ملاک دینداری؛ التزام قولی و عملی به تعهدات
سیدمجید طباطبائی
اجتماع بر پایه اصول اخلاقی و حقوقی از جمله صداقت، امانت، عدالت، وفای به عهد، عقد و قول و قرارها سامان مییابد و همگان از این طریق با اعتماد متقابل به یکدیگر در مسیر سعادت و آرامش و آسایش گام برمیدارند. اگر این اصول اخلاقی و حقوقی نادیده گرفته شود و جامعه با بحران عدم اعتماد نسبت به یکدیگر مواجه شود، شاید بتوان احتمال فروپاشی اجتماعی را به عنوان برآیند چنین رفتاری به عنوان یک سنت الهی حاکم بر جامعه پیشبینی کرد. بسیاری از مردم در قالب قول و قرارها، وعدههایی به هم میدهند که باید بدان پایبند باشند تا اصل اعتماد متقابل حفظ شود.
نویسنده در این مطلب با استفاده از آموزههای اسلامی، ابعاد و آثار التزام و عدم التزام به تعهدات و قول و قرارها را بررسی کرده است.
***
وعدههای توخالی
و قول و قرارهای بیپایه
اعتماد اجتماعی متقابل میان افراد جامعه نقش اساسی در ثبات و امنیت اجتماعی دارد؛ زیرا فقدان اعتماد اجتماعی متقابل به معنای بحران و زمینه درگیری و فروپاشی اجتماع است. اجتماعی که مردم آن به قول و قرارهای خود عمل نکنند و یا وعدههای توخالی بدهند و به آن پایبند نباشند و تنها از باب فریبکاری و عبور از مشکل و معضل شخصی به این ترفند رو آورند، پس از چند بار تکرار این رویه، به سبب سلب اعتماد، دیگر کسی به قول و قرارها بلکه حتی تعهدات و التزامات حقوقی در قالب قراردادهای رسمی نیز توجهی نمیکند و همین، رفتار اجتماعی و داد و ستد و معاملات را سختتر و پیچیدهتر میکند. اینگونه است که جامعه باید هزینه بالایی را برای فقدان اعتماد متقابل بپردازد و دستاوردهای اندکی داشته باشد.
در نظر بگیرید نامزدهای انتخاباتی در هنگام انتخابات وعدههایی به مردم حوزه انتخابی خود بدهند که یا تو خالی است؛ زیرا از نظر حقوقی و قانونی دارای اختیاراتی در آن حوزه نیستند تا به وعدههای خود عمل کنند، یا آنکه اگر از نظر حقوقی و قانونی جزو وظایف و اختیارات قانونی آنان باشد، به دلیل شخصی یا غیرشخصی نمیتوانند به آن وعده عمل کنند یا حتی بدتر از آن نخواهند به آن وعدهها عمل کنند و تنها برای راهیابی به آن مقام و بهرهمندی از شیرینی قدرت و اعتبارات و جایگاه اجتماعی، وعدههایی را میهند و قول و قرارهایی را میگذارند. در این صورت اگر به این قول و قرارها عمل نشود و یک بار و دو بار و در نهایت سه بار توجیه بدقولی را بکنند مردم در بار چهارم عذرها و توجیهات حتی معقول و مقبول آنان را نمیپذیرند و همین موجب سلب اعتماد مردم نسبت به نمایندگان خود میشود. برآیند چنین رفتاری، کاهش مشارکت مردم و عدم استقبال از انتخابات و کاهش قدرت چانهزنی نمایندگان و حتی دولت و نظام اجتماعی در برابر دشمنان و مخالفان خواهد شد و امنیت کلان و ملی اجماعی با خطر مواجه میشود؛ چرا که نتیجه آن اگر نگوئیم مشروعیت سیاسی و مقبولیت نظام، دست کم بحران مشروعیت خواهد بود.
از همین رو در اسلام بر اصول اخلاقی بنیادینی چون صداقت، امانت، وفای به عهد و عدالت فراگیر تاکید شده است و از مردم خواسته شده تا برای تحقق یک جامعه نه آرمانی بلکه اجتماعی سالم معمولی به این اصول پایبند باشند؛ زیرا اینها از فضایل و محاسن اخلاقی هر انسان است و اگر اجتماع اسلامی بخواهد به یک اجتماع آرمانی و سرمشق تبدیل شود باید در چارچوب مکارم اخلاقی عمل کند و اهل احسان و ایثار باشد.
از آموزههای اسلامی به دست میآید که دینداری چیزی جز اخلاقمداری نیست؛ از این رو در روایات آمده کسی که اصول اخلاقی چون حیا و عهد و مانند آن را رعایت نکند در حقیقت، دین ندارد و نمیتواند مدعی دینداری باشد.
