امتیاز شهیدان در برزخ و قیامت(خوان حکمت)
شهيدان چون پاسخ مثبت به دعوت انبياء عموماً و دعوت ختمي مرتب و نبوّت (ع) خصوصاً دادهاند؛ زنده هستند. در سورة انفال همين آية معروف آمده است كه يا أيَّهُا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوالِلّهِ وَ لِلْرَّسُولْ اِذَا دَعاكُم(1). درست است كه تَثنيه ياد شده است، ولي ضمير به فعل مفرد است؛ چون دعوت پيغمبر همان دعوت خداست. اِسْتَجيبُوا لِلّهِ وَ لِلْرَّسُولْ اِذَا دَعَواكُم نيست، اِذَا دَعاكُم است؛ زيرا دعوت پيغمبر رسالت دعوت خداست و لا غير. در سورة مباركة ياسين اثر پذيري حرف هاي انبياء عموماً و وجود مبارك ختمي نبوّت (ع) خصوصاً را مخصوص افراد زنده معرفي كرد، فرمود: لِيُنذِرَ مَنْ كانَ حَيّاً وَ يَحِقَّ القُولُ عَلَي الكافِرين(2). آنكه زنده است و طعم حيات طيّب را چشيد؛ او راهي راه انبياء است. و چون شهداء بهترين وجه دعوت خدا و پيغمبر را خوب ادراك و باور كردهاند و برابر آن متخلّق شدهاند و عمل كردهاند و گفتند و ايستادند و مقاومت كردند و شربت شهادت نوشيدند؛ اينها زندهاند.
تبيين ( زندگي طبيعي ) و ( زندگي ملكوتي )
پس برابر آيات قرآن كريم اينگونه از افراد زندهاند. زندگي دو قسم است؛ يك زندگي طبيعي كه مرگ آن را تعقيب میكند: كُلُّ نَفسٍ ذائِقَهُ المُوت(3). يك زندگي الهي و ملكوتي است كه مصون از مرگ است. آنكه به زندگي طبيعي زنده است، آن برابر اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُون (4) میميرد، برابر كُلُّ نَفسٍ ذائِقَهُ المُوت میميرد، برابر مَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبلِكَ الخُلْد اَفَإيْن مِتَّ فَهُمُ الخالِدُون(5) میميرد و مانند آن. امّا آنكه با موت ارادي مرده است، به حياتي بار میيابد كه مرگ در آن نيست؛ لذا شهيد زنده وارد برزخ میشود و زنده از برزخ وارد صحنة قيامت میشود. كسي كه مرگ را ميراند، كسي كه بر مرگ مسلّط شد؛ مرگي نيست تا آن مرگ بر او مسلّط بشود و او بميرد !
لذا شهداء عموماً و خواص از آنها خصوصاً مصون از آسيب مرگند. درست است از نظر طبيعي و بدن مردهاند؛ ولي برابر آية سورة انفال، برابر آية سورة ياسين زندهاند؛ اين زندگي از گزند مرگ به دور است. لذا ديگران مرده وارد برزخ میشوند و نمیدانند در دنيا چه خبر هست و در برزخ چه خبر؛ بعدها میفهمند كه مردند. ولي شهداء چون زنده وارد برزخ میشوند، كاملاً از راهيان راهشان باخبرند، از همرزمان و همفكرانشان باخبرند؛ بعد از آنها در دنيا چه میگذرد باخبرند و از ذات أقدس إله بشارت دريافت میكنند. اينكه در سورة آل عمران و بقره فرمود: مبادا بگوئيد، مبادا خيال كنيد كه شهيد مرده است، همين است: لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا (6)، لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقتَلُ فِي سَبيلِ اللهْ اَموات (7)؛ اينها زنده وارد برزخ میشوند.
