از نوشته شهید مدافع حرم «سعید علیزاده»
آنچه میخواستم از فضل تو گیرم آمد!(حدیث دشت عشق)
«به نام خدای مدافعان حرم»
سلام و دورد به پیشگاه آقا امام زمان(عج) سلام به نایب آقا، عشقم آقاسیدعلی خامنهای، رهبر دوران. سلام بر روح حضرت امام، شهدا، شهدای مدافع حرم و سلام به مادرم... (دستت رو می بوسم) که جز روح و دم هیچکس جز تو، آدمساز نیست؛ شیر حلالی که شما و پدرم به من دادید تا ابد مرا مدیون شما خواهد کرد، باشد که جبران کنم.
ما را مدافعان حرم آفریدهاند/ از بهر پارهپاره شدن آفریدهاند
عازم سفری هستم، به رسم مسلمانی چند خطی را در کمال صحت جسمی و روانی از خود به یادگار میگذارم.
خیلی وقت بود که نفس کشیدن تو این هوا برام سخت شده بود. هوایی پر از ریا، دروغ، نفاق و دورویی و گاهی این هوا رو خودم تأثیر میذاشت، برای کمال و رسیدن به کمال راهی جز رفتن نیست و عبور کردن از تن و نفس. که اگر بمانی اسیر نفس میشوی؛ و من هم خسته شدم از نشستن، از کسالت از خمودی و از یکنواختی. از این که بشینم و هر روز خبر شهادت دوستام، و هم لباسامو بشنوم تا این که مجال فراهم شد.
از همه کسایی که توی این 26 سال و 6 ماه و 15 روز برام زحمت کشیدن ممنوم و از همشون همین جا حلالیت میطلبم. از رفیق و نارفیق، از دوست و از... و دست همشون رو میبوسم و بازم حلالیت میخوام. از مادرم حلالیت میخوام که فرزند خلفی براش نبودم و به خاطر برخی کارام، منو ببخشه و ازش میخوام که در نبود من بیقراری نکند جون همچون بیارزشی چون من فدای خانم حضرت زینب، که دسته گلای اهل بیت، ارزششون بیشتر بود یا من که فدایی خانم هستم و ازش میخوام خانم حضرت زینب رو الگو و اسوه خودش قرار بده. باشه که حضرت زهرا عنایتی بکنه و به اون هدفی که به خاطرش آمدم تو سپاه برسم، تنها یک هدف
هرچه را خواستم از فضل تو گیرم آمد/ مانده بیسر شدنم در ره زینب(س) یا رب
به قول سردار همدانی اگر دوست داشتین برام یک روز روزه بگیرید و یک نماز بخوانید.
سعید علیزاده- 1394/9/7