دلایل آلودگی هوا و راهکارهای درمان آن(بخش نخست)
ریههای کلانشهرها در آرزوی یک نفس هوای سالم(گزارش روز)
گالیا توانگر
سردرد عجیبی در شقیقه هایت میپیچد و چشمانت سیاهی میرود. سرت را به شیشه سرد تاکسی تکیه میدهی و خس خسی میکنی. ته گلویت گرفته؛ گویی پنجهای بر سیب گلوگاهت فشار میآورد.این فشار پنجههای هیولای آلودگی هواست. بیرنگ است، ساکت و موذی، اما در تمام روزهای سرد سال قصد ندارد گلو گاه تو و شهرت را رها کند.صبح که اینگونه آغاز شود،چه دل و دماغی برای آدمی میماند؟! کمی شیشه را پایین میدهیدر آرزوی جرعهای هوا، اما از وانت بار کنار دود غلیظی به فضای داخل تاکسی هجوم میآورد. لجت میگیرد. شیشه را پایینتر میدهی و هر چه فریاد داری رها میکنی:
-توی این آلودگی چرا آهن پاره دودزایت را بیرون آوردی؟
-به تو چه؟ حالا همه عوامل آلودگی هوا را رها کردهای و به وانت من چسبیدهای؟
-مگه خودت زن و بچه نداری؟ همین امثال تو باعث این وضعیت شده اند. کسانی که احساس مسئولیت ندارند به راحتی سلامت همه از جمله خانوادههای ما را به خطر میاندازند.
-برو خدا خیرت دهد! سر صبحی حوصله دعوا و مرافعه ندارم...
خیلیها مشکلآلودگی هوا را به خیلی از عوامل و دلایل از عدم مدیریت بهینه و کار آمد تا مشکل سوخت و استاندارد خودرو ربط میدهند، اما در کل به قول آن شهروند تهرانی که در تاکسی خیلی زیبا تحلیل میکرد، ریشه مشکلات را باید در دو دسته عوامل ساختاری و حس مسئولیت شهروندان جستوجو کرد. اتفاقا به دلیل دوم خیلی کمتر توجه شده است. رو راست بگوییم مردم به این مهم بیتوجه شدهاند و این حل مسئله آلودگی هوا به ویژه در کلانشهرها را با تاخیر دوچندانی مواجه میسازد.
ضرورت تغییر در رفتار مردم و مسئولان
یکی از دلایلی که برای آلودگی هوای تهران همیشه توسط متخصصین اهل فن به آن اشاره میشود،جانمایی تهران است. این یک واقعیت انکار ناپذیراست که تهران در مخروط افکنهای قرار گرفته که پتانسیل تردد شبانه روزی جمعیت پانزده و نیم میلیونی را ندارد. مساحت تهران 70 هزارهکتار است و به گفته محمد درویش کارشناس و فعال محیط زیست ظرفیت زیستی واقعی آن تنها 3 میلیون نفر تخمینزده شده است! بنابراین تراکم جمعیت در این مخروط افکنه نه تنها وحشتناک بوده، بلکه به حد انفجار رسیده است. در حال حاضر چند برابر ظرفیت این کلانشهر جمعیت در آن مستقر بوده و حتی جمعیت در طول روز به دلیل ترددهای کاری به مراتب بیشتر از جمعیت ثابت و ساکن در شبهای تهران است.
محمد درویش فعال محیط زیست در گفتوگو با گزارشگر کیهان توضیح میدهد: «سرعت غالب باد در تهران 5 متر بر ثانیه است. باید توجه داشت که در چنین شرایط جغرافیایی و اقلیمی هرگز بلند مرتبهسازی توصیه نمیشود، چون سبب وارونگی هوا و بروز پدیده اینورژن میگردد. از سوی دیگر تهران در دامنه کوه توچال قرار گرفته که این کوه ایجاد یک مانع طبیعی برای جریان هوا کرده است.»
