آن به طور صریح به تبلیغ بهائیت پرداخته است. طاهره قزوینی (قرهالعین) زنی بهائیه که علاوه بر کشف حجاب خود قبل از کشف حجاب رضاخانی و ارتداد از اسلام، دستش به خون عالم بزرگی چون شهید ثالث، ملا محمدتقی قزوینی برغانی که مقابل بهائیت ایستاده و آنان را در بحث، مغلوب و منکوب نموده بود، آغشته است را به عنوان زنی پیشرو و آزادیخواه معرفی کرده بود! این کتاب را به اداره کل کتاب و مسئول وقت آن دادیم.
در بررسیها مشخص شد که ممیز ( از مسئولین ادارات معاونت فرهنگی) متوجه این قسمت بوده و ناشر قول داده بود که آن را حذف کند و مجوز گرفته بود ولی عمدا یا سهوا آن را حذف نکرده بود و نسخههای زیادی از آن توزیع شده بود.
2/3- ضرورت قطعی جلوگیری از آثار مهیج شهوات
یکی از جلوههای فساد و فحشا، ایجاد هیجانات شهوانی و عشقی در جوانان است که زمینه بسیاری از ناامنیهای اجتماعی و غلتیدن نسل جوان به ورطه فسادهای اخلاقی را فراهم میسازد. دراین مساله هیچ شکی نیست که نشر آثار اشاعه کننده فساد و فحشا، از لحاظ شرعی حرام است و هیچ عالم و مجتهدی، خلاف آن نظر نداده است. ممکن است در مصداقیابی اختلافی باشد اما در اصل مسأله هیچ اختلافی نیست.
امام خامنهای از منظر یک مجتهد مسلّم و مرجع تقلید و نیز رهبر انقلاب اسلامی، این مسئله را با ذکر مصداقی تبیین کرده و وزارت ارشاد را مسئول جلوگیری از این نوع آثار معرفی میفرمایند:
«کتاب رمانی را پیش من آوردند که گفته میشد جزو کتابهایی است که یک وقت در نمایشگاهی منتشر شده است. البته قبل از انقلاب چاپ شده است. من وقتی این کتاب را خواندم، به نظرم رسید که محال است این نویسنده برای فاسد کردن جوانان، ماجور و مزدبگیر نباشد؛ یعنی بدون تردید، هر صفحهای از آن کتاب را که جوانی میخواند، واقعا بدون مبالغه، دچار هیجانات عشقی میشد. از اول تا آخر کتاب همینطور بود... یک وقت بعضی از آقایان برای کاری در همین زمینهها پیش من آمده بودند و من این کتاب را... به آنها دادم و گفتم ببینید این کتاب اینگونه است. البته به آنها هم گفتم وقتی که نگاه کردید، بروید اصلا نابودش کنید و نگه ندارید! واقعا بعضی از کتابها این طوری است؛ باید مراقب بود. نمیشود گفت که دراین زمینه، وزارت ارشاد مسئولیتی ندارد.»23
یک نمونه: برای انتخاب کتاب درباره خانوادهها، ناشران مختلف، نمونههای کتابهایی که مربوط به موضوع و نگاه انقلاب اسلامی به خانواده میشد را ارائه دادند. در بررسیها، مواردی مشاهده شد که از نظر محتوا، قابل تایید نبود. از جمله کتاب رمانی را ملاحظه کردیم که تلاش میکرد به طور زیرکانه داشتن مردی را در کنار شوهر، برای زنان، توجیه و توصیه کند!! این کتابها را به مسئول وقت اداره کتاب تحویل دادیم تا برخورد لازم با نویسنده و ناشران انجام شود.
2/4- بایستی از رهزنی فکرها و اندیشهها جلوگیری شود
یکی از حوزههای ممیزی کتاب، بایستی جلوگیری از ترویج اندیشههای غلط باشد که فکر و اندیشه مردم را تحت تاثیر قرار داده از حقیقت و واقعیتها دور میسازد و به نوعی، راهزنی فکری میکنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی با تاکید بر این مسئله، علت لزوم جلوگیری از اندیشههای غلط و نادرست را نبود امکانات و فرصت پاسخگویی میدانند و تصریح میفرمایند که در صورت پدید آمدن چنین توان و امکاناتی بهترین راه، ایجاد فکر هدایتگر در کنار افکار غلط و نقد اینگونه آثار میباشد. گاه دستهای به ظاهر فرهنگی، اما در باطن سیاسی با مقاصد انحرافی در تولید و توزیع کتاب دیده میشوند که مسئولین بایستی با هوشیاری و ممیزی به موقع و جدی جلوی آنها را بگیرند. مخصوصا در ترجمه کتابهای برونمرزی خیلی باید توجه داشت. این مسئولیتی است که به عهده تمامی دستاندرکاران امر کتاب از کتابدار و مدیران کتابخانهها تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. نمیتوان به صرف این که فلان کتاب از سوی مرکزیت و نهادی ارسال شده، آن را در دسترس خوانندگان قرار داد. اگر در آن انحرافی احساس شود، بایستی از مطالعه عمومی آن جلوگیری نمود.
«مساله صیانت از ذهنها را عرض کردم، به این مناسبت به آقایان- برادران عزیز وزارت ارشاد- عرض میکنم که مساله نظارت بر کتاب هم یک مسالهای بسیار جدی است. متاسفانه وقتی گفته میشود «نظارت بر کتاب»، فورا ذهن مستمع، سراغ سانسور نوع بد و منفی- که همه ما آن را نفی میکنیم- میرود! گویا که مثلا بحث برسر این است که ما دست و پای اصحاب فکر و اندیشه و آدمهای کارآمد فکری را ببندیم که آقا، شما این را ننویس، این را بنویس! این را چرا نوشتی؟
درحالی که نه؛ جمهوری اسلامی محدودیتی به این معنا در باب کتاب، مطلقا ندارد. شاهدش هم همین صحنه کنونی بازار کتاب در ایران است... بحث برسر محدود کردن نویسندگان و دانشمندان و متفکران و آدمهای برجسته نیست؛ بحث بر سر جلوگیری از رهزنی فکرها و اندیشههاست. ما مسئولیت مهمی در مقابل افکار مردم داریم».24 ادامه دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
18-دیدار دستاندرکاران امور هفته کتاب، 30 مهر 1375.
19- همان.
20-دیدار دستاندرکاران هفته کتاب، 30/7/1375.
21- همان.
22-دیدار دستاندرکاران هفته کتاب، 1375/7/30.
23-دیدار دستاندرکاران هفته کتاب، 1375/7/30.
24-دیدار دستاندرکاران برگزاری هفته کتاب، 1376/8/19.