kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۹۷۶
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۱
نمی‌توانیم با کسب چند مدال خودمان را فریب دهیم

ورزش را جدی بگیریم /موفقیت‌ها و افتخارات یکی یکی از راه می‌رسند!

وقتی ورزش را به معنای واقعی جدی بگیریم، برای آن وقت و هزینه و انرژی لازم، مدیریت و تدبیر و برنامه کارساز، عمل و اجرای دقیق و... در نظر بگیریم. آن وقت در درجه اول فضای ورزش گرم خواهد شد و بعداز آن هم به طور طبیعی موفقیت‌ها و افتخارات یکی یکی از راه می‌رسند.

سرویس ورزشی-

بدون شک صعود به المپیک، حضور در جام جهانی و در جمع برترین‌های فوتبال دنیا و درخشیدن در میادین قاره‌ای و جهانی، برای فوتبال هر کشوری افتخار است و کسی در آن شکی ندارد. حضور در این رقابت‌ها و این گونه میادین نه تنها از حیث ورزشی، بلکه از جنبه‌های مختلف اهمیت دارد و این واقعیتی است که بود و نبودش به میل و علاقه و سلیقه و اعتقاد کسی یا گروهی بستگی دارد، واقعیتی است که هست مثل همه واقعیات دیگر و ما حتی اگر به بهانه‌های مختلف، حاضر نیستیم به ورزش نگاهی جدی داشته باشیم و آن را در حد جایگاه و ذات خویش، اهمیت دهیم، لااقل به دلیل کارکردهایی که می‌تواند از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... داشته باشد، باید آن را جدی بگیریم. روشن است که اینجا منظور از به‌کاربردن کلمه «ما» کسانی هستند که وظیفه سیاستگذاری‌های کلان را در ابعاد مختلف برعهده دارند و... از این بزرگواران می‌خواهیم که به ورزش هم اگر نه به خاطر خود ورزش!، بلکه به خاطر نقش و کارکردی که می‌تواند در سایر زمینه‌ها، بازی کند، اهمیت دهند. ما البته با تأسف این گونه سخن می‌گوئیم، اما باز این یک واقعیت است که «ما» (به همان منظوری که بالاتر گفته شد)، ورزش را جدی نگرفته‌ایم. ورزش- ورزش گفتن، پول و هزینه برای آن اختصاص دادن بعد هم آن را به امان دلال‌ها و منفعت پرستان و.. رها کردن که اسمش توجه نیست.
دوستی خاله خرسه
گاهی اوقات این نوع توجهات حکم دوستی «خاله خرسه» را دارد که نه تنها مفید نیست، بلکه دمار از روزگار ورزش هم در می‌آورد، و آن را در ابعاد فنی و فرهنگی دچار زیان و ضررهای سنگین می‌کند.
خلأ «توجه به ورزش و جدی گرفتن آن»، خلأ بزرگی است که ورزش ما از آن رنج می‌برد و واقعیتی است غیرقابل کتمان، که علی‌رغم شعارها و شلوغ کاری‌ها و تبلیغات و... نمی‌توان آن را انکار کرد. ما اگر ورزش را جدی گرفته بودیم، این معامله‌ها را با آن نمی‌کردیم. سرنوشت آن را این گونه به دست هر کس و ناکسی نمی‌سپردیم. در برابر این تخریب‌های بی‌امان، این سوء استفاده‌های بی‌مهار، این سوء استفاده‌چیان سیری ناپذیر، و این باج‌گیری‌های آشکار و این رخنه و نفوذ نااهلان، این خودسری‌ها و گردنکشی‌ها و...، اینقدر منفعل و غیرمسئولانه عمل نمی‌کردیم.
فضای المپیکی
امروز می‌بینیم و می‌شنویم که این سؤال در اینجا و آنجا مطرح می‌شود که چرا با وجود اینکه چند ماهی به شروع المپیک باقی نمانده، فضای جامعه ورزش ما هنوز «المپیکی» نشده است؟ منشأ این سؤال چیست و با کدام نیت و منظوری مطرح می‌شود؟ خود جای بررسی و تأمل دارد، اما در پاسخ باید گفت چه دوره و کدام سال و زمان فضای ورزش ما المپیکی بوده و حالا نیست؟! فضای المپیکی مال جاهایی است که در آن ورزش را به معنای واقعی جدی گرفته‌اند و در آنجا، نه تنها، همین چند ماه مانده به المپیک، فضا «المپیکی» است، بلکه از فردای پایان هر المپیک، تا المپیک بعدی، فضا المپیکی است! نگاه‌ها، حرکات و اقدامات، برنامه‌ریزی‌ها و... قلم‌ها، سخن‌ها، رسانه‌ها و محافل ورزشی، روی المپیک بعدی و موفقیت در آن متمرکز است.
