ریزش خواص در حکومت علوی- ۱۲
لغزش خواص(پاورقی)
حجتالاسلام دکتر جواد سلیمانی
ث. لغزش خواص
وقتی علت جدایی مردم عراق و حجاز از جبهه علوی را بررسی میکنیم، میبینیم همواره توطئه برضد آن حضرت با تحریک برخی از شخصیتهای برجسته و چهرههای متنفذ بوده است. به عنوان نمونه مردم بصره در جنگ جمل با تحریک عایشه، طلحه و زبیر در مقابل حضرت ایستادهاند، خیل کثیری از شمشیرزنانِ کوفه نیز با تحریک ابوموسی اشعری از یاری حضرت در جنگ جمل خوداری ورزیدند. هزاران نفر از سپاه امیرمومنان(ع) در میدان جنگ صفین با خیانت أَشعث بن قیس، زيد بن حصين و مسعر بن فدکي، آن حضرت را وادار به پذیرش حکمیت کرده بدین وسیله فرصت مناسبی برای تجدید قوای سپاه شام و استمرار حکومت معاویه فراهم نمودند؛ زیرا وقتی برخی از شخصیتهای معروف سپاه امیرمومنان(ع) آتشبس را پذیرفتند، بیست هزار نفر از سپاه حضرت از ادامه جنگ دست برداشته و از آن حضرت خواستند حمله مالک اشتر به سپاه معاويه را متوقف کند و آتشبس را بپذیرد.
همچنين وقتي افرادي چون خِرّيت بن راشد، عبدالله بن کوّاء يَشکُري، حَرقُوص بن زُهير (ذُوالخُویصرة)، عروة بن أُدَيِّة و عبدالله بن وهب راسبي، به حکميتي که بر امام (عليهالسلام) تحميل گرديده بود اعتراض کرده و حضرت را کافر خواندند، خيل کثيري از افراد نادان تحت عنوان خوارج از حضرت جدا شده و جنگ نهروان را بر ضد آن حضرت به راه انداختند.
این امور قرائنی است که به وضوح نشان میدهد یکی از عوامل اساسی تضعیفکننده حکومت علی (عليهالسلام) لغزش و ريزش خواص و نخبگان جامعه بوده است.
بنابراین گرچه عوامل گوناگونی در غربت امام (عليه السلام) نقش ایفا کردهاند؛ ولی در اين ميان، سهم خواص نسبت به ساير عوامل، حائز اهميت ويژه و در خور تحليل و تفسير است، يعنى اگر با تأمل، حوادث عصر حاكميت على (عليهالسلام) را پيگيرى كنيم، به اين نتيجه خواهیم رسید كه به موازات كجروى و انحراف و عصيانگرى خواص، کوتاهي و نافرماني عامه مردم نسبت به آن حضرت افزايش يافته و در نتيجه پايههاى حاكميت ايشان روز به روز سستتر گرديد. در نتیجه بايد دستهاى ناپاكى كه در ميان صفوف به هم پيوسته ياران حضرت، تخم نفاق و تفرقه پاشيدند و موجب بروز اختلافات و تفرقه ميان شيعيان آن حضرت شدند، شناسايي شوند. این افراد همان خواص منحرفی هستند که موضوع پژوهش حاضر میباشند. به حولُ و قوه الهی در بخشهای آینده لغزشها و ريزشهاي خواص در حکومت امیرمومنان (عليهالسلام) و سرچشمههای انحرافشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بخش دوم: خواص صدارتطلب و متحجر
با توجّه به مطالب گذشته معلوم گرديد لغزش خواص و نخبگان يکي از مهمترين عوامل انحراف جامعه مسلمانان صدر اسلام بوده است؛ لکن اکنون جاي اين پرسش است که علت لغزش خواص صدر اسلام چه بوده است؟ علل ريزش خواص بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چه بود؟ در پاسخ اين پرسش به دو صورت ميتوان برخورد کرد؛ يکي اينکه تحولات عمده و کلاني را که در انحراف خواص به طور کلي و عام مؤثر بودهاند را بررسي کنيم، ديگر اينکه علل و زمينههاي لغزش هريک از چهرههاي متنفذ و نامدار صدر اسلام را بررسي نماييم؛ پیش از این در کتاب (آزمون خواص در حکومت اسلامی) با استناد به شواهد تاريخي عوامل کلي انحراف خواص را بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بيان کردهايم؛ ازاینرو، در بخشهای آینده این کتاب به معرفي چهرههاي سرشناس دوران حکومت علي(عليهالسلام) و لغزشهايشان پرداخته و ريشههاي خاص ریزش هر فرد را در حدّ ممکن بررسي مينماييم.
