kayhan.ir

کد خبر: ۶۸۷۰۰
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۴
ریزش خواص در حکومت علوی- ۱۳

رفاه طلبی خواص(پاورقی)


حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی
به علاوه در زمان خليفه سوم ‌بخشش‌هاي خاصي نسبت به بعضي از سران اصحاب مي‌شد که اين امر موجب ايجاد فاصله طبقاتي و پيدايش ثروت‌هاي بادآورده شد، کساني که در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) با پنجاه درهم زندگي به دور از فقر را رقم مي‌زدند اکنون صاحب هزاران درهم و دينار پول نقد، املاک و احشام شدند و به دليل بيگانه شدن از فرهنگ اسلامي برخورد با مال و منال، به جاي اينکه مانند زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آن را در مسير انفاق و توليد بگذارند، در مسير تکاثر و تجمل و تفاخر قرار دادند. ازاین‎رو، اندک اندک روحيه امر به معروف و نهي از منکر در آن‌ها از بين رفت و غيرت ديني و جهاد و شهادت جاي خود را به رفاه‌طلبي و برتري‌جويي داد و بعضی از رزمندگان دردمند و مجروحان جنگي بدر و اُحد و مهاجران غربت کشيده را به مرفهان بي‌درد و بيگانه از جبهه و جنگ تبديل کرد؛ به طوري که ابن عساکر در کتاب «تاريخِ دمشق» ماجراي عبرت‌انگيزي را در اين مورد نقل کرده مي نويسد: روزي يکي از رزمندگان جبهه‌هاي جنگِ با روميان، از شام به مدينه رفت. ‌وقتي خانه مجلّل عبدالرّحمن بن عوف (يکي از اصحاب مشهور رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را مشاهده کرد) شگفت‌زده شد و از عبدالرحمن پرسيد: چه اتفاقي افتاده، ما در دنيا زهد به خرج مى‌دهيم در حالى كه شما به دنيا رغبت نشان مى‌دهيد؟! ما، در رفتن به جهاد شتاب مى‌كنيم؛ ولى شما سستى مي‌ورزيد و در جهاد شركت نمى‌كنيد. در حالى كه شما جزء پيشکسوتان و برگزيدگان ما و اصحاب پيامبر هستيد؟
عبدالرحمن در پاسخِ مرد شامى، حقيقت را بى‌پرده افشا كرده گفت: «اين طور نيست که چيزى ]از رسول خدا(ص) [ به ما رسيده باشد كه به شما نرسيده باشد و اين طور هم نيست كه ما چيزى ]از اسلام بدانيم[ كه شما ندانيد ]كه بدان جهت اين طور زندگي مي کنيم.] سپس اين جمله را گفت: « بُلِينَا بِالضَّرَّاءِ فَصَبَرنَا وَ لَکِن بُلِينَا بِالسَّرَّاءِ فَلَم نَصبِر»؛(ما، در زمان رسول‌خدا(ص) به سختى آزمايش شديم و صبر كرديم؛ اما ]امروز‌[ به راحتى و آسايش آزموده شديم صبر از کفمان رفت.]خود را باختيم و به دنيا روى آورديم.[).
اغلب مؤمنان گمان مي‌کنند تنها فقر و تهيدستي و ورشکستگي و مريضي، تحمل و بردباري مي‌طلبد. از اين رو آن را حالت اضطرار می‌شمارند و مي‌گويند: « خوشا به حال کسي که اين گرفتاري‎ها گريبانگيرش نشده است.» به رغم آنچه در نظر ابتدایی تصور مي‌شود تنها بلاها و ناملايمات صبر نمي‌خواهد بلکه خوشي‌ها و ملايمات نيز بردباري مي‌طلبد. با اين تفاوت که صبر در مقابل خوشي‎ها دشوارتر از شکيبايي در برابر سختي‌ها است؛ زيرا در هنگام فزوني نعمت، مؤمن بايد شکرگزاري کند و شکرگزاري هر نعمتي متناسب با نوع آن نعمت است. زيرا طبق تعاليم اسلام شکر نعمت در گرو استفاده صحيح آن و مصرف در راهي است که خداوند معين فرموده است. مثلاً شکر نعمت مال به مصرف آن در مسير حلال و پرهيز از انباشت و تکاثر و انفاق در راه خداست و شکر نعمت علم، پرداخت زکات آن از طريق آموختنش به انسان‌هاي شايسته و شکر نعمت مقام، به گره‌گشايي از گرفتاري‌هاي مردم است. ولي وقتي انسان غرق نعمت مي‌گردد، سکر رفاه موجب غفلت از انجام وظيفه مي‌شود، از اين رو رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به اصحابش فرمود:
« لَأَنا مِن فِتنَةِ السَّرَّاءِ أَخوَفُ عَلَيکُم مِن فِتنَةِ الضَّرَّاءِ، إِنَّکُم أُبتُلِيتُم بِفِتنَةِ الضَّرَّاءِ فَصَبَرتُم وَ إِنَّ الدُّنيا حُلوَة خُضرَة»؛ (من درباره شما از آزمايشِ گشايش بيش از آزمايشِ تنگ‌دستي بيم دارم. شما به فتنه تنگدستي مبتلا شديد و صبر کرديد حقا که دنيا شيرين و دلفريب است).
به هر حال اندک اندک دنياگرايي از طبقات بالاي جامعه به طبقات زيرين سرايت کرد، به طوري که توده‌هاي متوسط جامعه نيز به زندگي دنيا چسبيدند و از جهاد و شهادت و تلاش براي احياي دين در جامعه خودداري مي‌کردند به طوري که حضرت به آنان فرمود:
« يا عبادالله ما بالكم إذا أمرتكم أن تنفروا في سبيل الله إثّاقلتم إلي الارض؟ أرضيتم بالحياهًْ الدنيا من الآخرهًْ بدلاً؟»؛ (اي بندگان خدا چه خيال مي‌كنيد وقتي كه به شما دستور مي‌دهم در راه خدا كوچ كنيد، به زمين مي‌چسبيد؟ آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت دل خوش كرده‌ايد؟).
ولي اين نصايح در آنان اثر نكرد و بیشتر آنها به جاي حركت به سوي جنگ با معاويه، آن حضرت را از جنگ برحذر داشتند و معدود افرادي چون مالك اشتر و عدي بن‌حاتم طایي، شريح ‌بن ‌هاني و هاني ‌بن‌ عروه بودند كه به خاطر ايمان و تقوي و معرفتشان، از مرگ نهراسيده در کنار حضرت تا پاي جان ايستادند.
در دوران حکومت امام علی (عليه‌السلام) ترجیح دنیا بر آخرت چنان رواج یافت که حضرت به مردم زمانه خود فرمود:
« مالکم تفرحون باليسير من الدّنيا تُدرکونَه و لاتحزنون الکثير من الآخره تُحرَمونَه ! و یقلقکم الیسیر من الدنیا یفوتکم، حتّی یتبیّن ذلک فی وجوهکم؛ شما را چه شده؟! که با به دست آوردن مقدار اندکی از دنیا فرحناک و بانشاط می‎شوید، درحالی از دست رفتن و محرومیّت فراوان آخرت، شما را محزون نمی‎کند؟! هرگاه متاع ناچیزی از دنیا را از دست بدهید شما را مضطرب و پریشان می‎کند تا آنجا که آثار آن در چهره‌هایتان آشکار می‎شود.»
سپس حضرت به تغییر ذائقه مردم از آخرت‌گرایی به دنیاگرایی اشاره کرده، می‎فرماید:
 «و مایمنع أحدکم أن یستقبل أخاه بما یخاف من عیبه، إلا مخافه أن یستقبله بمثله. قد تصافیتم علی رفض الآجِلِ و حُبِّ العاجل؛ آن چنان این مطلب آشکار است که همه عیب یکدیگر را می‎دانید و اگر بر زبان نمی‌آورید، به خاطر آن است که می‌ترسید همان عیب را درباره شما بازگو کنند، (گویا) دست به دست یکدیگر داده‌اید تا آخرت را ترک گویید و نسبت به دنیا عشق ورزید.»
سپس می‎فرماید: «‌صار دین أحدکم لُعقَه علی لسانه، صنیعَ مَن قدفرغ مِن عمله، و أحرز رضی سیِّده؛ دینتان لقمه اندکی است که بر زبانش قرار گرفته است، [لقلقه زبان شده است] عملتان مانند کسی است که از کارش فراغت یافته و رضایت مولای خویش را فراهم آورده است.»
 وقتي دنيا در جامعه محبوبيت افزون‌تري از آخرت يافت، علاوه بر مرفهان بي‌درد، زاهدنمايان و عالمان و محدثان و وابستگان به خاندان‌هاي مقدس و والا، نيز فريب دنيا را خورده مرتكب لغزش‌هاي فاحشي در دينشان شدند و در شمار خواص منحرف قرار گرفته و از جبهه خواص اهل حق ريزش کردند.
شایان ذکر است آزمون‌ها مذکور ممکن است در هر زمان برای افراد و خواص جامعه پیش بیاید و آنها را مورد آزمایش قرار دهد کما اینکه همین آزمون‌های در دوران انقلاب اسلامی ایران و جنگ و دوران سازندگی و توسعه بعد از جنگ برای خواص پیش آمد و بعضی از خواص در این آزمون‌ها رفوزه شدند و در لیست ریزش‌های انقلاب قرار گرفتند، به طوری که آیندگان مانند ما درباره آنان قضاوت خواهند کرد و سوابق درخشان، لغزش‌ها و راز لغزش‌هایشان را می‎نگارند.
در این بخش و بخش‌های آینده، ضمن معرفی خواص اهل لغزش در حکومت امیرمومنان(ع) لغزش‌ها و عوامل ریزش آنان در حدی که از گزاره‌های تاریخی قابل استفاده است، مطرح می‎گردد.