این کارشناس اهل فن با گلایه از درمانهای سطحی و مقطعی برای حل بحران کلانشهر تهران میگوید: «زدن سدهای متعدد از سرشاخههای طالقان و سفید رود علاوه بر کرج و چالوس یک برنامه نادرست است. مثل مسکن عمل میکند و نمیگذارد درد را درست و به موقع تشخیص دهیم.الان ما با بحران بزرگترین میزان نشست زمین در جهان روبهروییم. سالانه 36 سانتیمتر زمین تهران نشست پیدا میکند. این میزان نشست زمین باعث میشود در صورت بروز زلزله 5 ریشتری به میزان 7 ریشتر خسارت داشته باشیم. ضمن اینکه واضح است تهران با توجه به گسلهای متعددی که دارد ظرفیت این میزان جمعیت فعلی را به هیچ وجه ندارد.»
وی ادامه میدهد: «از ویژگیهای طبیعی این کلانشهر که بگذریم، به دو دسته دلایل رفتار مسئولان با تهران و رفتار مردم با تهران میرسیم. حتیالامکان نباید قوانینی وضع شود که منجر به تشدید وضعیت آلودگی هوای تهران شود.برای مثال فروش تراکم در حال حاضر به وخامت اوضاع میافزاید. درهیچ کجای دنیا اجازه تخریب به ساختمانهایی با سن کمتر از 60 سال داده نمیشود. در منطقه 22 تهران هر روز به صورت قارچگونه ساختمانهای بلند مرتبه در حال قد علم کردن هستند. در حالی که این منطقه باید با ساخت و سازهای کوتاه مرتبه به عنوان دالان باد تهران حفظ میشده است.همانطور که میدانید بادهای جهت غربی تهران میتوانند نقش بسزایی در تلطیف هوای تهران بازی کنند، اما هم اکنون با ساخت و سازهای بلند مرتبه آن هم به صورت بیرویه این منطقه آلودهترین منطقه تهران محسوب میشود. از سوی دیگرتوزیع عادلانه امکانات در دستور کار قرار گیرد تا اشتیاق برای ورود به تهران کم شود.ضمنا تغییر پایتخت سیاسی راهکار ضروری و مناسب دیگریست.»درویش با اشاره به لیست برخی از سیاستهای غلط اجرایی برایمان توضیح میدهد: «اختصاص تسهیلات به خودروسازها، احداث تونلهای متعدد و اتوبانهای دو و سه طبقه، ساخت پارکینگهای طبقاتی و تشویق به سمت خرید خودرو و به طبع آن افزایش روزافزون خودروهای تکسرنشین همگی از جمله سیاستهای غلط در حال اجرایند که به آلودگی هوای پایتخت بهطور جدی دامن میزنند.»وی با آرزوی اینکهسرویسادارات که در سنوات گذشته اندک اندک جمع شده اند، باز گردانده شونددر تکمیل صحبتهایش میگوید: «میتوان از شرایط آفتابگیر بودن اغلب روزهای سال در کشورمان برای ساخت خودروهای خورشیدی بهره گرفت. نعمتی که به کشور ما تعلق دارد و تاکنون از آن بهطور جدی هیچ استفادهای نداشتهایم.»
با سیاسی کاری هوای تهران را آلوده نکنیم
هیچ میدانید که اگر دمای هوای منزلتان را روی 18 درجه سانتیگراد تنظیم کنید با کاهش مصرف سوخت، سوخت مازاد نیروگاهها نیز کاهش یافته و ذرات 2 میکرون که بیشترین سهم را در آلودهسازی هوا دارند، کمتر تولید و به هوای کلانشهرها وارد خواهند شد؟
هیچ میدانید با قرار دادن یک روز بدون خودرویشخصی در تهران تا چه حد میتوانید به بهبود هوا کمک کنید؟ پس همه چیز را گردن عوامل خارج از حیطه اختیاراتتان نیندازید. مطمئنا با کمی احساس مسئولیت در قبال خود، خانواده تان و سایر شهروندان میتوانید تا حدود زیادی به این مهم جامه عمل بپوشانید.