طلب بشارت شهداء از خداي سبحان نسبت به راهيان كوي شهادت
آنها چون زنده وارد برزخ میشوند؛ كار كردند، تلاش كردند، راه را درست كردند، منتظرند كه راهياني به راه اينها ادامه بدهند، اوّلاً؛ و اينهائي هم كه راهي راه آنها بودند درست به مقصد برسند، ثانياً؛ لذا از ذات أقدس إله بشارت طلب میكنند، ثالثاً: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم(8). شهيد در برزخ زنده است، يك؛ با خداي خود گفتگو دارد، دو؛ از خداي خود مژده میطلبد، سه؛ از خداي خود سؤال میكند: آنها كه راهيان راه ما بودند، در كدام مقطع به سر میبرند، چرا به مقصد نرسيدهاند؟ اين اَلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم عدمِ ملكه است؛ آنكه راه نيفتاد و اهل سكون و جُمود و ركود است؛ به او میگويند هنوز راه نيفتاد، نه هنوز نرسيد ! آنكه راه افتاد و در بين راه است، شهيد با او كار دارد. از خدا میخواهد او الآن در كدام مقطع به سر میبرد: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا، يعني خدايا ! بشارت بده اينهائي كه راه افتادند، به ما بگو در كدام مقطعند.بنابراين شهيد در برزخ زنده است و با حيات وارد برزخ میشود؛ مرده وارد برزخ نشد، زنده وارد برزخ شد؛ گرچه بدن طبيعي مرده است.
زنده بودن شهيدان هنگام ورود به صحنه قيامت
وقتي قيامت كبري میخواهد قيام بكند، فرمان الهي فرا میرسد، صَعقه اي دامنگير همه میشود؛ در اين نفخة صُور، آنها كه در برزخ زندهاند، میميرند؛ آنها كه در دنيا زنده بودند، آنها هم میميرند؛ يكسره مرگ فراگير میشود در نفخة صُور اوّل، تا با نفخة دوّم وارد صحنة قيامت بشوند. در اين نَفخ اوّل كه همگان میميرند: نُفِخَ فِي الصُّورْ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الاَرض؛ قرآن كريم يك عدّه را استثناء كرد، اِلّا مَنْ شآءَ الله(9). آن حاملان عرش مستثنياند، انبياء و اولياء مستثنياند و شهداء را هم طبق بعضي از روايات استثناء كردهاند. يعني در نفخة صُور كه همگان میميرند تا وارد صحنه قيامت شوند؛ شهيد زنده است، نمیميرد؛ زنده وارد صحنة قيامت میشود. يعني اين صحنهها را كاملاً ادراك میكند؛ همانطوري كه حاملان عرش زندهاند، همانطوري كه انبياء و اولياء زندهاند، شاگردان آنها يعني شهداء هم زندهاند.
پس شهيد زنده از دنيا وارد برزخ میشود، زنده از برزخ وارد قيامت كبري میشود، از كلّ اين صحنهها برخوردار است؛ سرّش آن است: يك حياتي پيدا كرده است كه مرگ ندارد. مرگ چيزي است كه انسان از آن میترسد. حرف سنائيِ بزرگ حكيم اسلامي اين است: مرگ هراسناك است، انسان بايد از مرگ بترسد؛ ولي به بسياري از افراد خطاب میكند، میفرمايد: درست است كه بايد از مرگ ترسيد، ولي مگر شما الآن زنده ايد؟ از اين وضع موجود بايد بترسيد، از اين زندگي ترس كَاكنون در آني! شما مردهايد، اَمواتٌ بِلا حَيات؛ يك عدّه مردهاند. پس اين بركتي است كه دربارة شهادت بهره شهداء میشود كه اينها همچنان پر فروغ زندهاند، زنده وارد برزخ میشوند، زنده از برزخ وارد قيامت كبري میشوند و از آن صحنه كاملاً مستحضرند و رعب و هراسي دامنگيرشان نمیشود.
پيام گفتاري حضرت آيتالله جوادي آملي (مدظلّه) به مراسم بزرگداشت پنجاه و نهمين سالگرد شهادت شهيد نواب صفوي و گراميداشت شهداي فدائيان اسلام ـ قم؛ دي 1393
(1) انفال/ 24 (2) يس/ 70
(3) آلعمران / 185 و انبياء / 35 و عنكبوت/ 57
(4) زمر/30 (5) انبياء / 34
(6) آلعمران / 169 (7) بقره / 154
(8) آل عمران / 170 (9) زمر/ 68