kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۵۵۱
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۸
گفتاری پیرامون چرایی نکوهش حب ریاست در اسلام

پست و مقام طعمه یا امانت؟!


  محمدعلی نیک‌خواه
  دوری از خدا، نتیجه ریاست‌دوستی
از نظر آموزه‌های اسلامی، ریاست و سروری بر مردم نه تنها از نظر هدف‌گذاری، حسنه و نیک نیست، بلکه شری است که زمینه‌ساز بیراهه رفتن و استفاده از هر وسیله و ابزاری است که جز تباهی برای شخص و جامعه‌اش، سود و ثمره‌ای ندارد. از این‌رو ریاست‌طلبی در اسلام نهی شده است؛ چه رسد که شخص گرفتار بدتر از آن یعنی ریاست‌دوستی شود و حب مقام و جاه و ریاست در جانش قرار گیرد. چنین شخصی ریاست را به جای خدا گذاشته و به جای حب خدا، حب جاه را قرار داده و خدایش هواهای نفسانی شده است که بدترین هدف‌گذاری در زندگی و خسران آشکاری است که برآیند آن چیزی جز از دست رفتن فرصت تکرارنشدنی عمر و سرمایه‌های وجودی نیست که خداوند برایش در دنیا فراهم آورده تا ابدیت خویش را بدان بسازد و خوشبختی ابدی را برای خویش رقم زند؛ اما او سرمایه‌ها را تباه کرده و اصل سرمایه را از دست داده و نه تنها از سود ضرر کرده بلکه از سرمایه هم زیان دیده است. چنین شخصی در دنیا و آخرت گرفتار شقاوت و بدبختی خواهد شد. این‌گونه است که به عنوان ملعون در روایات معرفی می‌شود.
ریاست‌دوستی، مقدمه ریاست‌طلبی
بر اساس آموزه‌های وحیانی، ما درباره جاه و ریاست سه دسته روایت داریم: یک دسته از روایات نفس «جاه» یعنی سلطه داشتن بر دیگران را نکوهش می‌کند و دسته دیگر «طلب ریاست» و اینکه انسان برای رسیدن به پست و مقام، دست و پا بزند را هدف‌گیری کرده و دسته آخر هم مربوط به «حب ریاست» است که همگی مورد نکوهش و نهی قرار گرفته است. (رسائل بندگی، آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی، ص 299)
ضرورت تهذیب نفس پیش از ریاست
برخی میان جاه و مقام فرقی قائل نیستند و معتقدند که جاه همان مقام است، در حالی که جاه با مقام و ریاست فرق دارد. جاه در حقیقت همان نوع خاصی از سلطه و استیلا بر دیگران است (همان، ص 302 )که در روایت آمده است حب آن آخرین چیزی است که از قلوب صدیقین خارج می‌شود. بنابراین حب‌الجاه همانند حب‌المال از شاخص‌های مهم حب‌الدنیا است که از رذایل اخلاقی محسوب می‌شود و در فرایند تهذیب نفس و خودسازی باید با آن مبارزه کرد. از این‌رو یکی از بدترین و زیانبارترین آفات حکومت، سیاست و قدرت، حب جاه و ریاست‌دوستی است که امام راحل همواره متذکر می‌شدند که تا قبل از تهذیب نفس و خودسازی وارد عرصه ریاست و قدرت نشوید، چرا که در این صورت موجبات هلاکت دین و دنیای انسان را فراهم می‌آورد.
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: کسی که دوست دارد مردم را در مقابل خود ایستاده ببیند، جایگاه او آتش جهنم است. (بحارالانوار، ج 74، ص 90)
بنابراین وقتی انسان بر اساس هوای نفس، حب به جاه پیدا می‌کند، این حالت، مقدمه‌ای می‌شود که او دنبال ریاست برود و به همه ابزار، لوازم و علل و اسباب آن تمسک پیدا می‌کند تا به هدف خود نایل آید و همین امر سبب هلاکت دین و دنیای او می‌شود.