سید مهدی هاشمی رئیس کمیسیون عمران در مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تهران مهمترین عامل آلودگی هوای تهران را بیتوجهی به مقوله تقویت زیر ساختها درتوسعه حمل و نقل عمومی دانسته و در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «متاسفانه چهار پنج سال است که اتوبوس جدید وارد ناوگان نشده و تعهدات مالی در این مورد صورت نگرفتهاند. وقتی به تجربه سایر کشورها مینگریم میبینیم با توجه به توسعه سیستم حمل و نقل عمومی شان توانستهاند مشکل آلودگی هوا را تا حد زیادی مرتفع کنند. برای مثال شهر وین که جزو پاکترین شهرهای دنیاست، به توسعه سیستم حمل و نقل عمومی توجه دو چندانی داشتهاند.»
وی با اظهار ناراحتی میگوید: «متاسفانه ما نتوانستهایم استانداردهای زیست محیطی در بخش حمل و نقل از ترویج سوخت پاک گرفته تا کیفیت خودروها و توسعه حمل و نقل عمومی را بطور جدی به اجرا درآوریم. همین کم توجهیها و بعضا بیتوجهیها سبب شده که آلودگیهای زیست محیطیمان بیشتر از حد استاندارد وجود داشته باشد.»مهمترین راهکار رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی این است که مسئولین ارشد دستگاههای دولتی و غیردولتی فارغ از نگاه سیاسی به این موضوع با رویکرد امری مهم و در قالب برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت بپردازند.
مرگ زاغیها و محو پرندگان
از آسمان تهران
مهندس مصطفی خوشنویس عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در باب تاثیرات کاملا محسوس آلودگی هوا بر درختان و پرندگان در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «اولین اثر قابل مشاهده آلودگیها در برگ درختان تجمع رسوبات بر رو و پشت برگهاست. اگر چه گیاه پالایی تا حدود زیادی به بهبود کیفی محیط زیست کمک میکند، اما رسوبات سمی همچون کادمیوم، سرب و اکسیدها و... به هر نحوی وارد خاک شود و یا ذراتشان از طریق تبادل گازی جذب گیاه شود؛به ریشه گیاه رسیده ودر بافت چوبی گیاه رسوب پیدا میکنند. هر چند طی گیاه پالایی این عناصرخطرناک از محیط خارج میشود، اما با کاهش تبادل گازی در گیاه (نشستن رسوبات خطرناک بر بدنه برگ منافذ آن را میگیرد) و نیز کاهش جذب نور (تجمع رسوبات بر برگ باعث زوال توسعه سرشاخهها وکاهش سبزینگیشان برای جذب نور میشود) وهمچنین جذب حرارت زیاد توسط برگ (به دلیل تیره شدن درپی نشست رسوبات بر برگ) عمل فتوسنتز مختل شده و گیاه از لحاظ فیزیولوژی دچار مسمومیت و مرگ خواهد شد.»این کارشناس محیطزیست در باب تاثیرات آلودگی هوا بر پرندگان پایتخت توضیح میدهد: «پرندگان از همه مظلومترند. هم آشیان اصلی خود را که پیشتر کاهگلی و تیرکهای چوبی بوده از دست دادهاند و بالاجبار در شکاف سنگهای صاف صیقلی ساختمانی آشیان ساختهاند و هم خیل کثیری از آنها به دلیل آلودگی هوا مجبور به مهاجرت از تهران شدهاند.بنابراین از یک سو آلودگی و از سوی دیگر مواد ساختمانی جدید عرصه را برای زیست پرندگان در تهران تنگ کردهاند. مطلب دیگری که من در تحقیقات خود متوجه آن شدهام این است که ایزوگام پشت بامهای تهران باعث میشود ضریب جذب حرارت از طریق پشت بامهای آسفالته و ایزوگام شده دو چندان گردد. گرما از پایین به بالا حرکت میکند، آشیان این پرندگان بخت برگشته هم همیشه در معرض حرارت زیاد قرار میگیرد، لذا راهی جز مهاجرتشان نیست.»