از نظر آموزههای وحیانی اسلام، سهگانه دین و عقل و اخلاق همواره با هم هستند به طوری که اگر یکی نباشد دو دیگر نیز وجود نخواهد داشت. در روایت آمده است عقل و دین و حیا (اخلاق) همراه با هم هستند و وقتی حضرت آدم(ع) عقل را پذیرفت دین و اخلاق، حاضر به جدا شدن از عقل نشده و گفتند خداوند ما سه را با هم قرار داده است. (اصول کافی، ج 1، ص 11 کتاب عقل و جهل)
دینداری در عمل به تعهدات
همانطوری که گفته شد اصول اخلاقی به ویژه اصول بنیادین اخلاق چون حیا از نظر اسلام همان دینداری و بلکه عقلانیت است و کسی که اخلاق ندارد عقل و دین ندارد، باید گفت که کسی که به تعهدات خود عمل نمیکند، دین و عقل ندارد، از این رو پیامبر اکرم(ص) میفرماید: لادین لمن لا عهد له؛ آن کس که وفای به عهد و پیمان نکند، دین ندارد. (بحارالانوار، ج 75، ص 96)
اصولا دین چیزی جز قبول تعهدات و عمل و التزام به آن نیست؛ زیرا مهمترین تعهدی که انسان در زندگی میپذیرد تعهداتی است که انسان نسبت به خداوند دارد. در آیات قرآنی از عهد میان خدا و انسان سخن به میان آمده است. خداوند در آیات 60 و 61 سوره یس از عهد و پیمان الهی با انسان مبنی بر عبادت و پرستش او و پرهیز از عبودیت شیطان سخن به میان آورده است و در آیه 7 سوریه مائده میفرماید که اطاعت مطلق از خدا، عهد و پیمان الهی با مومنان است.
بنابراین، از نظر اسلام دین چیزی جز پذیرش عهد و تعهداتی از سوی انسان در قبال خداوند نیست. از این رو پیامبر(ص) فرموده است که کسی که عهدی ندارد دینی ندارد و به همین منوال باید گفت کسی که دین ندارد عهدی ندارد؛ زیرا مهمترین عهد انسان همان دینداری و بندگی و عبادت و عبودیت خداوند است.
مذمت عهدشکنی در اسلام
از نظر قرآن کسانی عهدشکنی میکنند که دین ندارند و یا دین آنان سست است و از افراد سست ایمان هستند
بر این اساس خداوند کافران (بقره، آیه 100؛ اعراف، آیات 101 و 102)، مشرکان (توبه، آیات 1 تا 13)، منافقان (احزاب، آیات 12 تا 15؛ توبه آیات 75 و 76)، اهل کتاب (مائده آیه 14؛ بقره، آیه 100؛ اعراف، آیات 101 و 102)، فاسقان از مسلمانان (بقره، آیات 26 و 27) و مانند آنان را از مصادیق عهدشکنان معرفی میکنند؛ زیرا یا دین ندارند یا سست دین و سست ایمان هستند.
از نظر قرآن عهدشکنی و عدم وفا به آن حرام و گناه است و انسان نباید حتی برای سود بیشتر و تغییر مصلحتها، عهدشکنی کند. (نحل، آیات 91 و 92) پس اگر پیمان و میثاقی (انفال،آیه 72) یا وعدهای داده شد (توبه، آیه114) باید به آن عمل شود و وفا گردد.
امیر مومنان علی(ع) میفرماید: و ایاک ... ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک... الخلف یوجب المقت عندالله و الناس؛ بپرهیز از خلف وعده که آن موجب نفرت خدا و مردم از تو میشود. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 53، ص 444)
آدمی نباید تعهدی بپذیرد که قدرت و توان انجامش را ندارد. امامعلی(ع) میفرماید: لا تعدن عده لاتثق من نفسک بانجازها؛ وعدهای نده که از وفای به آن اطمینان نداری. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 253، ح5316)
اگر کسی تعهد بدهد ولی وفا نکند و عذر و بهانه و توجیهتراشی کند قابل اعتماد نیست و نمیتوان او را به عنوان فردی قابل اعتماد شناخت و با او پیوند خویشاوندی یا دوستی بست. امامعلی(ع): لا تعتمد علی مودهًْ من لا یوفی بعهده؛ به دوستی کسی که به عهد خود وفا نمیکند اعتماد نکن. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 418، ح 9562)
انسان باید بسنجد که آیا از توان عهد و قول و قرارش برمیآید یا نه؟ اگر بر نمیآید وعده ندهد.
امام حسن(ع) میفرماید: انسان تا وعده نداده، آزاد است. اما وقتی وعده میدهد زیر بار مسئولیت میرود و تا به وعدهاش عمل نکند رها نخواهد شد. (بحارالانوار، بیروت، ج 75، ص 113)
اگر کسی عهدشکنی کند باید بداند خودش پیش از دیگری آسیب میبیند و اعتبار اجتماعی خود را از دست میدهد و مردم به وی بیاعتماد میشوند. حضرت علی(ع) میفرماید: هرگاه مردم پیمانشکنی کنند، خداوند دشمنان را بر آنها مسلط میکند. (بحارالانوار، ج100، ص45)
وجوب وفای به عهد
خداوند به مومنان فرمان میدهد تا به عهد خویش وفا کنند و بدانند که باید پاسخگوی تعهدات و قول و قرارها و وعدههای خویش باشند. خداوند میفرماید: و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسولا؛ و به عهد خود وفا کنید زیرا از عهد سؤال میشود. (اسراء، آیه34)
قرآن در آیه 177 بقره که اوصاف ابرار را میشمرد، وفای به عهد را یکی از اوصاف ابرار و نیکان قلمداد میکند و میفرماید: والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ هنگامی که عهد و پیمان میبندند رعایت میکنند؛ مؤمنان کسانیاند که در عهد و اماناتشان مراعات کنندهاند.
