بیـا کـه دیـدهام از انـتـظـار لبـریـزست(شعر)
استاد عباس براتیپور
بیـا کـه دیـدهام از انـتـظـار لبـریـزست
کویر سینه تفتیدهام عطش خیزست
شکـوه رویـش سکــرآور بـهــارانـی
که بیطراوت رویت بهار، پائیزست
به بـاغ عاطفـه عطـر نگـاه تو جاریست
مشام جان ز شمیم تو عطرآمیزست
همیشه خاطـر مـا آشیـان یاد تو باد
که در هوای تو پرواز، خاطرانگیزست
بخوان که نغمه تو معجز مسیحایی است
نوای گــرم تـو شـور آور و شکـر بیـزست
دلم ز حلقه مویت رها نمیگردد
که گیسوان بلند بتان دلاویزست
ز کـوچـه سـار دیـار دلـــم عـبـور نـکــرد
بغیر دوست که این کوچه، کوی پرهیزست
بیـا و بـر دل آلـودهام نـگـاهی کـن
که پیش عفو تو کوه گناه ناچیزست