kayhan.ir

کد خبر: ۶۵۶۱۰
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۷
به بهانه مشکلاتی که ملوان این روزها گرفتارش شده است

ظهور دردهای بی‌درمان باحرفه‌ای شدن /فوتبال، مسیر خود را گم کرده است!


سرویس ورزشی-
در این فوتبال برنامه معنا ندارد، هزینه زیاد می‌شود، اما غالباً پول در جای خود خرج نمی‌شود. پول که در همه جا و همه مسائل و در ورزش دنیا، حلال مشکلات است، اینجا ریشه مشکلات است. فوتبال ما از وقتی که به اصطلاح حرفه‌ای شد، دردهای بی‌درمانش آغاز شد!
باشگاه ملوان غرق در مشکلات مالی است. چندی قبل گزارشگر بازی ملوان- استقلال، بعد از اینکه درباره وضعیت بد مالی تیم شمالی صحبت کرد و گفت که دروازه‌بان اروپایی این تیم، به علت عدم دریافت مطالباتش، از این تیم قهر کرده و به کشورش بازگشته، در تکمیل سخنش این را هم اضافه کرد که بازیکنان ملوان به خاطر احترام به تماشاگر و شاد کردن دل آنها، راضی به بازی مقابل تیم تهرانی شده‌اند... حرف‌های گزارشگر و وضعیت تیم ملوان، ناخودآگاه ما را به فکر برد و سیلی از مسائل را در ذهن مطرح کرد. مسائلی لاینحل که موجب ایجاد مشکلات نه فقط برای تیم ریشه‌داری چون ملوان، بلکه برای کلیت فوتبال و بلکه ورزش ما شده است. ملوان نمونه است. مشتی است از خروار. آخر تیمی که ریشه دارد، سابقه و قدمت دارد، افتخارات بسیار دارد، پیشکسوتان بزرگ دارد، مهمتر از همه تماشاگر عاشق و حمایت مردمی دارد، از دیاری می‌آید که استعداد در آن موج می‌زند و... چرا به این روزگرفتار شده است، چرا هنوز بعد از این همه سال فعالیت، هنوز در بند مسائل ابتدایی و موضوعات بدیهی در تیمداری، گرفتار است؟ مشکلات تیمی با این همه پشتوانه چرا در حد یک تیم محلی است؟ چرا ما هنوز نتوانسته‌ایم کاری برای فوتبال و تیم‌های خود انجام دهیم، که مشکلاتشان در این حد ابتدایی و نازل نباشد؟
نتیجه‌گرایی افراطی، ریشه همه مشکلات فوتبال
چرا ما هر جا هم خواسته‌ایم کاری برای فوتبال خود بکنیم و به اصطلاح آمده‌ایم ابرویش را درست کنیم، زدیم چشم آن را درآورده‌ایم؟! چرا ما وقتی خواستیم فوتبال را به جلو ببریم، به عقب هلش داده‌ایم، چرا وقتی خواستیم آن را از حالت سنتی درآوریم و به اصطلاح «مدرنش» کنیم، آن را به درماندگی و روزمرگی دچار کردیم؟! شما همین تیم ملوان را ببینید، تیمی که سال‌ها با مدیریت نیروی دریایی، فعالیت می‌کرد، در آرامش و طمأنینه، کار می‌کرد، کار سالم، سازنده، هم در سطح قهرمانی در لیگ تخت جمشید  یا سال‌های بعد از انقلاب- تا قبل از ماجرای حرفه‌ای‌گری و حرفه‌ای شدن فوتبال!!- تیمی مطرح و رقیبی سخت‌کوش و برای بزرگان آزار دهنده بود و هم در بعد سازندگی تیمی سازنده و خودکفا بود و هر سال، دو، سه جوان آینده‌دار به فوتبال ایران معرفی می‌کرد. داستان تیم‌های دیگر هم همین طور است، مگر ماجرای پرسپولیس فرق می‌کند؟ تیمی که به شکلی ساده و سنتی اداره می‌شد، در دهه 60 نه جایی داشت و نه مکانی، اما در قلب ده‌ها هزار هوادار جای داشت، به محض ورود به میدان، از هیاهوی تماشاگر زمین می‌لرزید و این سخنی اغراق‌آمیز نیست- نگارنده در تابستان 64 که قبل از بازی چند بار برای مصاحبه به رختکن پرسپولیس رفت و با همه وجود حس کرد- پرسپولیس چندین دوره متوالی با حداقل امکانات و دست خالی، قهرمان باشگاه‌های تهران شد، و... عرض کردیم، ملوان، یک نمونه است، پرسپولیس، مشتی از خروار است. فوتبال ما راه و هدف خود را گم کرده و در بیراهه و جاده پر از سنگلاخ قدم برمی‌دارد. واقعیت دردناک این است که فوتبال ما به مرض «روزمرگی» دچار شده است، مسخ و اسیر توهمات شده و به قول ساموئل، بازیکن انگلیسی که بعد از بازی در تیم‌های مطرح و لیگ معتبری چون لیگ انگلیس، لیگ ما را هم از نزدیک تجربه کرد فوتبال ایران در «حباب» گرفتار شده است، در مسیر غلط به سرعت و شتاب دیوانه‌وار پیش می‌رود، یعنی دست‌ها و جریاناتی غریبه، مشکوک، منفعت جو و... و در یک کلمه «آویزان» در این مسیر هلش می‌دهند.
مدیریتی که فوتبال را به کجراهه کشانده است
در این فوتبال برنامه معنی ندارد، هزینه زیاد می‌شود، اما غالباً پول در جای خود خرج نمی‌شود. پول که در همه جا و همه مسائل و در ورزش دنیا، حلال مشکلات است، اینجا ریشه مشکلات است. فوتبال ما از وقتی که به اصطلاح «حرفه‌ای» شد، دردهای بی‌درمانش آغاز شد! در این فوتبال «نتیجه‌گرایی» بیداد می‌کند و جای همه ارزش‌ها و هدف‌ها نشسته است. نتیجه‌گرایی افراطی، خود عامل و همت اصلی بسیاری دیگر از دردها و مشکلات فوتبال است. نتیجه‌گرایی است که موجب شده روزمرگی به جای برنامه‌ریزی بنشیند، نتیجه‌گرایی است که بنیاد اصول مهم و سازنده چون «ثبات» را از ریشه درآورده و هیچ مدیر و مربی‌ای در آن در امان نیست و آسایش فکری و امنیت شغلی ندارد، نتیجه‌گرایی است که سبب شده، به بهانه اردو یا بازی تیم ملی، تیم امید، چرخ‌های لیگ از حرکت بایستد و فوتبال از نفس بیفتد و رقابت‌های داخلی بی‌اعتبار شوند. می‌پرسیم مگر سابق، به خاطر تیم ملی یا تیم امید، فوتبال و لیگ را تعطیل می‌کردیم؟! چرا امروز حتی بازی تیم‌هایی همچون تیم ملی یا امید که بازیکن ندارند، تعطیل می‌شود؟ البته آقایان توجیهات و بهانه‌های خود را دارند، اینها همه از نظر ما مردود و حرف مفت است. به قول شهید والا مقام استاد مطهری(ره)، «عصر ما، عصر مدیریت است» (سخنرانی و جزوه رشد اسلامی). هر کسی و هر جایی و هر ورزشی و هر فوتبالی، بهتر مدیریت شد، برده است. ریشه بدبختی‌ها و کجروی‌های فوتبال، ریشه دردهای تیمی مثل ملوان و... ریشه بداخلاقی و افتضاحات و رسوایی‌هایی که هر روز به گوش می‌رسد، قلب و فکر هر شنونده باوجدان و شریفی را به درد می‌آورد، در «مدیریت» است اما ما، نمی‌خواهیم این را بپذیریم و... و آقایان که تازگی‌ها ارزش‌هایی چون «صداقت» را مسخره می‌کنند و آن را با لودگی معمول با «آقای صداقت» اشتباه می‌گیرند، آقایانی که هیچ کس، حتی افراد زیر مجموعه‌شان، مثلاً سرمربی تیم امید، قبولشان ندارد و صریحاً این را هم اعلام می‌کند که «چون رئیس فدراسیون حضور داشت، در مراسم بدرقه شرکت نکردم»!! و... باز هم دم از کاندیدا شدن و تداوم ریاست خود می‌زنند! کی به کی است! ایشان هم کاندیدا شود، ایشان اصلاً باز هم بر گرده فوتبال سواری کند، مبارکش باشد، بر بخیل لعنت! اما چیزی که در آن تردید نمی‌توان کرد، این است که فوتبال ما با این وضع و تداوم این نحوه مدیریت کماکان از لحاظ فنی و فرهنگی در کژراهه و در مسیر غلط و دور از هدف، طی طریق خواهد کرد و هرگز سروسامان نخواهد گرفت.