در آنجا، از فردای المپیک کسی سرغنایم به دست آمده! جنگ و دعوا علیه دیگری راه نمی‌اندازد. کسی نمی‌خواهد موفقیت‌های به دست آمده را به نام خود و تلاش‌های مخلصانه و صادقانه! خود بگذارد و ناکامی‌ها را به گردن هر کس جز خود! چرا که آنجا، این حرف‌ها بی‌ربط و مضحک است، آنجا «برنامه» و «تدبیر» و «مدیریت» آن هم سیستم مدیریتی، نه «فرد مدیر»، عمل می‌کند. آنجا بعد از المپیک «افراد» را نقد و ارزیابی نمی‌کنند و به همین دلیل همه به جان هم نمی‌افتند، بلکه برنامه را تحلیل و نقاط ضعف و قوت آن را کارشناسی می‌کنند. در آنجا از فردا کسی سر «سکه» و «کم و زیاد سکه» و «تأخیر در پرداخت سکه» و...! جنجال به راه نمی‌اندازد، مصاحبه نمی‌کند، افتخارآفرینان نه خودشان «چیپ» Cheap! می‌شوند و نه «برنامه» بعد از المپیک قرار است آنها را حقیر و طلبکار کند و...!
بساط رمالی و پیشگویی!
... اما وقتی در جایی ورزش آن طور که باید و شایسته است، جدی گرفته نشده، طبیعی است که نه در آستانه المپیک، بلکه قبل و حین و بعد از آن فضا المپیکی نمی‌شود و... اگر هم اینجا حرفی هست، باز حرف از خود «ورزش» نیست، بلکه بر سر چیزهای دیگری است که ذکر آنها کسالت بار است و آزار دهنده، اما مهم‌ترین آن این است که چرتکه به دست بگیریم، بساط رمالی و پیشگویی و... را راه بیندازیم که محتمل است این تعداد مدال بگیریم!... و بعد اگر گرفتیم که در ورزش «موفق» عمل کردیم. بازار مداحی و مجیزگویی و آوای به به و چه چه و آفرین و احسنت از هر سو بلند می‌شود و گوش فلک را کر می‌کند و از آن برای رو کم کنی رقیبان و بر سر آنها زدن در عرصه‌های ورزشی، سیاسی، انتخاباتی و...! بیشترین استفاده را می‌بریم و... اگر نگرفتیم، پس در ورزش، موفق، عمل نکرده‌ایم... و بساط هو و تمسخر و نقدهای فیلسوف مآبانه و... راه می‌افتد و... اینها، و مهم‌تر و بدتر از همه این «سیطره کمیت»، این چرتکه اندازی و شمردن کم و زیاد مدال‌ها و... همگی نشان‌دهنده این است که ما هنوز ورزش را جدی نگرفته‌ایم و می‌خواهیم بدون اینکه پیش‌شرط‌ها و شرط‌ها و... را رعایت کنیم، با آوردن چند مدال و مقام، خود و دیگران را فریب دهیم که بله! ما هم ورزش داریم...
طرحی نو برای ورزش
عرض کردیم، حضور در میادین جهانی، المپیکی، قاره‌ای لازم است و کسب موفقیت در آن، افتخار ورزشی و افتخار ملی به حساب می‌آید، اما حرف ما این است که برای این حضور و آن افتخار باید کار اساسی کرد. باید از راهش وارد شد و در یک کلام ورزش را جدی گرفت. وقتی ورزش را به معنی واقعی جدی بگیریم، برای آن وقت و هزینه و انرژی لازم، مدیریت و تدبیر و برنامه کارساز، عمل و اجرای دقیق و... در نظر بگیریم، آن وقت در درجه اول فضای ورزش گرم و تنور رقابت‌های آن در رشته‌های متفاوت گرم خواهد شد و به معنی واقعی فضا ورزشی و المپیکی می‌شود و بعد از آن هم به طور طبیعی موفقیت‌ها و افتخارات یکی یکی از راه می‌رسند. البته ما در شرایط فعلی هم که معتقدیم ورزش جدی گرفته نشده است، به عنوان یک علاقه‌مند و یک ایرانی،‌ دوست داریم، ورزش ایران در میادین مختلف به ویژه المپیک بدرخشد و آبرومند ظاهر شود، فوتبال ما به المپیک و جام جهانی راه پیدا کند و قهرمانی در آسیا را بعد از سال‌ها تکرار کند و... اما بر این باوریم که بساط فعلی و روش کنونی باید کنار زده شود و طرحی نو برای ورزش خود بیندیشیم، طوری که خروجی طبیعی فعالیت‌های ورزشی ما، حضور در میادین بزرگ و کسب افتخار در آنها باشد، به گونه‌ای که موفقیت در ورزش ما به صورت یک «روند» و «پروسه طبیعی» درآید. با روش فعلی موفقیت‌ها، خشنود کننده است، اما اگر قصد خود و دیگر فریبی نداشته باشیم، خوب می‌دانیم که این موفقیت‌ها بیش از آنکه به روند و برنامه مبتنی باشد به شانس و تقدیر و درخشش جرقه‌ها و... بستگی دارد. روزی که شانس و تقدیر و... با یکدیگر براساس اتفاق جفت و جور شوند، تعداد مدال‌ها بیشتر و روزی که این طور نباشد، تعداد مدال‌ها کمتر. مثلاً دوره‌ای پکن، دوره‌ای لندن! و... بنابراین فکر می‌کنیم که توضیح و تکرار این موضوع لازم نیست که صعود به میادین بزرگ جهانی افتخار و آرزوی هر ورزشدوست ایرانی است، اما حرف بر سر این است که این صعود و افتخارات باید در جای خود نشانه آبادی و سرزندگی ورزش باشد، نه اینکه ما ورزش را نابود کنیم، از شور و نشاط و جناب و جوش بیندازیم، به این بهانه که می‌خواهیم به المپیک یا فلان میدان جهانی صعود کنیم!