کسانی که دنبال ریاست به هر شکلی می‌روند حتی اگر نیت صادقانه‌ای داشته باشند باید توجه داشته باشند بدون تزکیه نفس و خودسازی از قبل و همراه و پس از آن نمی‌توانند از هلاکت ابدی ناشی از ریاست و مقام در امان باشند؛ زیرا حرکت در این راه همانند حرکت بر لبه تیز شمشیری است که جانش را می‌گیرد. این‌گونه است که شخص به سبب حفظ قدرت به هلاکت می‌افتد؛ چرا که همواره اهل قدرت با چالش‌هایی مواجه هستند که رقیبان می‌سازند و شخص برای حفظ حتی موقعیت سالم و حق خود باید تلاش کند تا پاسخگوی آنان باشد. حتی اگر شخص، از عنصر کارآمدی برخوردار باشد، همواره در معرض تهمت است؛ همان‌طوری که پیامبر(ص) و امام علی(ع) در زمان قدرت و حکومت در معرض آن قرار داشتند. این تهمت‌ها هم به حوزه‌های جنسی مربوط می‌شود. (نور، آیه 11) و هم مالی و سوء استفاده از بیت‌المال مسلمین و اینکه خویشان را مقدم داشته و به جای ایثار به استیثار رو آورده است؛ چنانکه پیامبر(ص) بر اساس آیات قرآن بارها متهم می‌شود.
پس کسانی که خود را نساخته‌اند، در صورت ریاست‌طلبی قطعا خود و دیگران و جامعه را به هلاکت خواهند انداخت و تجربه تاریخی این حقیقت را به اثبات رسانده است. بر این اساس ریاست و پست و مقام تنها شایسته افراد مهذب و خودساخته و رهیده از هواها و تمایلات نفسانی است و در غیر این‌صورت، فساد و تباهی و شقاوت در انتظار شخص ریاست‌طلب خواهد بود.
شخص طالب ریاست، باید به هر شکلی شده خود را از اتهام دور نگه دارد؛ در حالی که قدرت، موضع اتهام است و شخص خواسته و ناخواسته در معرض آن است، بلکه حتی اگر شخص خودش متهم ردیف اول نباشد، خویشان او متهم ردیف اول سوءاستفاده خواهند بود، این‌گونه است که شخص باید همواره پاسخ‌گوی این و آن باشد و این پاسخ‌‌گویی غیر از پاسخ‌‌گویی به خدا و پیامبر(ص) در دنیا و آخرت است. در چنین اوضاع پرخطری است که اشخاصی که تهذیب نفس نکرده و تزکیه نشده‌اند، دچار لغزش می‌شوند و برای دفاع از خویش به راه‌های ناصواب و سو‌ءاستفاده از قدرت برای تنبیه و یا مجازات یا به قول خویش احقاق حق می‌روند و دیگران را به خواری می‌کشانند و همین زیاده‌روی و اسراف و تعدی در مقابله به مثل و یا دفاع موجب می‌شود که به ظلم گرفتار شده و به عنوان ظالم به هلاکت افتند.
ریاست‌طلبی، عامل هلاکت
همچنین قدرت به طور طبیعی، از این ظرفیت برخوردار است که انسان را به استبداد رای و خودکامگی بکشاند و به هلاکت ابدی گرفتار کند و دین و آخرتش را گرفتار سازد. از همین رو امام صادق(ع) فرموده‌اند: من طلب الرئاسه هلک؛ هر که دنبال ریاست باشد هلاک شود. (الکافی، ج 2، ص 297)
آن حضرت همچنین می‌فرمود: بپرهیزید از این رؤسایی که ریاست را به خود می‌بندند، زیرا به خدا سوگند که کفش‌ها دنبال سر مردی صدا نکند، چز آنکه هلاک شود و هلاک کند. (الکافی، ج 2، ص 297)
پس کسانی که دوست دارند عده‌ای دنبالشان راه بیفتند و با شوکت و شکوه در جامعه این سو و آن سو بروند و اتومبیل‌های آنچنانی سوار شوند و کسانی برایشان راه باز کنند و کسانی دنبالشان در خیابان‌ها بروند و هورا بکشند و زنده باد بگویند، خودشان و مردم را به هلاک افکنده‌اند؛ زیرا هم خودشان گمراه و ملعون هستند و هم آن مردمی که دنبالشان راه افتاده‌اند و هورا می‌کشند.
