kayhan.ir

کد خبر: ۶۹۱۴۱
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۳
ریزش خواص در حکومت علوی- ۱۵

صدارت ‌طلبان فتنه‌گر(پاورقی)


حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی
حتی وقتی رسول خدا(ص) در چاله‎ای که دشمنان به عنوان تله درست کرده بودند افتاد، علی(ع) و طلحه آن حضرت را از چاه بلند کرده بالا آوردند. سعد بن وقاص می‎گفت: در جنگ اُحد دیده‌ام که طلحه گرد رسول خدا(ص) دور می‎زد و با جان خود از رسول خدا محافظت می‎کرد. نقل کرده‌اند که رسول خدا(ص) در جنگ احد مجروح شد و از فرط خستگی نمازش را نشسته خواند و بعد از نماز طلحه آن حضرت را حمل کرد و برروی صخره‎ای قرار داد.    
وی در جنگ خيبر در كنار علي بن ابي‌طالب (عليه‌السلام) يكي از مسئولين تقسيم غنائم بود. و در جنگ تبوک اموالی را برای رسول خدا(ص) برای جنگ داد و فرماندهی جناح راست لشکر را به عهده داشت.در روز فتح مکه نیز فرماندهی جناح چپ لشکر را به عهده داشت. در جنگ غابه به پیشنهاد رسول خدا(ص) چاهی را خرید و صدقه قرار داد.
مورخان اهل سنت نوشته اند: زبیر چهارمین یا پنجمین فردی بوده که مسلمان شد، در حالی که 16 سال سن داشت و در همه جنگ‌هایی که رسول خدا(ص) شرکت می‎کرد، حضور داشت.
در فتح مکه فرماندهی جناح چپ را بر عهده داشت؛ شیخی در یکی از سفرها همسفر زبیر بود می‎گوید: دیدم بر تمام بدنش اثر زخم وجود دارد؛ گفتم: آثاری از زخم را بر بدنت می‎بینم که بر بدن احدی ندیده ام، زبیر گفت: به خداقسم تمام این زخمها همراه با رسول خدا و در راه خدا بر من وارد شده است.
شاید به پاس این زحمات بود که رسول خدا(ص) قطعه زمینی از زمین‌های یهودیان بنی نضیر را به او بخشید که نخلها و درختانی داشت.
عهد خلیفه اول
زبیر در زمان خلیفه اول یک چهره متنفذ اجتماعی بود که دردمندانه به مصالح جامعه اسلامی فکر می‎کرد، و برای آینده جهان اسلام نگران بود، ازاین رو او و طلحه وقتی دیدند مسیر خلافت از راهی که رسول خدا(ص) ترسیم کرده بود منحرف شده است، به حمایت از امیرمومنان علی(ع) برخاستند و از بیعت با خلیفه اول خود داری ورزیدند، زبیر از معدود افرادی بوده که هنگامی که برای گرفتن بیعت به خانه علی(ع) هجوم آورده بودند در مقابل مهاجمان شمشیر کشید و گفت: «لاأغمد سيفاً حتي يبايع عليّ»؛ (شمشیرم را در نیام نمی‎کنم تا اینکه با علی بیعت شود.)
لکن بعد از مدتی طلحه و زبیر به همراه بنی هاشم مصلحت را در سکوت دیده و با خلیفه بیعت کردند و خلیفه قطعه زمینی را بین جرف و قناهًْ به زبیر داد.
عهد خلیفه دوم
به هر حال طلحه و زبیر در دوران خلیفه دوم با عمر بیعت کردند و طلحه در فتوحات شرکت کرد به طوری که در فتح ایران در جنگ قادسيه سال 14هجری فرمانده مقدمة الجيش بود،  و جزء مشاوران و چهره‌های مطرح و مرجع جامعه محسوب می‎شد؛ به طوری که عمر او را در شوراي تصميم‌گيري در مورد شركت خودش در جنگ قادسيه دعوت کرد كه نتیجه آن جلسه این شد که عمر خودش نرود، چرا كه اين مايه خشم دشمن است.وقتي سپاه اسلام براي جنگ نهاوند با مشكل مواجه شد، طلحه در مدينه از سوي عمر عضو شوراي مشورتي قرار گرفت، تا درباره رفتن عمر به اين جنگ به سوي سپاه ايران نظر دهد.جایگاه طلحه و زبیر در این دوران به گونه‎ای بود که خلیفه هر دو را به عنوان اعضای شورای شش نفره‎ای که برای تعیین خلیفه بعد از خود تعیین کرده بود، انتخاب کرد. برخی شواهد تاریخی نشان می‎دهد در این شورا طلحه و زبیر به علی(ع) رأی داده بودند.