لکن اگر بخواهیم به عوامل کلی و عمومی ریزش خواص تا دوران حکومت امام علی(ع) اشاره کنیم؛ باید بگوییم امت پيامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از رحلت آن حضرت به سه آزمون بزرگ مبتلا گرديدند که اين سه آزمايش مهم زمينه ريزش خواص صدر اسلام را مهيا نمود؛ آنها عبارتند از:
1. آزمون ولایتپذیری
2. آزمون توسعه جامعه اسلامي
3. آزمون توزيع عادلانه ثروتهاي بيتالمال
در آزمايش نخست، امت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و به خصوص خواص موظف شده بودند که بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ولايت و حکومت علي (عليهالسلام) را به عنوان خليفه و امام منتخب خدا و رسولش بپذيرند، ولي ابتدا اکثر خواص و سپس تودههاي مسلمانان از پذيرش ولايت حضرت سر باز زدند و خود را از رهنمود و مديريت و رهبري امام معصوم و حکيم و عالم و توانا و مدبر محروم ساختند و همين امر موجب بروز انحرافات فزاينده و فراوان بعدي گرديد.
آزمون دوم يعني آزمون توسعه جهان اسلام که در خلال فتوحات اسلامي محقق شد، امت پيامبر (صليالله عليه و آله) و در رأس آنها خواص، از سيره رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در فتوحات فاصله گرفتند، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مواظب بود اهداف فاتحان، به جاي جهاد براي گسترش اسلام، به جنگ براي جمع مال مبدل نشود و به مردم ملل مفتوحه ظلم و ستم نشود و غنایم جنگي از مسلمانان دلربايي نکرده مجاهدان آخرتگرا را به آزمندان دنياگرا مبدل نسازد؛ ولي بعد از آن حضرت فرماندهان نالايقي براي فتوحات انتخاب شدند که فرهنگ اسلامي فتوحات و استفاده از غنایم به درستي به فاتحان تعليم داده نشد، از اين رو اندک اندک بعضی از فاتحاني که براي دعوت مردمان ساير شهرها و کشورها به دين اسلام رفته بودند، خود از حقيقت دين که همان آخرتگرايي است دور مانده و به دنياگرايي مبتلا شدند و زر و سيم و درهم و دينار ملل مفتوحه دلشان را ربود، به طوري که ميل به شهادت و حال جهاد در آنها فروکاهيد.
در آزمون سوم، دستاندرکاران حکومت موظف بودند بعد از رحلت رسولخدا (صلي الله عليه و آله) مانند دوران حيات مبارکش، درآمدهاي بيتالمال را به طور مساوي بين مسلمانان تقسيم کنند، ولي آنها درآمد فتوحات (جزيه، خراج، خمس غنایم) را به طور نامساوي و براساس اموري چون سبقت در ايمان، هجرت از مکه به مدينه، عضويت در ميان انصار و امتيازات قبيلگي و ساير امور تقسيم کردند. از اين رو بسياري از خواص صدر اسلام به دليل برخورداري از امتيازات بيشتر، صاحب ثروتهاي کلاني شدند.