محمدبن مسلم گوید: شنیدم امام صادق(ع) همیشه می‌فرمود: گمان نکنی که من خوبان و بدان شما را نمی‌شناسم؟! چرا به خدا که بدان شما کسی است که دوست دارد پشت سرش راه روند، و بناچار باید دروغ‌پرداز یا ناتوان در رای باشد. (الکافی،‌ج 2، ص 299)
کسانی که با قدرت و ثروت و زور و زر و حتی تزویر، برای انتخاب شدن برای پست و مقام و منصب و جاه تلاش می‌‌کنند و مردم را می‌خرند و دنبال خویش این خیابان و آن خیابان و این شهر و آن شهر می‌برند و میتینگ و کارناوال و مهمانی راه می‌اندازند، در حقیقت ملعونانی هستند که به عنوان مستکبر، مستضعفانی را گله ‌وار دور خود جمع کرده و خودشان و دیگران را به هلاکت می‌افکنند؛ زیرا این دسته از مردم راه را بر شایستگان بسته‌اند و اجازه نمی‌دهند آنانی که شایسته هستند در این پست و مقام قرار گیرند و به مردم خدمت‌رسانی کنند. اینان همانند کسانی هستند که در خانه‌های اهل‌بیت(ع) را بستند و با حمایت‌های باطل خود اجازه دادند نااهلان، زمام امور دین و دنیای مردم را در دست گیرند و در مجالس به قانونگذاری و اجرای احکام و بده و بستان بپردازند و دین و دنیای امتی را تباه سازند. (احزاب، آیات 68 و 69 و روایات تفسیری) از همین رو امام صادق(ع) فرموده است: ملعون من تراس ملعون من هم بها ملعون من حدث بها نفسه؛ ملعون است کسی که ریاست را به خود بندد، ملعون است کسی که به آن همت گمارد، ملعون است کسی که به فکر آن باشد.(الکافی، ج 2، ص 297)
سفیان بن خالد می‌گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: ای سفیان! از ریاست بپرهیز؛ زیرا هر که جویای ریاست شد هلاک گشت. عرض کردم: فدایت شوم! پس همه ما هلاک شدیم؛ زیرا هیچ‌یک از ما نیست جز آنکه دوست دارد اسمش برده شود و مردم به او روی آورند و از او استفاده کنند. حضرت فرمود: درست متوجه نشدی، بلکه ریاست‌طلبی به این معناست که کسی را غیر از حجت ]خدا[ علم کنی و هر چه می‌گوید تصدیق نمایی و مردم را به عقیده او فرا خوانی. (الکافی، ج 8، ص 153)
پس کسی که حجت خدا و شایستگان را کنار بزند و بخواهد خودش ریاست کند یا زمینه را برای غیر اهل با رای دادن فراهم آورد و او را در منصب و جایگاهی قرار دهد که شایسته آن نیست، خودش را هلاک کرده و دیگران را نیز به هلاکت افکنده است. بنابراین نباید گفت رأی من تاثیری در وضعیت نمی‌کند و بدون دلیل یا بر اساس هواهای نفسانی و حزبی و جناحی غیرشایستگان را در جایگاه شایستگان قرار دهد؛ زیرا با اینکار خود را هلاک کرده است. بدترین مردم کسی است که بخواهد رای خویش را بفروشد و یک غیرشایسته‌ای را در جایگاه شایستگان قرار دهد. پست است کسی که برای یک لقمه نان و شام و ناهار هورا می‌کشد و رأی می‌فروشد و خود و جامعه‌‌اش را تباه می‌کند؛ زیرا در روایات آمده است که همین افراد به ظاهر مستضعف فکری و فرهنگی و قدرتی و مانند آنها بودند که با حضور در کنار غاصبان در سقیفه و جمل و صفین و نهروان و مانند آنها، دولت‌های طاغوتی را ساختند و تقویت کردند و در خانه اهل بیت(ع) و امیر مومنان امام علی(ع) را بستند و سوختند و امت را تکه‌تکه کردند.
ابوحمزه ثمالی گوید؛ امام صادق(ع) فرمود: بپرهیز از ریاست و بپرهیز از اینکه دنبال مردم روی، عرض کردم: قربانت گردم ریاست را فهمیدم و اما اینکه دنبال مردم روم یعنی چه؟ که من دو‌سوم آنچه دارم (از احادیث و اخبار شما) از دنبال مردم رفتنم به دست آمده؟؟ فرمود: چنانکه تو فهمیدی نیست. مقصود این است که بپرهیز از اینکه مردی را بدون دلیل ]در برابر امام(ع)[ به پیشوائي برگزینی و هر چه گوید تصدیقش کنی. (الکافی، ج 2، ص 298)
تحزب‌گرایی دوستداران ریاست
بدترین مردمان در این وادی کسانی هستند که برای رسیدن به مقام و جاه، حزب تشکیل می‌دهند و نه تنها خود در جاده تباهی گام برمی‌دارند، بلکه گروهی را به دنبال خویش با وعده و گاه حتی وعید می‌کشانند؛ زیرا برخی از اصحاب قدرت و ثروت، برای بقای خویش در مقام و منزلت اعتباری دنیا به هر کاری دست می‌زنند تا بر  جای خویش باقی بمانند و یا جایگاهشان تقویت شود و تزلزلی در آن راه نیابد. این‌‌گونه است که در چارچوب حزب بازی و گروه‌بندی،‌ شایستگان را از قدرت و مدیریت ثروت عمومی دور می‌سازند و انحصارگرایانه هر کسی را به هر حیله‌ای از جایگاه شایسته دور می‌کنند. برخی از مردم مستضعف فکری و فرهنگی را به وعده‌ای می‌‌خرند و یا به وعیدی می‌ترسانند و پیرو خود می‌سازند.