همچنین میفرماید: بلی من اوفی بعهده و اتقی فان الله یحبالمتقین؛ آری هرکس به عهد خود وفا کند و تقوای الهی پیشه نماید در زمره متقین بوده و خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (آلعمران، آیه76)
در حدیث معروف و مشهور نیز آمده است: «المؤمنون عند شروطهم؛ مومنان در گرو عهد خود هستند.» سیدمحمد کاظم یزدی در عروهالوثقی مینویسد: این از قویترین ادله بر لزوم بیع است، برای اینکه شرط به معنای تعهد و مطلق تعهد است. این معنا از این واژه متبادر است؛ زیرا در کتاب لغت سراح آمده است: «شرط هو العهد». همچنین باید توجه داشت که واژه شرط در روایات به معنای «مطلق عهد ولو عهد ابتدایی» استعمال شده مثل اینکه در روایات معتبر که مربوط به خیار حیوان است امام(ع) میفرماید: «الشرط فیالحیوان ثلاثه ایام؛ عهد درباره حیوان سه روز است»؛ یعنی تا سه روز خیار حیوان دارد که عقد را فسخ کند و بعد از آن دیگر حق فسخ نیست.
پیامبران به هر عهدی که میبستند و وعدهای که میدادند وفا میکردند حتی اگر این وعده و عهد را به دشمنان خود میدادند؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) به عهد خود با آزر سرپرست و عموی بتپرست خویش عمل کرد. (توبه، آیه114)
پیامبر(ص) بر این نکته تأکید داشته و میفرماید: سه چیز است که ترک آن برای هیچ کس جایز نیست: نیکی به پدر و مادر مسلمان باشند یا کافر، وفای به عهد با مسلمان یا کافر و ادای امانت به مسلمان یا کافر. (نهجالفصاحه، ص416، ح1264)
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: هیچ یک از فرائض الهی همانند وفای به عهد نیست که مردم با همه خواستههای گوناگون و دیدگاههای مختلف، بیشتر بر آن اتفاق نظر داشته باشند. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 53، ص442)
اهمیت و آثار وفای به عهد
ازنظر قرآن، وفای به عهد و پیمان، ازملاکهای ارزشی انسان (انفال، آیات 55 و 56) و خصلتهای شایسته (رعد، آیه20؛ مومنون، آیه8؛ معارج، آیه32) است و کسانی به وعدهها و قول و قرارها و عهود خود عمل میکنند که اهل تقوا (مائده، آیه7)، متوجه بازخواست الهی نسبت به تعهدات (اسراء، آیه34؛ احزاب، آیه15)، متوجه پاداشهای الهی به متزمین به تعهد (نحل، آیه95 و 96)، متوجه مشیت الهی (کهف، آیات 65 تا 69)، نظارت الهی بر کارها (نساء، آیه33؛ یوسف، آیه66)، عزم جدی در انجام تعهدات و التزامات (طه، آیه115) و مانند آنها باشند.
قرآن میفرماید: خردمندان و اولوا الالباب (رعد، آیات 19 و 20)، مومنان راستین (مومنون، آیات1 و 8؛ احزاب، آیه23)، اهل عبادت و نماز (معارج،آیات22 و 32)، ابرار و نیکان (بقره، آیه177) و مانند آنها هستند که به عهد خویش پایبند بوده و بدان وفا میکنند.
حضرت علی(ع) و نیز درباره نقش ایمان و یقین به خدا در انجام تعهدات میفرماید: ما ایقن بالله من لم یرع عهوده و دممه؛ کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکرد، به خدای سبحان یقین نیاورده است. (غررالحکم، ص366)
عامل به عهد، به سبب وفا به تعهدات خود، در دنیا و آخرت رستگار (مومنون، آیات 1و 8)، مورد تکریم فرشتگان (رعد، آیات20 تا 24) و بهرهمند از مقام و آثار متقین (بقره، آیه177)، صادقین (همان) و محبت خدا (آلعمران، آیه67) خواهند بود.
براساس روایات هرکسی میخواهد خودش را به پیامبر(ص) و معصوم نزدیک کند باید صفات ایشان را داشته باشد. از مهمترین صفات که باید سرمشق رفتار مومن باشد وفای به عهد است. پیامبر(ص) میفرماید: نزدیکترین شما به من در قیامت، راستگوترین، امانتدارترین، وفادارترین به عهد، خوشاخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است. (امالی، طوسی، ص229؛ بحارالأنوار، بیروت، ج72، ص94، ح12)
امام رضا(ع) درباره سیره اهل بیت(ع) در وفا به عهد و عقد میفرماید: ما خاندانی هستیم که وعدههای خود را قرضی بر گردن خود میبینیم، چنانکه رسول خدا(ص) چنین بود. (بحارالانوار، ج75، ص97)