خوشنویس در مورد مرگ زاغیهای آسمان تهران میگوید: «زاغیها پرندگان حساس نسبت به آلودگی هوا هستند و به اصطلاح از محیطهای آلوده گریزانند. الان به ندرت زاغی در آسمان تهران دیده میشود. برعکس وقتی به یک نقطه خوش آب و هوا در نزدیکی تهران میرویم- مثل باغ گیاه شناسی ملی- به فراوانی یافت میشوند و متوجه جست و خیز و غوغایشان میشویم.»
از وی سؤال میکنم: آیا باغچهسازی بر فراز پشتبامهای تهران بهویژه پشت بام بلند مرتبهها نمیتواند هم کمکی به حال پرندگان باشد و هم برای تعدیل کیفیت هوا موثر واقع شود؟ وی پاسخ میدهد: « دوستی در کرج دارم که پشت بام خانهاش را به باغی سرسبز تبدیل کرده است. اگرچه ممکن است یک هزینه اولیه در برداشته، اما بعد از آن تنها نیاز به وقت گذاشتن و آبیاری داشته است. این تکه سبزی که ایجاد کرده از شعاع چند کیلومتری و از بالا کاملا قابل رویت است. این قبیل اقدامات نیاز به فرهنگسازی بویژه از طریق رسانهها دارد. باید دوربین بگردد و یک چنین مکانهایی و افرادی را پیدا کرده به جامعه معرفی کند.»
فرهنگسازی ضرورتی همچنان گمشده
مهندس خوشنویس با بیان مصادیقی سعی دارد که اهمیت فرهنگسازی در میان اقشار مختلف مردمی را به خوبی تبیین کند.
وی میگوید: «برخی افراد خیلی راحت از کنار عوامل آلودهکننده محیطزیست رد میشوند. چند روز پیش از پل استاندارد در کرج رد میشدم دیدم کارگران شهرداری پلاستیکهایی را جمعآوری کردهاند و چون امکان حمل نداشتند، همان جا در حاشیهای آتش زده بودند. دود غلیظی هم ایجاد شده بود که مطمئنا وخامت وضعیت هوای منطقه را دو چندان میکرد. بنابراین همیشه تنها مردم نیاز به آموزش و فرهنگسازی ندارند، بلکه حتی کارکنان سازمانهای مسئول نیز نیاز به آموزش و دریافت اطلاعات به روز در باب رعایت نکات برای کاهش آلودگیهای زیستمحیطی و ارتقا کیفیت هوا دارند.»این کارشناس اهل فن ضمن اینکه برضرورت آموزش و فرهنگسازی از مدارس و سنین کم تاکید دارد، با مثال دیگری در باب اهمیت احساس مسئولیت شهروندان در برابر کیفیت هوا میگوید: «در خودرو خود پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که متوجه شدم کامیون کناریام دود غلیظی تولید میکند. به نشانه اعتراض رو به رانندهاش گفتم: آقای محترم، راننده عزیز، شما آن بالا نشستهای و من پایینم. خفه شدم از دود!حتما باید قانون جلو تردد شما را بگیرد و کامیون دودزایت متوقف شود؟ به فکر زن و بچه مردم نیستی لااقل به فکر خانواده خودت و هوایی که استنشاق میکنند باش. راننده کامیون هم با لحن آمرانهای جواب داد: تنها کامیون مرا میبینی؟ این همه ماشین دودزا درخیابان هاست به من گیر داده ای؟!»