البته از نظر قرآن گروه‌های حزبی به سبب آنکه به هدفی گرد هم می‌آیند و همواره هدف برای آنان اصالت می‌یابد، توجهی به آسیاب و ابزار آن ندارند. لذا حق و باطل و درست و نادرست را به کار می‌گیرند تا به هدف خویش برسند.
خداوند می‌‌فرماید: من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون؛ از کسانی که دین خود را قطعه‌قطعه کردند و فرقه فرقه شدند هر حزبی بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند. (روم، آیه 32)
در حقیقت این دسته از مردم با گروه‌بندی در جامعه و امت اسلام، هدف‌گذاری‌های خویش را برتر دانسته و نسبت به آن هیجانات شدید عاطفی و احساسی دارند؛ پس وقتی حزب خویش را پیروز میدان می‌بینند، خوشحال می‌شوند و هرگاه شکست‌خورده یافتند، خشمگین می‌شوند. برای آنان رضایت خدا و خلق مهم نیست، بلکه رسیدن به اهداف حزبی و جناحی، مهم و ارزشی است و برای رسیدن به آن هدف از هر وسیله مشروع و نامشروعی سود می‌برند؛ زیرا وقتی هدف برایشان در هر حال ارزش شد، کاری به چیز دیگر ندارند و برای رسیدن به اهداف حتی مشروع و مقبول دست به هر کاری می‌زنند و از هر وسیله و ابزاری بهره‌ می‌برند؛ در حالی که در اسلام رسیدن به هدف نامشروع و مقبول مانند آخرت و رضایت خدا و تقرب به او، تنها از راه‌های مشروع و مقبول مجاز است و انسان نمی‌تواند حتی برای انجام حج واجب و نماز از آب و لباس و توشه حرام استفاده کند؛ زیرا وقتی مجاری رسیدن به هدف، آلوده و ناپاک باشد، هدف نیز دچار آلودگی می‌شود و انسان را تباه می‌سازد.
 از دست رفتن دین و ایمان، رهاورد ریاست‌طلبی
حب جاه و ریاست، حتی اگر ایمان را به تمام معنا از میان نبرد، ولی اگر در جانی راه یافت، زمینه تباهی آن را فراهم می‌آورد، از این رو امام صادق(ع) فکر جاه و ریاست را خطرناک دانسته و چنین شخصی را ملعون می‌شمارد؛ زیرا این فکر مانند خوره ایمان را می‌خورد و در گام نخست نفاق را در قلب می‌رویاند و زمینه‌ساز دوری شخص از ایمان و امت راستین می‌‌شود و به جای یاری امت اسلام دست خیانت به سوی اجانب و بیگانگان دراز می‌کند تا او را برای رسیدن به پست و مقام کمک کنند. این گونه است که زد و بندهایی را با دشمنان اسلام و بیگانگان و کافران و مشرکان انجام می‌دهد تا بتواند به اهداف خویش در مقام و منصب دست یابد. پیامبر گرامی(ص) نسبت به  شکل‌گیری علاقه‌ به مقام و جاه و منصب در دل‌های مومنان هشدار داده و می‌فرماید: حب الجاه و المال ینبتان النفاق فی القلب کما ینبت الماء البقل؛ حب جاه و مال در قلب نفاق می‌رویاند همچنان که آب، گیاه را می‌رویاند. (جامع السعادت، ص 349.)
خطر بزرگی که ریاست‌طلبان و ریاست دوستان را تهدید می‌کند از دست رفتن رفیق ایمان و آخرت آنان به سبب دوستی ریاست است؛ حتی اگر این ریاست‌طلبی برای انجام خیر باشد، ولی چون خود به یک هدف تبدیل شده، زمینه‌ساز نفاق و در نهایت تباهی دین می‌شود؛ زیرا اندک‌ اندک محیط ریاست مانند محیط‌ آلوده‌ای، قلب و جان شخص را تباه ساخته و او را برای حفظ مقام یا تقویت جایگاه و پایگاه خود به استفاده از هر ابزار و وسیله مشروع و نامشروعی می‌کشاند و در نهایت او را در دستان پلید ابلیس و شیاطین و ولایت آنها قرار می‌دهد.