عهد خلیفه سوم
از دوران خلافت عثمان مواضع مهمی در حمایت از علی(ع) از ناحیه طلحه و زبیر مشاهده نشده است. در ضمن اندک اندک آن دو در لیست ثروتمندان بزرگ قرار گرفته‌اند، به طوری که حاکم اموی کوفه سعید بن عاص به ثروت طلحه در کوفه غبطه می‎خورد و می‎گفت اگر من ثروت طلحه را داشتم آن قدر انفاق می‌کردم که زندگی مرفهی نصیبتان می‎شد.
طلحه و زبیر در اوایل دوران خلافت عثمان با او رابطه مسالمت‌آمیزی داشته‌اند، ولی در اواخر خلافتش به شدت بر مخالفت با عثمان پرداخته به‌طوری که مخالفت آنها در فروپاشی حکومت عثمان نقش بسزایی داشت.
آن دو در این دوران گاه تحرکاتی از خود نشان می‎دهند، یکی از این تحرکات تلاش برای تحریک مردم بر ضد عثمان است؛ البته خطاها و گناهان عثمان به‌گونه‌ای بود که اعتراض هر انسان عدالت خواه و خیراندیش امت اسلامی را برمی‎انگیخت؛ چنان که علی(ع) و عمار، یاسر و مالک اشتر و سایر نیروهای انقلابی و دردمند برای اصلاح امور به عثمان فشارهایی وارد آورده‌اند؛ ولی مواضع طلحه و زبیر بسیار تند و تیز بود؛ به طوری که نوشته‌اند طلحه و زبیر و عایشه از شدیدترین مخالفان عثمان بوده و بیش از سایران بر او سخت می‎گرفتند؛ بلاذری به نقل از ابن سیرین می‎نویسد: درمیان اصحاب سخت‌تر از طلحه بر عثمان كسی نبود. وقتی عثمان در محاصره قرار گرفت از پشت بام خانه‌اش فریاد می‎زد این کارها به دستور طلحه است.طبری نیز به نقش طلحه در تحریک «ابن عدیس» و برخی از یارانش برای قتل عثمان اشاره می‌كند.
هنگامی که محاصره عثمان شدت یافت، بنی‌امیه تصمیم گرفتند شبانه عثمان را از مدینه به سوی مکه فراری دهند، ولی مردم از این تصمیم آگاه شدند و نگهبانانی به فرماندهی طلحه برای خارج نشدن عثمان از مدینه قرار دادند و او اولین کسی بود که بسوی خانه عثمان تیر پرتاب کرد. محاصره عثمان تنگ شد به طوری که تشنگی وی را فراگرفت و از محاصره کنندگان؛ آب و غذا طلب کرد، اما زبیر در پاسخش فریاد زد: «يا نعثل! لا والله، لا تذوقه»؛ (ای نعثل! به خدا قسم، چیزی نخواهی خورد.)
ابن عباس می‌گوید: ما وارد مدینه شدیم، ابتدا نزد طلحه رفتیم و در مورد کار عثمان با او مشورت کردیم گفت: هیزم بیاورید و او را با آتش بسوزانید، سپس نزد زبیر آمدیم وی نیز همین طور قضاوت کرد، ولی وقتی از علی نظر خواستیم فرمود: (استتيبوا الرجل ولا تعجلوا؛ فإن رجع عمّا هو عليه، و الّا فانظروا؛ عجله نکنید از او بخواهید توبه کند، اگر از عملکرد گذشته اش برگشت، فبها و گرنه در موردش فکر دیگری کنید.)
ابن‌عباس در جريان جنگ جمل به طلحه گفت: اهالی مصر وقتی رفتار تو را نسبت به عثمان دیدند تحریک شده و با سلاح داخل خانه عثمان شده او را کشتند، زیرا تو جزء اصحاب رسول خدا(ص) بوده‌ای.
شاید به علت همین برخورد شدید طلحه با عثمان بوده که روز جنگ جمل می‎گفت: ما در کار عثمان سستی کرده ایم ازاین‎رو، امروز راهی جز نثار خون‌مان در راه او نداریم.