معمر بن خلاد نزد حضرت رضا(ع) نام مردی را برد و گفت: او ریاست را دوست دارد، حضرت فرمود: بودن  دو گرگ درنده درمیان گله گوسفندی که چوپانش حاضر نباشند، زیانبخش‌تر از ریاست‌ نسبت به دین مسلمان نیست؛ یعنی ریاست‌طلبی از دو گرگ درنده به دین مسلمان بیشتر زیان رساند. (الکافی، ج 2، ص 297).
شقاوت ابدی برای ریاست دوستان
مرحوم مجلسی گوید: ریاست‌، بد و خوب دارد، ریاست خوب آن‌ است که خدای تعالی به پیغمبران و اوصیا علیهم السلام داده و نیز مانند قاضی و امام جماعت و تدریس و وعظ و هر منصب شرعی که مقصود رئیس، دلسوزی برای مردم و جلوگیری از فساد و منکرات باشد، و این ریاست واجب کفائی و گاهی واجب عینی است؛ ریاست مذموم و ناپسند آن است که شخص رئیس، از منصبش سوءاستفاده کند و مقصودش به دست آوردن اغراض پست دنیا باشد و این اخبار وارده، بر وجوه مذمومه و ناپسند آن حمل شود یا بر اینکه کسی نفس ریاست را دوست داشته و جاه‌طلب باشد و غرض شرعی مستحسنی از آن نداشته باشد.
انسان حتی اگر در جای شایسته نشست باید مراقب باشد تا وظیفه‌اش را به احسن وجه انجام دهد و در کارش کوتاهی نکند تا خوار و ذلیل نشود. از همین رو، امام علی (ع) هشدار می‌دهد و می‌فرماید: هر صاحب ریاست‌ و حکومتی که در هنگام تصدی پست و مقامش خودخواه و متکبر باشد و به مردم خیانت کند و احکام دین را پایمال نماید به همان اندازه خیانتش در هنگام برکنار شدن از آن پست و مقام، نزد مردم خوار می‌شود. (غررالحکم صفحه 118).
امام علی(ع) همچنین به اهل ریاست و ریاست‌طلبان و ریاست دوستان هشدار می‌دهد و می‌فرماید: در جهنم آسیابی است که می‌چرخد. نمی‌پرسید که چه چیز را خورد می‌‌کند؟ پرسیده شد چه چیز را یا علی؟ فرمود: 1- عالم و دانشمند معارف دینی که گنهکار بوده و به علمش عمل نمی‌کرده است؛ 2- فقیری که به خاطر فقر، فاسق و گنهکار شده است؛ 3- حاکم و رئیسی که به خاطر ریاستش ظلم به مردم کرده است؛ 4- وزیری که بر مردم خیانت نموده و گمراهشان کرده است؛ 5- کدخدا یا رئیسی که دروغگو بوده و به وظایفش نسبت به مردم عمل نکرده است. (نصایح صفحه 224)
پست و مقام، امانتی الهی
سوال این است که پست و مقام‌هایی که در اداره جامعه وجود دارد و لازمه حیات اجتماعی انسان‌ها است با چه نگاه و انگیزه‌ای باید به دست آید تا جوامع انسانی به سعادت و رستگاری نائل شوند؟
براساس آموزه‌های وحیانی، پست و مقام در اداره جامعه و حکومت به مثابه امانتی الهی باید تلقی گردد. که فقط افراد شایسته و صاحب صلاحیت در  دو عرصه نظری و عملی می‌توانند پست و مقام‌های جامعه را احراز نمایند. امام علی(ع) در حکم مسئولیتی خود به افراد در دوران حکومت و صدارت به این جمله تاکید می‌فرمودند که این پست و مقام برای تو طعمه تلقی نگردد بلکه این امانتی الهی است که برگردن تو نهاده شده است. (نهج‌البلاغه- نامه 5)
بنابر این پست و مقام در یک جامعه توحیدی و الهی، به مثابه امانت الهی است که صاحب امانت باید ویژگی‌ها و صلاحیت‌های فکری و اخلاقی لازم را برای احراز آن داشته باشد همان گونه که قرآن کریم می‌فرماید: ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها. تحقیقاً خداوند شما را امر می‌کند که امانات (الهی) را به اهلش بسپارید. (نساء- 58)